مسعود امینی تیرانی متولد نجف آباد است و فیلمسازی را در سال ۶۵ با ساخت چند فیلمکوتاه در انجمن سینمای جوانان ایران دفتر نجف آباد آغاز کرد. او فارغالتحصیل رشته سینما، گرایش فیلمبرداری از دانشگاه تهران است و در کارنامه خود ساخت مستندهای «خاک حافظه»، «ملالی نیست»، «زارچ»،
«فیروز آباد»، «در جستوجوی گوهر شب چراغ» و فیلم سینمایی «بیداری برای سه روز» و
مدیریت فیلمبرداری «مرا رها نکن» به کارگردانی سهیلا گلستانی، «گرگ بازی» به
کارگردانی عباس نظامدوست، «ترومای سرخ» به کارگردانی اسماعیل میهن دوست، «یک دزدی
عاشقانه» به کارگردانی امیر شهاب رضویان، «بیداری برای سه روز» به کارگردانی مسعود
امینی تیرانی، «تقصیر من نیست» به کارگردانی اسماعیل میهن دوست، «سفر زمان» به
کارگردانی امیر شهاب رضویان و «آواها» به کارگردانی وحید محسنی را در کارنامه خود
دارد و هماکنون رئیس انجمن فیلمکوتاه ایران است. به بهانه برگزاری جشنواره فیلمکوتاه
با او به گفتوگو نشستیم.
بهعنوان رئیس انجمن فیلمکوتاه ایران، سطح برگزاری این دوره از
جشنواره و فیلمهای کوتاه حاضر در آن و استقبال مردم را چهطور دیدید؟
جشنواره فیلمکوتاه تهران، جشنوارهای بینظیر است. با اینکه قبل از
برگزاری، عدهای از جابهجایی مکان جشنواره ناراضی بودند و میگفتند که ممکن است
استقبال پایین باشد، اینطور نشد.
البته علاقهمندان به حوزه فیلمکوتاه بسیار زیاد هستند و خیلی جدی
به دیدن این فیلمها میآیند. این استقبال بهرغم همه آن نمایشهایی است که قبل
از این جشنواره هم از فیلمکوتاه داشتهایم. خیلی از فیلمها در جشنوارههای دیگر
هم نمایش داده شدهاند ولی با این حال مخاطب خود را دارند. خود فیلمها بسیار خوب
هستند و فکر میکنم در یک دوره استثنایی تولید فیلم قرار گرفتهایم. سطح جدی و باکیفیتی
که فیلمهای کوتاه دارند، مانند یک دهه پیش است که فیلمهای مستند داشتند و یک
دوره طلایی را پشت سر گذاشتند. اکنون نیز به نظر میآید فیلمکوتاه در همان دوران
طلایی خودش است و باید برای آن برنامهریزی کرد. احتمالا این میزان از
علاقه به فیلمکوتاه چیزی نیست که پایدار بماند، استقبال از فیلمکوتاه به حدی
رسیده است که باید برای آن فکری کرد و تمهیدی اندیشید که این پتانسیل به گونهای
قابل استفادهتر شود. این موضوع میتواند در بخش تولید و در بخشهای دیگری مثل شکل
اکران یا سرمایهگذاری باشد.
به نظر شما تفاوت فیلمکوتاه با فیلم بلند در چیست؟
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلمکوتاه این است که در آزادی شکل میگیرد
و این در تضاد با هر نوع توصیه بالادستی است، بنابراین اگر بخواهیم بگوییم چه کسی چه چیزی را، با چه فرمولی و حتی برای چه
کسی بسازد، میشود همان دستورالعملهایی که معمولا پاسخ آن را در فیلم بلند دیدهایم
که در آنجا هم عملا هیچ کدام جواب ندادهاند و آن نوع سازوکار اقتصادی هم که میخواهیم
اتفاق نیفتاده است.
در حال حاضر اوضاع فیلمکوتاه و ساخت آن چگونه است؟ چرا فیلمسازان
کوتاه به جای اینکه تمرکز خود را روی
ساخت فیلمکوتاه بگذارند، بعد از مدتی بهدنبال ساخت فیلمهای بلند میروند؟ آیا
این نوع فکر کردن یک سکوی پرتاب است یا یک عقب گرد برای فیلمسازان فیلمکوتاه؟
در حال حاضر شرایط ساخت و تولید و پخش فیلمکوتاه بسیار بد است و از
طرفی فیلمسازان تنها راه رسیدن به سینمای بلند را ساخت فیلمکوتاه میدانند و با
ورود به این عرصه میخواهند استارت ساخت فیلم بلندشان را بزنند. چرا هر اشکالی را که
در فیلمکوتاه است، به کارگردان نسبت میدهیم؟ اگر قرار است جامعه شرایطی را ایجاد
کند که فیلمساز، فیلمکوتاه را سکوی پرتاب خود قلمداد کند، فیلمساز باید درخصوص آن
تصمیم بگیرد. این یک انتخاب شخصی است که فیلمسازی بنابر زندگی خودش و درونیات و
شرایطی که دارد آن را عاقلانه انتخاب میکند، ما نمیتوانیم از بیرون به او بگوییم که چه کاری انجام دهد.
همیشه وقتی جشنوارهای برگزار میشود و به پایان میرسد، هر چه قدر هم
که در سطح بالای باشد باز مورد انتقادهایی قرار میگیرد، به نظر شما این انتقادها
شامل چه کسانی میشود؟
انتقادهایی که میشنوم بیشتر متوجه مسئولین است. آنها باید راجع به
این موضوع فکر کنند و کمی فارغ از آنچه در این محیط میگذرد، برنامهریزی کنند.
نگاهی بلند مدت برای این مسئله نیاز است ولی نه از آن جنسی که در اتاقهای عجیب و
غریب تصمیمگیری راجع به سینمای بلند هم صورت میگیرد. تصمیماتی که گرفته میشود کمی با آنچه که در واقعیت است، فاصله دارد. یعنی به نظر میرسد چیزهایی
که راجع به اکران فیلمها گفته میشوند نکات درستی برای این نوع سینما نیست و اینجا
مخاطبش از جنس دیگری است.
درباره شکل کلی تولید فیلمها نیز به گونه خاصی تصمیمگیری میشود،
درحالی که ما میبینیم در فیلمکوتاه، خود فیلمسازان به شکلی دیگر برخورد میکنند.
مثلا خیلی واضح است که دیگر نمیتوان قبول کرد جریان تولید فیلم، یک جریان کنترل
شده از طرف یک بالادستی دولتی باشد، چون اساسا این که چه کسی چه چیزی را بسازد، قابل
کنترل نیست.
فیلمسازان فیلمکوتاه همیشه با مشکل اسپانسر و تهیهکننده برای ساخت فیلمکوتاه
مواجه بودند و سرمایهگذاران هم برنگشتن پولی که صرف میکنند را بهانهای برای
ورود نکردن به این حوزه بیان میکنند، به نظر شما این مشکل را چگونه میتوان برطرف
کرد؟
فیلمکوتاه باید برای سازندگانش صرفه اقتصادی داشته باشد، اگر شرایط حرفهای کشور چیز دیگری را به
غیر از ساخت فیلمکوتاه به فیلمساز پیشنهاد میکند، مشکل فیلمساز نیست و علت را
باید در جای دیگری جستوجو کرد. وقتی فیلمسازی نمیتواند از شرایط اقتصادی اکران فیلمکوتاهش
سودی داشته باشد، به سمت بخشهای دیگری میرود. گاهی مزیتهای نسبی خود فیلمساز یا
هر نوع علایق درونی است که او را به سمت ساخت فیلمکوتاه میبرد. حالا او را
بیاوریم و بگوییم تو میخواهی فیلم بسازی پس برو پیش فلان شرکت ببین چگونه میخواهد
فیلم را بسازد و تو براساس آن عمل کن؟ درست نیست.
آیا برنامهریزیهای انجام شده توسط سازمان سینمایی که متمرکز بر
تولید فیلمهای کوتاه هدف گرا و آموزنده است، اجرایی میشود؟
البته برنامهریزیهایی که
انجام میشود از آنچه که در واقعیت وجود دارد، دور است. مسئولین با نیت خیر
تصمیماتی را اتخاذ میکنند و نمیخواهند فیلمها
فرمایشی باشند اما این تصمیمات با آنچه که واقعیت است، فاصله دارد. در فیلمکوتاه
به نسبت فیلم بلند، این واقعیت دست نیافتنیتر است و نمیشود فرمول مشخصی تعیین
کرد که هر کس چه کار کند سازوکار اقتصادی این تعداد فراوان فیلم را که در حال
تولید است، طراحی کرد.
مگر دولت یا سازمان سینمایی و حتی انجمن سینمای جوانان ایران توانسته
است این حجم تولیدات را که به ۶۰۰ تا ۷۰۰ فیلم جدی کوتاه میرسد، کنترل کند یا
بگوید چگونه ساخته شود؟ درواقع سازوکار اقتصادی این سبک فیلم توسط همین افراد فیلمساز
طراحی، ساخته و تولید میشود. پس عملا وارد شدن به این روند اشتباه است چون اینها
خودشان در حال انجام کارهایشان هستند.
اگر در پایان صحبتی دارید، بفرمایید.
در آخر بار دیگر میپرسم که چرا خود فیلمساز باید دنبال پخشکننده،
سالن نمایش، سرمایهگذار و… باشد؟! چرا دولت در بخشهای
مختلف نیروهای متخصص تربیت نمیکند؟ چرا تهیهکننده حرفهای در بخشهای فیلمکوتاه
نداریم ؟! چرا بستر اکران در شرایط متنوع را فراهم نکردیم و چرا این اجازه را به
بخش خصوصی نمیدهیم تا این امکان را فراهم کند؟
رضا پورزارعی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است