علی پویان: نخواستم اسطوره از گالیله بسازم | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۵۱
علی پویان، امیریل ارجمند و علیرضا اسدی از اجرای نمایش «گالیله» می‌گویند:

علی پویان:  نخواستم اسطوره از گالیله بسازم

علی پویان: همین وجه متن مهم بود. نخواستم اسطوره یا قهرمان از گالیله بسازم. او انسانی است همچون تمام ما. نوع رفتار و ضعف‌های او برای ما قابل‌درک است.

از روز ۱۶ مهرماه ساعت ۱۸ سالن استاد ناظرزاده‌کرمانی
تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایش «گالیله» نوشته برتولت برشت، با ترجمه حمید سمندریان
و کارگردانی دکتر علی پویان شده است. امیریل ارجمند، ژاکلین آواره، فاطمه امینی، بنیامین
بخشی‌زاده، اسفندیار بنوال، شبیر پرستار، صادق توکلی، سعید داوودی، بهروز سروعلیشاهی،
حمیدرضا سنگیان، شاهین علایی‌نژاد، بابک قادری، شاپور کلهر و امیر مولوی در این نمایش
۱۰۰ دقیقه‌ای به ایفای نقش می‌پردازند. همواره از نمایش «گالیله» به‌عنوان
وصیتنامه حمید سمندریان یاد شده است. به‌بهانه این اجرا با علی پویان؛ کارگردان
«گالیله»، امیریل ارجمند؛ بازیگر نقش گالیله و علیرضا اسدی که اجرای موسیقی زنده
نمایش را برعهده ‌دارد، گفت‌وگو کرده‌ایم.

سال گذشته بعد از مدت‌های مدید به کارگردانی
تئاتر بازگشتید؛ آیا شرایط بهتر شده‌ است که شما نسبت به روی صحنه بردن این نمایش
اقدام کردید؟

علی پویان: اصلا این‌گونه نیست. تلاش و اراده من بیشتر شده است. ایبسن در نمایشنامه «دشمن
مردم» می‌گوید «قوی‌ترین، تنهاترین» من آن را به «قوی‌ترین، با اراده‌ترین» تغییر
داده‌ام. من مدعی هستم اراده بسیار قوی‌ای دارم و آنچه می‌خواهم را انجام می‌دهم.

نمایش «گالیله» یکی از دشوارتری متون برشت است؛
چه شد که تصمیم گرفتید این نمایش را روی صحنه ببرید؟

علی پویان: بسیاری معتقد بودند که من دست به کاری دشوار زده‌ام. هیچ‌کس جرات نمی‌کند چنین
نمایشی را روی صحنه ببرد. انتخاب این دوستان سهل است و به‌همین دلیل در رزومه آن‌ها
آثار بسیار فراوانی را می‌بینیم و در یک‌سال چهار نمایش روی صحنه می‌برند. من سخت
متن انتخاب می‌کنم و از همین رو رزومه من از نظر کمیت بالا نیست اما شاهد کیفیت
بالایی در این رزومه هستیم. بهمن و اسفند‌ماه سال گذشته نمایش «دشمن مردم» نوشته
ایبسن را روی صحنه بردم. سپس اراده کردم به احترام استاد سمندریان، استاد همیشگی
تمام مقاطع تحصیلی‌ام، نمایش «گالیله» را اجرا کنم. در شرایطی این نمایش را روی
صحنه بردم که نوبت اجرای نمایشم در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر به
نمایش «کوریولانوس» اثر ویلیام شکسپیر اختصاص داشت اما آن متن را به کنار گذاشتم
چون احساس کردم اولویت با خواست استاد من و آرزویی که با خود برد و هیچ‌گاه محقق
نشد، است. ما می‌دانستیم استاد سمندریان چقدر این نمایش را دوست داشت. او
نمایشنامه‌های فراوانی را روی صحنه برده بود اما آرزوی او اجرای نمایش «گالیله»
بود. زمانی که او تمرین‌ها را آغاز کرد، من بازیگر نقش ساگردو بودم. من به استاد
سمندریان ادای دین کردم. با مشکلات فراوانی در این راه مواجه شدم اما بر اراده من
خللی وارد نشد. چالش‌هایی بسیار زیادی داشتم؛ بازیگری به گروه اضافه می‌شد اما نمی‌توانستند
حتی این متن را تحلیل کنند! اما اگر قرار باشد دوباره این نمایشنامه را برای اجرا
آماده کنم، باز هم از همین گروه استفاده می‌کنم. لطف خدا به من بود که توانستم
بهترین گروه را انتخاب کنم و در اختیار داشته باشم. برای جامه پوشاندن به آرزوی
هرگز به انجام نرسیده استاد سمندریان، چه کسی از امیریل ارجمند بهتر می‌توانست نقش
گالیله را ایفا کند؟ چه کسی می‌تواند قوی‌تر از ژاکلین آواره نقش خانم سارتی را
بازی کند؟ چه کسی می‌تواند بهتر و بااحساس‌تر از فاطمه امینی نقش ویرجینیا را ایفا
کند؟ و… تمام بازیگران نمایش بسیار خوب از عهده کارشان برآمدند.

در نمایش «گالیله» شاهد هستیم که بازیگران
نمایش شما، تنها بازیگر نیستند. به‌عنوان‌مثال بنیامین بخشی‌زاده که نقش لودویکو
مارسیلی را ایفا می‌کند، انتخاب موسیقی «گالیله» را هم برعهده ‌دارد. معمولا این
اتفاق در یک گروه می‌افتد که همه به‌صورت هم‌دل نمایش را پیش می‌برند. کمی درباره
این واگذاری مسئولیت‌ها و مدت‌زمان تمرین نمایش بگویید.

علی پویان: البته ما این گروه را در زمان اجرای نمایش «گالیله» تشکیل داده‌ایم. این گروه
شکل‌گرفته با «گالیله»، نمایش‌های متفاوتی را روی صحنه خواهد آورد. به این گروه
افرادی اضافه خواهند شد اما کسی از گروه کم نمی‌شود. این گروه بی‌ادعا اما بسیار
قوی و غنی و فهمیم است. اعضای گروه، درک و دانش «گالیله» برشت را دارند. برای
آماده‌سازی نمایش حدود سه‌ماه تمرین مستمر داشتیم. البته در میان بازیگران، امیریل
ارجمند، دیرتر به گروه پیوست و زمانی وارد شد که ما حدود یک‌ماه تا آغاز اجراها
زمان داشتیم. البته او بسیار باهوش و زیرک است. از آن‌جا که ارتباط عاطفی میان من،
او و خانواده‌اش وجود دارد، به‌جای سه‌ماه، ۲۵ روز تمرین کرد و به نقش رسید! البته
او شب‌وروز کار کرد و نقش را درآورد.

امیریل ارجمند: نمایش «گالیله» ریشه‌دارتر از این ۲۵ روز است! ریشه این نمایش به سال ۱۳۷۹
بازمی‌گردد که به‌اتفاق پدرم؛ داریوش ارجمند به ارگ جدید بم دعوت شدیم که استاد
سمندریان و هما روستا هم در آن‌جا حضور داشتند. حدود یک‌هفته در این مکان بودیم. هر
روز بعدازظهر به‌همراه پدرم و استاد سمندریان به مجموعه ورزشی این ارگ می‌رفتم. در
آن مجموعه همواره درباره «گالیله» صحبت می‌کردند چون مرحوم سمندریان می‌خواست این
نمایش را روی صحنه ببرد و قرار بود پدرم نقش گالیله را بازی کند. در آن یک هفته،
تحلیل‌های بسیار زیادی را درباره این نمایشنامه می‌شنیدم. طوری حمید سمندریان
درباره «گالیله» و پدرم درباره ابعاد این شخصیت صحبت می‌کردند که برای من بسیار
جذاب و متفاوت بود. هرچند دیالوگ‌ها بسیار سخت و سنگین بودند. سایر اعضاء گروه و
دکتر پویان بسیار به من کمک کردند تا بتوانم به نقشم برسم.

برخی از بازیگران نمایش دو نقش را ایفا می‌کنند
که در این میان شخصیت شبیر پرستار از همه غریب‌تر است چون دو شخصیت مامور
انگیزاسیون و دلقک را ایفا می‌کند که دلقک افرادی همچون این مامور را به تمسخر می‌گیرد.
چه شد که تصمیم گرفتید دو نقش را به برخی از بازیگران واگذار کنید و همچنین این دو
شخصیت کاملا متضاد را به یک‌نفر بسپارید؟

علی پویان: من کمبود بازیگر نداشتم اما با دو بازیگر مواجه شدم که هم به‌لحاظ تداخل
نداشتن دو نقش با هم و تفاوت در اجرای شخصیت، می‌توانستند این در دو نقش ظاهر
شوند. در نظر گرفتن یک بازیگر برای دلقک و مامور انگیزاسیون در راستای اجرای تئاتر
اپیک و فاصله‌گذاری شکل گرفته است. این اتفاق بسیار ظریف پیش آمد و بازیگر، اعلام
نکرد که دارد دو شخصیت را ایفا می‌کند و در شیوه بازیگری بسیار متفاوت کار کرده
است اما مخاطب متوجه می‌شود.

در «گالیله» شاهد فاصله‌گذاری هستیم. در این
نمایش یکی از بازیگران نقش کارگردان را بازی می‌کند و سپس اعلام می‌کند که شخصیت
ساگردو را ایفا می‌کند و ناگهان در پایان نمایش شاهد حضور کارگردان اصلی کار
هستیم. این ایده چگونه به نمایشنامه افزوده شد؟

علی پویان: در تمرین‌ها با یاری فهیم و بامطالعه به نام حسن باستانی مواجه شدم. او
دراماتورژ بسیار قدری است و اصلا ادعایی هم ندارد! من و او حدود سه جلسه با هم
برگزار کردیم. او درک کرد من چه می‌خواهم و من فهمیدم چه در ذهن دارد. حسن باستانی
هم نگاه مدرنی به تئاتر دارد و هم ادبیات دراماتیک و برشت را بسیار خوب می‌شناسد.
وقتی به من پیشنهاد داد که یک کارگردان روی صحنه باشد و من دریافتم که چنین حضوری
بسیار به من کمک می‌کند. متن «گالیله» برشت، اثری چهارساعته است و مخاطب‌شناسی
امروز ما به من این اجازه را نمی‌دهد که ریسک کنم. درنتیجه شاهین علایی‌نژاد که
نقش ساگردو را ایفا می‌کند، نقش کارگردان را برعهده گرفت و شد نقطه اتصال پیوند
صحنه‌ها و نمایش! اما درباره حضور کارگردان اصلی در پایان نمایش باید بگویم در سال‌هایی
که به تدریس پرداخته‌ام، دریافتم باید به مخاطب نکاتی را نشان داد که اصلا انتظار
دیدن آن‌ها را ندارد. «گالیله» ما کاملا غیرقابل‌پیش‌بینی است. البته این ریسک
کردن، به دلیل توانمندی بازیگران و قدرت آن‌ها در اجرای میزانسن‌ها به وجود می‌آید.

غافلگیری در طراحی‌صحنه نمایش هم جریان دارد.
در بدو ورود، مخاطب با اتاقی مواجه می‌شود که با آنچه در ذهن درباره زمان زیست
گالیله دارد، هم‌خوانی دارد اما هم‌زمان با صحبت درباره گردش زمین به دور خورشید،
شاهد حضور یک صندلی مدرن می‌شویم. در طراحی لباس هم همین شرایط برقرار است. چه
میزان این طراحی به تعمیم دادن اتفاقی که برای گالیله افتاده است به امروز و حتی
آینده در نظر گرفته است؟

علی پویان: می‌خواستم به همین نکته اشاره کنم. نمی‌خواهم تماشاگر احساس کند داستان نمایش
ما مختص قرن ۱۶ و ۱۷ است. تاریخ‌ها را به مخاطب می‌دهیم اما درعین‌حال به تماشاگر
می‌گوییم که به دیدن نمایشی آمده است که پیام‌های آن در روزگار کنونی هم به درد او
می‌خورد. مفهوم کلیسا در نمایشنامه برشت جهان‌شمول است و به زمان و مکان خاصی
مربوط نیست. ازاین‌رو برشت، شکسپیر و… ماندگار می‌شوند که پیام آن‌ها جهانی است
و تاریخ‌مصرف ندارد. ممکن است سال‌ها بعد فرد دیگری «گالیله» را کار کند. طبعتا
نگاه او جدیدتر و به‌روزتر از علی پویان خواهد بود. حتی اگر برشت قرار بود امروز
«گالیله» را بنویسد و اجرا کند، نگاه او به متن طور دیگری بود و مطمئن باشید شیوه
اجرایی او هم متفاوت بود و من هم این تفاوت را در کار خود در نظر گرفته‌ام. این
تفاوت می‌تواند تاثیر بسیار بزرگی بر همه تئاتر ایران بگذارد؛ می‌توان با نوعی
هوشمندی و شهامت حرفی را زد که مسئولیت و وظیفه هنرمند در جامعه را نشان دهد. پیام
نمایش «گالیله» به‌قول استاد سمندریان یک وصله لایتچسبک نیست! پیام از لابه‌لای
اثر بیرون می‌زند. در بخشی از نمایش گفته می‌شود «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد» اما
شخصیت مقابل می‌گوید «بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است» اگر این بخش را در نور
موضعی بگوییم، به شعار تبدیل می‌شود اما وقتی در جریان نمایش اجرا می‌شود، به شعور
تبدیل می‌شود. من شعور را اجرا کردم. یکی از مسائل بسیار مهم این است که در
«گالیله» اصلا از میزانسن‌هایی که دیگران در برخورد با آثار برشت و برای پیش بردن
فاصله‌گذاری به‌زعم خودشان برشتی استفاده می‌کنند، استفاده نکرده‌ایم. آن‌ها بازیگران
را در نور موضعی قرار می‌دهند و حرف‌هایی شعاری به خورد مخاطب می‌دهند اما من
فاصله‌گذاری و تئاتر حماسی و اپیک را در لابه‌لای زندگی واقعی گالیله قرار داده‌ام.
من بدون این‌که مخاطب متوجه شود، فاصله‌گذاری را انجام داده‌ام. افتخار می‌کنم که
متفاوت با دیگران برشت کار می‌کنم. در پایان نمایش که روی صحنه می‌آیم، می‌گویم:
«خرد؛ نگذارید مشعل فروزان علم و خرد از دست شما فروافتد که همه ما را می‌سوزاند»
این پیام به سراسر جهان ارتباط دارد.

امیریل ارجمند: من روی صحنه گالیله‌ای در قرن ۲۱ را بازی می‌کنم. من از قرن هفدهم تا قرن بیست‌ویکم
را با خود همراه می‌کنم. ثابت شده است در چهارصد سال جهش ژنتیکی در انسان به وجود
می‌آید. این ژن‌ها رویاها و خاطراتمان را حفظ می‌کنند اما نمی‌توان به چهارصد سال
قبل بازگشت چون فرهنگ آن زمان با فرهنگ امروز ما فرق می‌کند. اگر قرار باشد معنا و
مفهوم آن دوران را برای انسان‌های امروزی به وجود بیاورید، باید امروزی‌تر این
نمایش را اجرا کنید تا معنی‌ای که در آن وجود دارد به خورد تماشاگر برود. ما نمی‌خواستیم
شعار بدهیم. در بسیاری از آثار می‌بینم که فاصله‌گذاری برشت را به سمت شعار می‌برند.
فاصله‌گذاری باید یک استراحت به تماشاگر بدهد نه این‌که حرف‌های غلنبه‌سلنبه را به
خورد مخاطب بدهد!

گفتید که زمان اجرای نمایش «گالیله» چهار ساعت
بوده است که با دراماتورژی حسن باستانی این مدت‌زمان را به ۱۰۰ دقیقه رسانده‌اید
اما همراه نگاه داشتن مخاطب امروز به مدت ۱۰۰ دقیقه هم کار دشواری است؛ چه برنامه‌ای
داشتید که ریتم نمایش را نگاه دارید که مخاطب خسته نشود؟

علی پویان: البته دراماتورژی نمایش، به جان‌مایه نمایش ضربه‌ای وارد نکرده است. ما تنها
سکوت‌های نمایش را از چهار به یک رساندیم. البته زمانی را در نظر گرفتم که مفاهیم
نمایش بتوانند در مخاطب رسوب کنند. به‌عنوان‌مثال دلقک را به‌عنوان یک شربت به
مخاطبان نمایش، داده‌ام. می‌خواستم ذهن مخاطب کمی آرامش داشته باشد اما خود دلقک
ایجاد تفکر می‌کند!

چه میزان از تجربه‌ای که با حمید سمندریان
داشتید در این اجرا وام گرفتید؟

علی پویان: بسیار زیاد. من از ایده استادم شناخت داشتم و آن ایده را به کار گرفتم. البته
من ۲۵ سال است که تدریس می‌کنم و یکی از واحدهایی که آموزش می‌دهم، ایده‌های برشت
است. کارگاه برتولت برشت را هدایت می‌کنم. این مسائل در کنار پیام جهانی برشت
بسیار در طراحی‌ها به من کمک کرد. نمایشنامه «گالیله» آخرین نوشته برشت است.

امیریل ارجمند: «گالیله» مهم‌ترین اثر برشت است او نمایشنامه را سال ۱۳۹۳۷ که آلمان
در دوران هیتلر قدرت گرفته بود نوشته است اما آن را ۱۹۴۳ که متفقین تا دیوارهای
برلین پیش آمده بودند، نمایشنامه را منتشر کرده است. دغدغه برشت برای نگارش
نمایشنامه در روزگار دیکتاتوری هیتلر اتفاق عجیبی است در تاریخ ادبیات آلمان.
گالیله در بخشی از نمایشنامه می‌گوید: «موقعی که از آلمان می‌گذرید و حقیقت را زیر
لباس پنهان کرده‌اید، مراقب خودت باش!» تمام حرف برشت در آخرین دیالوگ نمایش گفته
می‌شود! در این نمایشنامه گالیله نمی‌گوید «موقعی که از ایتالیا می‌گذری و…»!

در این نمایش شاهد هستیم که مخاطب تنها یک اتاق
می‌بیند و با استفاده از ویدئو پروژکشن، مکان‌های مختلف داستان به مخاطب نشان داده
می‌شود. کمی درباره ایده این طراحی بگویید

علی پویان: نمی‌خواستم تماشاگر درگیر دکورهای سنگین شود. حتی تلاش کردم به‌ندرت و اجبار
از آکسسوآر استفاده کنم. مهم‌ترین عامل روی صحنه ما، کره زمین است که هم درباره آن
بسیار صحبت می‌شود و هم در میزانسن‌ها بسیار معرفی می‌شود. کارگردان اصلی نمایش از
پشت همین کره می‌آید. این بخش پیامی در خود دارد؛ حرف برشت، حرفی جهانی است، حرف
علی پویان و یا حتی استاد سمندریان نیست. «گالیله»ای که من اجرا کردم، از طوفان
آغاز می‌شود و به آرامش می‌رسد درحالی‌که معمولا عادت داریم آثار از آرامش آغاز
شوند و به طوفان برسند اما من ازاین‌رو روند برعکس را پیش رفتم که این آرمش، مرگ
است. وقتی گالیله منفعل می‌شود، به مرگ می‌رسد. وقتی فکر دربند و محصور باشد، مرده
است. مرگ یک هنرمند چه زمان رخ می‌دهد؟ وقتی تمام ابزار را از دست او گرفتیم.

علیرضا اسدی: تئاتر بسیاری از هنرهای زنده را در برمی‌گیرد. می‌توانیم روی پرده فیلم پخش
کنیم که از سینما به تئاتر آمده است. تئاتر موسیقی را هم دربرمی‌گیرد که موسیقی
کمک‌کننده تئاتر است. این موسیقی هم می‌تواند به‌صورت انتخابی از نوازنده‌های مطرح
دنیا باشد و هم می‌تواند زنده باشد. موسیقی زنده بسیار کمک می‌کند چون نوازنده هم
جزئی از بازی می‌شود.

در این نمایش هم شاهد موسیقی پلی‌بک هستیم و هم
موسیقی زنده؛ هم لول کردن این دو نوع موسیقی برای شما دشواری‌هایی را به‌همراه
نداشت؟

علیرضا اسدی: چون دومین حضورم را به‌عنوان نوازنده تجربه می‌کنم، کار دشواری است. البته
برای چند نمایش انتخاب موسیقی انجام داده‌ام و خودم هم در زمینه موسیقی تحصیل می‌کنم.
هم لول گرفتن موسیقی‌ها دشوار است اما چون موسیقی‌ای که بنیامین بخشی‌زاده برای
«گالیله» انتخاب کرده است با فضای نمایش هماهنگ است، در کنار سختی‌هایی که دارد با
موسیقی‌ای که من می‌نوازم، هماهنگ است و می‌تواند نمایش را بالاتر بکشد.

یکی از نکات جالب در نمایش این است که گالیله
نمایش شما گیتار می‌نوازد. چقدر نوازنده بودن امیریل ارجمند دلیلی برای این حضور
شد و چه میزان از ابتدا قصد شما این بود که گالیله نوازنده باشد؟

علی پویان: این گالیله هنرمند است. امیریل ارجمند به من کمک کرد. او در رشته مهندسی تحصیل
کرده است اما من توانایی‌های در او دیده‌ام. او در دو بعد تئاتر و موسیقی هم کار
کرده است. دیدم امیریل ارجمند ریتم و موسیقی و هارمونی را از موسیقی دریافت کرده
است و به تئاتر منتقل کرده است. من از امیریل ارجمند خواستم که گیتار بنوازد. به‌خصوص
در بخشی که اسقف پیر صحبت می‌کند، گیتار نواختن امیریل ارجمند در نقش گالیله، پیام
نمایش را به‌درستی منتقل می‌کند.

امیریل ارجمند: در ابتدا پیانو مدنظر ما بود اما نمی‌توانستیم پیانو را بیاورم. چون من
نوازنده گیتار بودم و در آن دوران در ایتالیا نواختن گیتار مرسوم بود، ساز را
تغییر دادیم.

یکی دیگر از جذابیت‌های متن این است که ما در
این نمایش با یک قهرمان مواجه نیستیم، گالیله برشت یک انسان است که ضعف‌های خاص
خود را دارد؛ ایده شخص دیگری را می‌دزدد، ترسو است، عاشق خوردوخوراک و زندگی و…
است اما در زمانی که به ضعف‌های خود اقرار می‌کند، کاری قهرمانانه انجام می‌دهد.
چقدر این نگاه انسانی به گالیله باعث شده است این متن جهانی شود؟

علی پویان: همین وجه متن مهم بود. نخواستم اسطوره یا قهرمان از گالیله بسازم. او انسانی
است همچون تمام ما. نوع رفتار و ضعف‌های او برای ما قابل‌درک است. وقتی سرقتی را
انجام می‌دهد، می‌خواهند همانند تمام ما آن را لاپوشانی کند، با نشان دادن ابزار
شکنجه، او می‌ترسد و… من یک انسان را با ابعاد و ضعف‌ها و تلخ‌وشیرین زندگی‌اش
نشان دادم تا تماشاگر خود را در این شخصیت بیابد. این وجه هم از اعتقادات برشت
است. او در بحث فاصله‌گذاری معنایی می‌گوید: «نباید آن‌چنان در احساس غرق شد که
فراموش کرد شخصیتی که روی صحنه حضور دارد، مثل خود او است.»

امیریل ارجمند: از دید من گالیله دزدی نمی‌کند بلکه ایده‌ای که درباره دوربین وجود داشت را
تکمیل می‌کند و به تلسکوپ می‌رسد. تمام نظریه‌هایی که گالیله ثابت می‌کند، پیش از
او وجود داشته‌اند. او تمام اتفاق‌ها و خلاقیت‌ها را به اوج می‌رساند. گالیله
استارت خلاقانه نداشت اما تمام خلاقیت‌ها را او تکمیل می‌کرد. گالیله در بخشی از
نمایش می‌گوید: «هیچ اثر علمی‌ای نیست که یک نفر آن را نوشته باشد.» او می‌توانست
فرضیه‌ها را ثابت کند درحالی‌که بسیاری دیگر نتوانستند این کار را انجام دهند و
سوختند. من نمی‌گویم گالیله قهرمان است. او انسانی از جنس مردم است اما عمیق‌تر می‌بیند.
رفتار و اعتقادات او با دین و علم منافات ندارد و هر دو را در راستای هم در نظر می‌گیرد.
او به زندگی خود اهمیت می‌دهد. در بخشی می‌گوید: «دست‌های آلوده بهتر از دست‌های
خالی است»

آیا هنوز هم نمایش را روتوش می‌کنید یا معتقد
هستید کار کارگردان در زمان اجرای نخست نمایش به پایان رسیده است؟

علی پویان: بسیار اندک این کار را انجام می‌دهم. چون میزانسن‌ها را از پیش بسته‌ام. برخی
ظریف‌کاری‌ها انجام می‌شود. به‌عنوان‌مثال در اجرای ششم نمایش دیدم وقتی از صحنه
رمانتیکی که ویرجینیا در مواجهه با لودویکو مارسیلی دارد و رفتن لودویکو، فاطمه
امینی وارد بازی متفاوتی می‌شود. درنتیجه به گریمور گفتم که در مدت‌زمان حدود ۲۰دقیقه‌ای
که میان خروج ویرجینیا از صحنه عشق و ورود دوباره او وجود دارد، فاطمه امینی را
گریم کنند و او را شکسته‌تر و پیرتر کنند تا با بازی درخشان او هماهنگ باشد.

در گریم نمایش می‌بینیم که شخصیت‌ها گریم سبکی
دارند که انگار در زندگی عادی خود به سر می‌برند. درباره این نوع گریم رئال
بگویید.

علی پویان: در جلسه‌ای که با طراح گریم داشتم، از آن‌ها خواستم که صورت‌ها را از شخصیت‌های
اصلی‌شان بیگانه نکنند. تنها در طراحی، زیبایی‌شناسی صحنه‌ای را در نظر بگیرند.
بدرخشند اما در شخصیت خودشان باشند. به‌عنوان‌مثال ژاکلین آواره که شخصیت خانم
سارتی را ایفا می‌کند، خودش است و تنها برای صحنه تناسب‌‌سازی صورت گرفته است.

«گالیله» در سالن استاد ناظرزاده‌کرمانی
تماشاخانه ایرانشهر اجرا می‌شود. مدتی است هر سالن تماشاخانه ایرانشهر به دو اجرای
تئاتر اختصاص پیدا کرده است. این مسئله چه دشواری‌هایی را برای شما به وجود آورده
است؟

علی پویان: واقعا بسیار اذیت شدم. وقتی در اتاق هماهنگی‌های تماشاخانه ایرانشهر نشسته
بودیم تا برای اجراها، برنامه‌ریزی کنیم. دوستی که بعد از نمایش ما اجرای خود را
برگزار می‌کند اصلا درباره دکور عظیمی که برای نمایش خود در نظر گرفته است، با ما
صحبت نکرد. من به خاطر این‌که او از من سن کمتری دارد و باید با او همراهی می‌کردم،
از بسیاری از ایده‌های دکورم صرف‌نظر کردم تا او دچار مشکل نشود اما وقتی در زمان
اجرای جنرال دکور او را دیدم، متعجب شدم چون دکور نمایش او برای یک اجرای مستقل در
سالنی تک اجرا مناسب بود! متاسفانه بسیار اذیت شدم اما واقعا کارگردان آن نمایش
منصف است و بارها به من گفته است «ما بسیار شما را اذیت کرده‌ایم.» من توبه کردم و
دیگر تن به اجرای نمایش در سالنی دو اجرایی نمی‌دهم. البته الان معتقدم «گالیله»
در جای خوبی قرار گرفته است. امروز دوازدهمین اجرای نمایش را تجربه می‌کنیم اما
همواره به بازیگران گوشزد می‌کنم که طوری روی صحنه بروند که انگار نخستین شب اجرای
نمایش را تجربه می‌کنیم چون مرگ یک بازیگر زمانی است که تصور کند دیگر کار تمام
شده است؛ بازیگر باید در هر اجرا، همان دلهره، وسواس و اضطراب اجرای نخست را داشته
باشد چون اضطراب یک بازیگر روی صحنه، زیباترین لحظه بازی است.

مینا صفار

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    231/063/671/400
  • تمساح خونی
    168/255/197/250
  • مست عشق
    120/024/440/750
  • خجالت‌نکش۲
    83/565/115/200
  • پول و پارتی
    75/236/463/500
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • قیف
    16/316/080/500
  • یادگار جنوب
    12/104/059/550
  • ملاقات با جادوگر
    10/154/125/000
  • مفت بر
    9/605/872/500
  • ساعت 6صبح
    6/682/846/250
  • قلب رقه
    6/682/092/000
  • شهرگربه‌ها۲
    5/039/137/000
  • در آغوش درخت
    4/758/831/500
  • شه‌سوار
    2/867/932/500
  • روزی روزگاری آبادان
    2/689/395/000
  • آغوش باز
    691/497/500
  • کارزار
    189/070/000
  • سودابه
    128/322/500
  • لختگی
    25/100/000