«هزار داستان» اولین
برنامه مناسبتی شبکه نسیم است که در مناسبتهای مذهبی مثل ماه رمضان و محرم پخش
میشود، قصد ندارید این برنامه را در اعیاد و سایر مناسبتهای سال روی آنتن
ببرید؟
به نظر من شبکه نسیم در اعیاد میتواند
برنامههایی بهتر را در فضای شاد داشته باشد.
با این تفاسیر میتوان
«هزار داستان» را در مناسبتهای مذهبی و به صورت سالانه دنبالکرد؟
این موضوع منوطبه تصمیم سازمان و شبکه
است، درواقع ما خیلی در این مورد تعیینکننده نیستیم، هر زمان که کاری از دست ما
برآید انجام خواهیم داد و در خدمت مردم خواهیم بود. البته فکرهای جدیدی کردهایم
تا ببینیم که در طول سال عملی میشوند یا نه. خوشبختانه میبینم بعد از «هزار داستان»
نمونههای دیگری در سایر شبکههای سیما ساخته و پخش میشوند که مردم در آنها حرف
میزنند. در مجموع اتفاق بسیار خوشایندی است که تلویزیون برنامههایی بسازد که مردم
در آنها حضورداشته باشند، چقدر باید افراد چهره ازاین شبکه به آن شبکه بروند و
حرفهای تکراری بزنند. ما افرد بسیاری داریم که هریک قهرمانان داستان زندگی خود
هستند و افراد مفیدی برای خانواده، جامعه، منطقه وکشور خود محسوب میشوند؛ به نظرم
تلاش هموطن را دیدن بهترین نوع امیدی است که میتوان در جامعه تزریق کرد.
تلویزیون نباید از جامعه فاصله بگیرد، چراکه در این صورت مردم نیز به سمت سایر
رسانهها مانند ماهواره گرایش پیدا میکنند؛ هرچه قاب تلویزیون به کوچه، محله و جامعه
نزدیکتر باشد مردم هم توجه بیشتری نسبت به آن خواهند داشت.این موضوع همیشه ثابت
شده است، برنامههایی که چنین مضامینی دارند بهشدت دیده شدهاند. نمونه آن برنامه
«دورهمی» یا سریال «پایتخت» است که بینندگان فراوانی دارند؛ به طورقطع در زمان پخش
این برنامهها کمترکسی ماهواره نگاه میکند. ما هر زمان کارخوبی ساختیم مردم آن را
تماشا کردند.
دراین صورت مردم هم
ارتباط بهتر و بیشتری با برنامه برقرار میکنند، چراکه افرادی را در یک برنامه
تلویزیونی مشاهده میکنند که از جنس خودشان هستند و با آنها احساس نزدیکی دارند.
بله؛ قطعبهیقین همینطور است، البته
باید درنظرداشت که هنرمندان ما بسیار مردمی هستند اما کسانی که در برنامه شرکت میکنند
نسبت به بقیه مردمیترند. اینکه یک هنرمند در مقابل مهمان برنامه
مینشیند به این علت است که ارادت آنها را نسبت به مردم نشاندهیم؛ این هنرمندان
به مردم احترام میگذارند و شنونده قصه آنها میشوند. سعیکردیم از حضور کسانی در
برنامه بهرهمند شویم که جلوی مردم مینشینند و حرفهای آنها را گوش میکنند،کسانی
که برای مردم عزیزند؛
از روز اول طرحمان برهمین اساس بود تا از این طریق ادای احترامی نسبت به
مردم داشتهباشیم. مردمی که یک عمر پای برنامهها، صحبتها و حرفهای این هنرمندان
نشستهاند وجزو حامیان آنها بودهاند و حالا در «هزار داستان» هم حضور دارند. ضمن
اینکه نباید فراموش کرد کار اجرا واقعا سخت است، ازطرفی گفتوگو با مردم عادی،گوش
کردن به حرف آنها ارزشمند است. ناگفته نماند که بسیاری دعوت مارا قبول نکردند وبه
برنامه نیامدند، برخی مبالغ بالایی را درخواست کردند و دلایل دیگر؛ درمجموع کسانی
که به «هزار داستان» آمدند ارزش زیادی برای ما دارند، سعی کردیم از افرادی برای
آمدن به برنامه دعوت کنیم که از سطح خوبی برخوردار باشند.
در بین هنرمندانی که
اجرای برنامه را برعهده دارند، بعضا کسانی دیده میشوند که جزو افراد کمکار
تلویزیون بودند ویا مدتی در قاب تلویزیون دیده نشدند مثل اکرم محمدی و
محمدرضاشهیدیفرد، چطور شد به سراغ آنها رفتید؟
محمدرضاشهیدیفرد از
دوستان خوب من است، اما مدتی زمان برد تا بپذیرد در برنامه حضور داشته باشد؛ از
این پس قرار است هفتهای یکمرتبه شهیدیفرد در «هزار داستان» حضور پیدا کند.خیلی
خوشحالیم که او به قاب تلویزیون بازگشته است، ما خودمان جزو بینندگان پروپاقرص
برنامه «چهلچراغ» با اجرای او در شبکه سه هستیم. شهیدیفرد جزو افراد درجه یک
تلویزیون است. نکتهای که باید ذکرکنم این است آدمها را که نباید فراموش کرد،
هنرمندان بسیاری در فیلمها و سریالهای تلویزیونی بودند که مردم آنها را بسیار
دوست داشتند، اما نباید از یاد بروند؛ بنابراین از وجود این دوستان میتوان استفاده
کرد، چراکه این موضوع ارتباطی به داشتن تواناییهای خاص ندارد؛ همه این دوستان
توانا هستند، اما اقتضای سن وشرایط قصه و تولید آثار آنها را خانهنشین میکند.اعتقاد
من بر این است که تا جای ممکن از حضور هنرمندانی که کمتر دیده میشوند استفاده کنیم.
یکی از نکات بارز
برنامه «هزار داستان» دعوت مهمانان از سراسر نقاط کشوراست، چقدر با مراکز استانها
ارتباط دارید؟ با سوژههای ساکن در شهرستانها چطور ارتباط میگیرید؟
خانم نوابینژاد به
همراه گروهشان سیستم سوژهیابی ما را بهروز کردهاند، دوربین «هزار داستان» در کنار
سوژهها در سراسر کشور قراردارد و همین کار را قشنگ میکند؛ اینکه مردم میبینند
همهچیز به تهران محدود نمیشود؛ همین که یک دوربین به نقطهای از کشور میرود
نماینده تلویزیون محسوب میشود و تلویزیون نیز نماینده جمهوری اسلامی است، ما
ازتمام نقاط ایران در برنامه مهمان داشتیم. در این صورت مردم نیز امیدوارند که
دیده میشوند؛ این حرکت به نوعی فرهنگسازی است و ما میتوانیم به ترویج آن کمک
کنیم. زمانی که یک هموطن کار درستی را در گوشهای از کشور انجام داده است و ما
داستان او را به تصویر میکشیم، اگر حتی پنج نفر پای قصه زندگی او بنشینند و به
زندگی امیدوار شوند، من رسالت کل زندگیام را انجام دادهام.
اکنون به مرحلهای
رسیدهاید که مردم هم در سوژهیابی به شما کمک کنند و سوژههای خود را به برنامه
معرفی نمایند؟
هنوز به این مرحله وارد نشدهایم، چراکه تا به اینجای کار پروسهای دو،سه
ماهه را طیکردیم اما در برنامههای پایانی، یعنی از ۱۰ یا ۱۵ برنامه آخر از مردم
میخواهیم که سوژههای خود را بفرستند، درواقع در برنامههای پایانی، مشارکت با
مردم را آغاز میکنیم؛ اگر عمری باقی بود و در صورت تمایل سازمان، در ادامه برنامه
مردم نیز با ما همراه خواهند بود.
هنرمندانی که بهعنوان مجری در «هزار داستان» میزبان مهمانان
میشوند، اغلب از بین کسانی هستند که تجربه اجرا نداشتهاند، این موضوع باعث نمیشود
به روایت داستانها لطمه وارد شود؟
بهطورقطع که لطمه وارد میشود، اما اگر بخواهم بهطور خلاصه به شما بگویم،
چند نفری از دوستان بعد از حضور و اجرا در «هزار داستان» از شبکههای تلویزیونی
پیشنهاد اجرا گرفتند و هماکنون مشغول هستند، بهطور کل این برنامه بستری است که
هرکس توانایی داشته باشد، مورد نظر برنامهسازان قرار بگیرد؛ نکته دوم این است که
قصه و مهمان برنامه که فردی عادی است مهمتر هستند، بنابراین خردهای به میزبان
نمیگیریم، چون میدانیم او قبل از این برنامه تجربه اجرا نداشته و این کار را
نکرده است.
چه میزان از اجراها در این برنامه بداهه است و چقدر
از پیش تعیین شده؟ شما خطمشی برای مجریان تعیین میکنید؟
ما اصولا متن در اختیار آنها قرارمیدهیم و سوالات را هم خودمان مطرح میکنیم؛
البته حین اجرا بداهه هم وجود دارد. به نظرمن هنرمند با بداهه زنده است. اگر دقت
کنید میبینید هنرمندان درجه یک ما، هریک در بداههگویی مهارت دارند، کسانی که
توانایی بداههگویی دارند موفقترند؛ ضمن این که بخشی از کار هنرمند بداهه است،
چنین چیزی وجود ندارد که به کسی خطمشی خاصی داده و از او درخواست شود که از صفر
تا صد را طبق متن و خطالرسم تعیین شده حرکت کند. بازیگر با استعداد وتوانایی خود
وارد برنامه میشود، با پشتوانهای قوی که بههرحال باید ازآن استفاده کرد. نکته
دیگری که باید بگویم این است که قصه هربرنامه در یک قسمت به اتمام میرسد،
بنابراین ما مدتزیادی فرصت نداریم که با هنرمند کارکنیم.
یکی از مولفههای مهم برنامههای گفتوگومحور ویژگیهای
بصری و دکور آن است، دکور «هزارداستان» در سری دوم تغییرکرد، درصدد نیستید تا یک
دکور خاص برای برنامه طراحی و اجرا کنید؟
در برنامههای گفتوگومحور دکور المان مهمی است، چراکه برای تماشاچی، پسزمینه
دارای اهمیت است؛ سادگی چیز خوبی است و ما بههیچوجه آن را رد نمیکنیم اما باید
خلاقیت هم داشته باشیم، دربرنامهسازی تلویزیونی دکور باید مهم باشد؛ برنامههایی
وجود دارند که آنقدر دکور خوبی دارندکه چندین سال با همان دکور ادامه دادهاند و
برنامه را پخش کردهاند. ما دارای استودیوی ثابت نیستیم؛ در این صورت میتوانستیم
دکور ثابتی داشته باشیم اما این ویژگی منوطبه داشتن یک استودیوی ثابت است که در
ایران وجود ندارد، ما در سری قبل دکورمان را در محل دیگری نصب کردیم و این سری در
جایی دیگر؛ اگر در همان محل قبلی بودیم به دکور دست نمیزدیم، دکور قبلی ما ویژگیهای
بصری خوبی را همراه داشت و چشم را خسته نمیکرد اما به علت اینکه به ما گفتند آنجا
نباشیم، به اجبار در جای دیگری دکور جدید را پیاده کردیم، البته سعی کردیم المانهای
آن را در کار جدید استفاده کنیم یعنی دکور «هزارداستان۲» در حدود ۷۰-۸۰ درصد المانهای
«هزارداستان۱» را در خود جای داده است. اگر محل مناسبی دراختیار باشد میتوان دکور
خوبی در آن ساخت و سالها آن را نگه داشت. شما برنامه «ماه عسل» را ببینید، این
برنامه سی شب پخش میشود و میرود تا سال دیگر، بنابراین وقتی ایده جدیدی وجود
دارد باید آن را به نمایش گذاشت.اگر استودیوی مناسبی در دسترس باشد که بتوان
دکورخوبی درآن ساخت که ویژگیهای بصری خوبی داشته باشد واینکه درآن کمکاری نشده
باشد لزومی ندارد که هر سری عوض شود اما متاسفانه با وجود مساحت وسیع صداوسیما،
اکثرتهیهکنندگان درپی استودیو هستند واین کار بسیار سخت است.
از آنجا که کار سوژهیابی «هزار داستان» برعهده مریم
نوابینژاد است، شاید این ذهنیت به وجود بیاید که داستانها وکلیت برنامه به سمت
«ماه عسل» میرود و برنامه شبیه آن است، با این تفکر موافقید؟
نخست باید بگویم که برنامه «ماه عسل» برنامه موفقی است و احسانعلیخانی نیز انسان
توانمندی است که دارای سبک مخصوص به خود است و اگر کسی بتواند شبیه به او تاثیرگذار
باشد کار بسیار مهمی را انجام داده است. من هیچوقت هراسی نداشتهام که برنامهام
شبیه برنامه دیگری باشد اما از روز اول ماهیت برنامه ما با «ماه عسل» تفاوتهای
اساسی داشت، بخشهایی در این برنامه وجود دارد که هیچ ربطی به «ماه عسل» پیدا نمیکند.
سایر شبکهها هم این افراد را به برنامه خود دعوت میکنند، پس باید گفت که شبیه
«ماه عسل» هستند؟ خانم نوابینژاد زمانی که به برنامه ما آمد مدت دوسال بود که از
برنامه «ماه عسل» جدا شده بود.نکته بعدی این است که برخی از مهمانان ما هیچ وقت
نمیتوانند در «ماه عسل» حضور داشتهباشند، هیچگاه ممکن نیست در «ماه عسل»
محمدرضاشهیدیفرد و استادفرشچیان باهم صحبت کنند. ممکن است در مواردی نقاط مشترک
داشته باشیم اما قسمتهایی در «هزار داستان» وجود دارد که در حوزه «ماه عسل» نیست،
بهعنوان مثال ارژنگ امیرفضلی که نمیتواند با آن موضوع که در برنامه ما بود در
«ماه عسل» حضور پیدا کند. «ماه عسل» ویژگیهای مختصبه خود را دارد، شاید فردی
که مهمان این برنامه بوده به برنامه ما بیاید، اما مهمانان برنامه ما هیچ
وقت(قطعا) نمیتوانند در «ماه عسل» باشند. آقای علینصیریان در برنامههای دیگر
تلویزیون حضور داشتند اما در «هزار داستان» یک ساعت راجع به خودشان صحبت کردند، بنابراین
این مدل برنامهسازی را در تلویزیون نداشتهایم. ما در برنامه خود یک بستهفرهنگی
تحویل مردم میدهیم که در آن تنوع وجود دارد.
محمدرضاشهیدیفرد علاوه بر مجری، مشاور پروژه «هزار داستان»
هم هست؟
ما از تمام تواناییهای شهیدیفرد درهر زمینهای استفاده میکنیم. او انسانی
درجهیک و بسیار خوب است، درگذشته یعنی از زمان «خندوانه» هم با او همکاری داشتیم.
در پایان اگر ناگفتهای
باقی مانده بفرمایید.
همیشه درتمام کارهایی
که تهیه و تولیدکردهام سعیداشتم کم نگذارم، درتمام کارها از دلوجان مایه گذاشتم؛
سرمایه تلویزیون برنامههای آن است، ما برنامههای خوبی در سیما مثل «ماهعسل»، «نود»
و از این دست برنامهها که سالهاست روی آنتن هستند، داریم که امتحان خود را پس
دادهاند. با هزینههای سنگینی که هر برنامه تلویزیونی(برنامههای موفق و پرمخاطب)
دربردارد، درست نیست که مدتی برنامه را ارائه کنیم و سپس آن را رها کنیم. در صورتیکه
سازندگان تازه به نقاط ضعف وقدرت آن پی بردهاند، اما بهناچار پس از قطع برنامه به
سراغ یک گروه جدید میروند، بنابراین بهتراست که برنامهها ادامهدار باشند، در
تمام دنیا این روال وجود دارد.
لیلاسلمانی
There are no comments yet