شما تجربه ساخت مسابقههایی مثل «آب و آتش»و «چند درجه»را برای
قشر بزرگسال داشتهاید، چرا این بار سراغ نوجوانان رفتید؟
شبکه امید اعلامکرد که میخواهد برنامه «فرمانده» را تهیه کند
اما ما تِم برنامه را برای نوجوان در نظر گرفتیم. در حال حاضر شرایط سازمان بهگونهای
نیست که ما خودمان سراغ چیزی برویم بلکه آنها سفارش آنچیزی را که میخواهند
مطرح میکنند. شبکه امید تصمیم داشت مسابقه «فرمانده» را بسازد و به ما براساس
تجربیاتی که در زمینه مسابقات داشتیم پیشنهاد دادند که با هم همکاری کنیم. با گروه
به این فکر کردیم که بههیچوجه برای نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال مقدور نیست که دورههای
آموزشی و تخصصی را دیده باشند. یعنی هیچ منطقی حکم نمیکند که ما حدود۵۰ نفر
نوجوان را پیدا کنیم که با تمام رشتهها آشنایی داشته باشند و بتوان با آنها
مسابقه برگزار کرد. به همین دلیل چیزی که به ذهنم رسید این بود که ما به نوجوانان،
رشتههای تخصصی را آموزش دهیم و سپس آنها را وارد مسابقه کنیم.
آموزش دادن به شرکتکنندهها در حوزههای مختلف قطعا هزینههای
زیادی در بر دارد. برای این کار بودجه مناسبی به شما تعلق گرفت که توانستید این
شرایط را برای آنها مهیا کنید؟
خیر، اتفاقا از لحاظ بودجه رقم پایینی برای ما در نظر گرفته شد.
اما مربیانی که به ما کمک کردند همه از دوستانمان بودند و قبول کردند تا چند روز
از وقتشان را به ما اختصاص بدهند.
باتوجه به اینکه شبکه امید یک شبکه تازهتاسیس است، بهتر نبود
با یکی از شبکههای سراسری کار کنید؟
برای من به عنوان برنامهساز فرقی نمیکند، من تهیهکننده
سازمان هستم و آن چیزی که از من بخواهند را انجام میدهم. ضمن اینکه اگر در هر
شبکه دیگری هم باشیم تاثیر چندانی ندارد، مهم این است که برنامه خوب ساخته شده
باشد. مثلا ما «رادیو هفت» را از شبکه آموزش داشتیم که مخاطبان بیشماری داشت و یا
خیلی از برنامههای شبکه نسیم، که هنوز افتتاح نشده بود اما مردم از آن استقبال میکردند.
مهم گروه برنامهساز است و ربطی به شبکه ندارد؛ این برنامهساز است که خیلی وقتها
به شبکه هویت میدهد. البته در این میان هستند کسانی که هویتشان را از شبکه بگیرند
اما نظر من فرق میکند.
چرا تصویربرداری مسابقه را در جنوب کشور انجام دادید؟ آنجا شرایط
بهتر است یا قالب کار ایجاب میکند در آنجا باشید؟
دو اتفاق موجب شد که ما مسابقه را در جنوب کشور ضبط کنیم. در
وهله اول اینکه برنامه باید در مرداد و شهریور امسال به شبکه میرسید و ما ۵۰ نفر
شرکتکننده لازم داشتیم که همه آنها باید بهصورت اردویی با ما باشند. با این
تفاسیر باید کارمان را تا قبل از شروع مدارس تمام میکردیم. از طرفی درخصوص لوکیشن
باید جایی برنامه را ضبط میکردیم که دریا، کوه، خاک و…داشته باشد و همه اینها
جز در یک جزیره صورت نمیگرفت، همچنین جزیره هم باید کوچک میبود که بتوانیم بهراحتی
لوکیشن را جابهجا کنیم. ما حدود ۴۵ جابهجایی لوکیشن در ۵۲ قسمت داشتیم.
باتوجه به این که برنامههای اینچنینی جنب وجوش و هیجان بالایی
دارند و حتی میتوانند خطرناک باشند پیشآمدی در حین مسابقه برای کسی رخ نداد؟
برای افراد شرکتکننده نه، اما برای تیم تولید چندین بار اتفاق
افتاد. همه چیز برای شرکتکنندهها کاملا حساب شده است و به هیچ وجه درخصوص آنها
ریسک نمیکنیم. بهعنوان مثال برای کار با طناب و صعود و فرودشان یک تیم آتشنشانی
با تمام تجهیزات مستقر کردیم تا مشکلی به وجود نیاید. از طرفی چون شرکتکنندههای
ما سن پایینی داشتند، اعضای گروه احساس میکردند که آنها بچههای خودشان هستند. به
هر صورت تمام تجهیزات امنیتی آنجا بود زیرا خودمان به این مسئله بسیار حساس
بودیم.
چقدر در مسابقه و آیتمها از تجهیزات روز دنیا استفاده کردید؟
من نمیدانم آخرین پیشرفتهای صنعتی در مسابقات روز دنیا چطور
است اما ما سعی کردیم از بهترین امکاناتی که در ایران وجود دارد استفاده کنیم. اینکه
در اروپا از چه چیزهایی استفاده میکنند را واقعا نمیدانم. اما این را مطمئنم که نمونه
خارجی آن را نداشتهایم که این تعداد نوجوان در مسابقهای که از سطح تخصصی
برخوردار است، شرکت کنند. در حال حاضر ما یک گروه دوازدهنفره فینالیست داریم که
هر کدامشان به چهار رشته تکاوری بهطور تخصصی اشراف کامل دارند. همه مراحل و
مسابقات را هم خودمان طراحی کردیم و باز هم تاکید میکنم که برنامهای مثل کار ما
که بتواند طی دو ماه ۵۰ کودک را در ۴۸ رشته آموزش بدهد نمونه خارجی ندارد.
قرار است در آخر چه اتفاقی برای برندگان مسابقه بیفتد؟
ما سعی میکنیم در آخر یک گروه چهارنفره را انتخاب کنیم اما
فعلا این تصمیم را بهطور جدی نگرفتهایم. اگر کار وارد فاز دو بشود، باز طراحی
جدیدی خواهیم داشت و این هم بستگی به شبکه دارد.
این مسابقه چند کارگردان دارد و وجود این تعداد
کارگردان چه لزومی دارد؟
مسابقه «آماده باش» در کیش تولید و در تهران تدوین میشد.
از طرفی ما در کیش این قابلیت را نداشتیم که فقط با یک کارگردان همکاری کنیم.
علاوه بر این وجود کارگردان در مسابقههایی که اکت اینچنینی دارند و تخصصی هستند
الزامی است زیرا یک نفر وجود ندارد که به ۴۸ رشته تسلط داشته باشد. ما علاوه بر
این که فیلمنامه هر قسمت را به کارگردان ارائه میکردیم باید مسابقه را هم برایش
توضیح میدادیم. پس از آن یک نفر از افراد خودمان را برای نظارت در نظر گرفتیم که به
همه این رشتهها تسلط داشته باشد. اکت مسابقه باعث میشود که تیم کارگردانی به
این شکل باشد و هر کدام از اینها یک بخش از کار را به عهده بگیرند. به هر حال ما
فردی را نداشتیم که به تنهایی بتواند ۴۸ رشته را مدیریت کند حتی من هم نمیتوانستم
این کار را انجام دهم به همین دلیل این کار را به یک گروه از کارگردانان سپردم.
چرا برای اجرای برنامه کامبیز دیرباز را انتخاب
کردید؟
کامبیز دیرباز مخاطب جوان زیادی دارد، همچنین آن انتظاراتی
که مد نظر ماست، در دبیرباز وجود دارد. ما گزینههای مختلفی داشتیم اما کسی
مدنظرمان بود که بتواند فرماندهی افراد شرکتکننده را به عهده بگیرد و آنها رابه
سمت اتفاقات راهنمایی کند. علاوه بر کامبیز دیرباز ما علیرضا احمدی را بهعنوان
مربی هم در نظر گرفتیم چون در برخی موقعیتها دیرباز نمیتوانست وارد عمل شود و
خودش تمرین بدهد، به همین علت، یک کمک مربی و یک فرمانده گذاشتیم.
از اجرای دیرباز راضی هستید؟
بله اجرای خاص و خوبی دارد ضمن اینکه وقتی سر صحنه میآید
از دل و جان مایه میگذارد. او خیلی جاها دلسوزی میکرد و خیلی جاها پیشنهادهای
سازنده میداد و میگفت من امروز میخواهم با یک اتفاق جدید وارد صحنه شوم و به
هیچ وجه از کارش نمیزد.
امکان دارد که سری بعدی این برنامه نیز ساخته
شود؟
بستگی به استقبال مخاطب دارد، فعلا دو هفته است که برنامه
ما پخش میشود و باید ببینیم که بعد از آن مخاطب چه میخواهد.
پس از اتمام مسابقه «آماده باش» تصمیم دارید که
دوباره به سمت برنامههای دیگر به جز مسابقه بروید؟
از سال۹۴ وارد ساخت مسابقههای تلویزیونی شدم اما به هر
حال من برنامهساز هستم. بهطور کل این ژانر خوب است و کارکردن در این زمینه حالم
را خوب میکند، البته بدم نمیآید که گاهی به کار استودیو سری بزنم. هرچند که الان
دو پیشنهاد مسابقه پشت سر هم مطرح شده که باید روی آنها فکر کنم.
اکرم رضایی ثانی
There are no comments yet