نمایش «تور عروسی مامان» با نویسندگی و
کارگردانی مریم منصوری از ۱۲ مهرماه ساعت ۱۸ به پلاتو اجرای مجموعه تئاترشهر آمده
است و تا جمعه؛ ۲۱ مهرماه به اجرای خود در این سالن ادامه میدهد. دیبا دبیری و مینا
شجاعیان بازیگران این نمایش ۵۵ دقیقهای هستند. در خلاصه این نمایش آمده است: «۲۸ ژانویه
۲۰۱۱، قاهره، مصر: خواهری که در خانه میماند و خواهری که به خیابان میرود.» بهبهانه
این اجرا با مریم منصوری؛ نویسنده و کارگردان «تور عروسی مامان» گفتوگو کردهایم
که در ادامه میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید درباره اتفاق مصر
نمایشنامهای را بنویسید؟
در طول این چندسال مسئله مصر و زنان مصر را با خود همراه
داشتم. سال ۲۰۱۱ سال عجیبی بود. در این سال در خاورمیانه شاهد اتفاقهای عجیبوغریب
بسیار زیادی بودیم؛ از یکسو اتفاقهای سوریه، از سویی دیگر داستانهایی که در مصر
اتفاق افتاد و همچنین شرایط بغرنجی که در لیبی پیش آمد. این اتفاقها بهصورت
زنجیرهای در خاورمیانه پیش آمد. جامعهشناسها عنوان «بهار عربی» را به این
زنجیره دادند. در این میان، اتفاقهای مصر عجیبتر بود… چون زنهای بیشتری در
این حرکت اجتماعی شرکت کرده بودند. جامعهشناسان این حرکت اجتماعی در راستای احقاق
حق جمعی در مصر را به یک جنبش فمینیستی تعبیر کردند چون ناگهان حضور زنها در یک
اعتراض اجتماعی بسیار زیاد شده بود! این اتفاق در شرایطی رخ داده است که اگر در
اینترنت جستوجو کنید که در چه جوامعی میزان آزار خانمها بیشتر و حقوق اجتماعی
بانوان بیشتر پایمال میشود به مصر بهعنوان یکی از سرآمدان این شرایط برمیخورید!
در چنین بستری زنان جامعه به خیابانها آمدند.
اما همزمان با حضور اجتماعی زنها در آن برهه، خبری آوازه
جهانی پیدا کرد؛ یک زن خبرنگار غربی که برای تهیه گزارش به مصر رفته بود، مورد
تجاوز قرار گرفت. این خبرنگار مقابل دوربینهای بزرگترین رسانههای جهانی نشست و
داستان را روایت کرد. بعد از این اتفاق بود که خبرگزاریهایی که در مصر و قاهره
خبرنگارهایی را برای پوشش خبری حرکت اجتماعی این کشور داشتند، تحقیقی را آغاز
کردند که آیا به زنان دیگری هم تجاوز شده است و مورد آزار قرار گرفتهاند یا تنها
برای یک زن خارجی بیحجاب این مشکل پدید آمده است؟ نتیجه حیرتانگیز بود؛ حدود ۶۰درصد
از زنانی که در این حرکت اجتماعی شرکت کرده بودند، مورد آزار قرار گرفته بودند!
البته این آزار در درجات مختلف بود. جرقه اصلی نگارش نمایشنامه این اتفاق مستند
بود. دردناکی این اتفاق این بود که درنهایت این خشونت، از سوی جامعه مصر افشا نشد
بلکه بهوسیله یک زن غربی این مسئله بازگو شد. بهقدری در جامعه سنتی مصر، سکوت
سنگینی میکند که زنهای مصری جرات نداشتند درباره ظلمی که به آنها شده است صحبت
کنند.
چه شد که در این دوران نمایش «تور عروسی مامان»
را روی صحنه بردید؟
فارغ از اینکه مسئله ظلم به زنان که هنوز هم در خاورمیانه
به چشم میخورد، شاهد تم دیگری هم در این اثر هستیم؛ عشق. چه خواهر کوچکتر که عشق
را تجربه میکند و عشق خود را از دست میدهد و چه خواهر بزرگتر که از این مقوله
میترسد. عشق محوریترین مسئله زندگی هر زن است. در جامعهای که تابوهای زیادی
برای زنان آن جامعه وجود دارد، بر مواجهه زنها با عشق تاثیر میگذارد. در نتیجه
احساس میکنم این متن، تاریخ مصرف ندارد. البته «تور عروسی مامان» را سال ۱۳۹۴
نوشتم و برای حضور در جشنواره مونولیو نخستین ادیت را روی آن انجام دادم. این
نمایشنامه یکی از متونی بود که برای حضور در این جشنواره انتخاب شد اما در آن زمان
«آخرین سفر» را برای اجرا در تالار مولوی آماده میکردم و فرصت نداشتم این
نمایشنامه را برای جشنواره مونولیو که در آن زمان آخرین دوره خود را برگزار میکرد،
آماده کنم. یکی از دوستان از من خواست که این متن را کارگردانی کند و من هم قبول
کردم اما متاسفانه او درگیر مشکلاتی شد و نتوانست این متن را به اجرا برساند. درنتیجه
اجرای این نمایش دو سال به تعویق افتاد.
نمایش «تور عروسی مامان» کار دشواری برای
بازیگران نمایش محسوب میشود؛ چون دو بازیگر نمایش مونولوگگویی دارند که در یک
بخش این مونولوگ به دیالوگ تبدیل میشود و در باقی بخشها، بازیگری که مونولوگ
ندارد، بازیِ در سکوت دارد. درباره پروسه تمرینهای این نمایش بگویید.
جلسه اول که با بازیگران صحبت کردم، به آنها گفتم این
نمایش، کار بازیگر است و زحمت آنها برای آماده کردن این نمایش بسیار زیاد است. در
این برهه که گروهها با دو تا سه هفته تمرین، نمایش روی صحنه میبرند؛ ما سهماه
تمرین کردیم. بازیگران این نمایش واقعا زحمت کشیدند چون هم حس بسیار زیادی در این
نمایش جریان دارد و هم مونولوگ است و این شیوه اجرا، بسیار دشوار است. امیدوارم از
سوی سالنهای دیگری هم برای اجرای نمایش به ما پیشنهاد شود چون تمام گروه سهماه
با این نمایش زندگی کردهاند و این میزان از زحمت، با ۱۰ تا ۱۵ اجرا، پاسخ مناسبی
نمیگیرد.
«تور عروسی مامان» را در پلاتو اجرا روی صحنه
میبرید. این سالن دو مشکل دارد؛ در وهله اول؛ تعداد صندلیهای این سالن بسیار
اندک است و از سویی دیگر تعداد اجراهای بسیار کمی را به نمایشها اختصاص میدهد.
چه شد که این سالن را برای اجرای نمایش خود انتخاب کردید؟
این روزها تئاتر با مسائل اقتصادی عجین شده است و گروه ما،
تهیهکننده ندارد درنتیجه باید در یک سالن دولتی نمایش را اجرا میکردیم چون بسیاری
از سالنهای خصوصی واقعا گران هستند. در ابتدا به سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان
تقاضا دادیم که بعد از بازبینی، رد شد. دلایلی که به ما گفته شد چندان برایمان
قابل درک نبود. به ما گفتند شیوه اجرایی نمایش، مونولوگ است و ممکن است مخاطب خسته
شود. درحالیکه تا امروز از هیچکدام از مخاطبانمان نشنیدهایم که چون مونولوگ
است، خسته شده باشند. از سویی دیگر برنامه باقی سالنهای مجموعه تئاترشهر تا
پایان سال، بسته شدهاند و پیمان شریعتی پلاتو اجرا را در اختیار گروههای جوان که
کارهای تجربی اجرا میکنند قرار میدهد تا بتوانند کار خود را معرفی کنند. همچنین
تئاترشهر مبدا و مرکز تئاتر ایران است و برای من بهعنوان کارگردانی که دومین
تجربهاش را سپری میکند، افتخار است که در سالن کوچکی از تئاترشهر نمایشم را اجرا
کنم و حاضر نبودم همین فرصت محدود را هم از دست بدهم. با احترام و افتخار نمایشم
را در این سالن روی صحنه بردهام. تا امروز این نمایش با استقبال بسیار خوبی مواجه
شده است. امیدوارم مدیریت تئاترشهر به ما لطف کند و این نمایش را حداقل چند روز
تمدید کند تا زحمت گروهم از بین نرود. فعلا برای ما ۱۰ اجرا را در نظر گرفتهاند.
چه شد که تصمیم گرفتید شیوه اجرایی نمایش را بهسمت
مونولوگ ببرید؟
مونولوگ بودن نمایش از بیرون بر ایده تحمیل نشده است چون
کار فضایی بهشدت زنانه دارد. بهخاطر زن بودن کاراکترها و این دلیل که میخواستم
وجه زنانه حرکت اجتماعیای که در مصر اتفاق افتاد را نشان دهم، در شخصیتها
کندوکاو کردم و شرایط متفاوت جامعه سنتی و رویکردهای متفاوتی که زنها در همین
جامعه نسبت به یکدیگر دارند را بررسی کردم. در این بررسیها به دو نقطه متفاوت
رسیدم؛ زنی که در خانه میماند و زنی که از خانه بیرون میرود. طبیعتا کسی که درون
خانه ماندن را انتخاب میکند از زنی که بیرون میرود، سنتیتر است و پایگاه سنت را
حفظ میکند. درنتیجه طی دیالوگهایی که با سینا ییلاقبیگی؛ طراحصحنه نمایش
داشتیم، اطهر را در انتهای صحنه قرار دادیم. اطهر در خانه مانده است پس بهتر است
در پستو باشد و راحیل بهخاطر پیشرو بودن بهتر است در قسمت جلوی صحنه قرار بگیرد.
اطهر وامدار ترسهای فروخورده مادرش است، ارتباط داشتن برای او تابو است و هیچگاه
آن را تجربه نمیکند چون چنین تجربهای در جامعه کهنه و قدیمی آنها، هزینههایی
را بههمراه دارد اما راحیل این هزینهها را میپردازد؛ درنتیجه این دو نمیتوانند
با هم ارتباط برقرار کنند. از سویی دیگر اطهر بزرگتر است و معمولا سالخوردگان
پناه امن سنت را انتخاب میکنند و او هم به همین شیوه روی آورده است. او همیشه
راحیل را قضاوت میکند و جالب اینجاست که قشر جوان هم همواره نسل گذشته را در ذهن
خود نقد میکنند اما جوانها چه بهلحاظ اقتصادی و چه از جنبه پایگاه اجتماعی
قدرتی ندارند.
در این میان راحیل عاشق یوسف میشود و وقتی پای عشق به میان
میآید، دیگر برقرار شدن دیالوگ میان دو زن میسر نیست چون راحیل هم بهدلیل عاشق
شدن، برای خود حق قائل است. در این میان چون اطهر ارتباطات کمتر و محدودتری دارد،
برای اینکه خود را با زنهای دیگر مقایسه کند، مالیخولیا، نیازها و ترسهای خود
را با راحیل میسنجد؛ به اتاق او میرود و سعی میکند پوست و بدن خود و گرما و
سرمای بدن خود را با او مقایسه کند. در انتهای کار، این دو خواهر بهقدری خود را
واگویه کردهاند که دست هر دو برای هم رو است، هم راحیل کاملا به ابعاد بیماری
اطهر پی برده است و هم اطهر به آنچه در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ به راحیل گذشته پی برده
است. درنهایت کنشگر اصلی نمایشنامه اطهر است، او تصمیم میگیرد خانه را آتش بزند
و فکر میکند با این فاجعهای که برای راحیل اتفاق افتاده است، بهتر است بمیرند و
دیگر زندگی نکنند. درنتیجه بخش پایانی که بهنظر میرسد دیالوگی میان دو خواهر
اتفاق میافتد، درواقع باز هم مونولوگ است و دستورات اطهر به راحیل دیکته میشود.
راحیل هم در تنگنایی که بهواسطه جامعه و خانه با آن درگیر شده است، دچار علائم
بیماری اطهر میشود و صداها را میشود.
زوم:
«تور عروسی مامان» تنها به مسائل زنان مصری نمیپردازد
نزار قبانی؛ بزرگترین شاعر عرب، همسر و عشقش بلقیس را در حرکتهای
قومی و نگاه متحجر به زنها از دست داد. نزار قبانی مردی بود که درباره زنها مینوشت
و بیپروا از زنها میسرود برای اینکه او را خاموش کنند، همسرش را کشتند. نتیجه
این اقدام، مجموعه عاشقانه بسیار غمگین «بلقیس و عاشقانههای دیگر» شد که موسی
بیدج آن را به فارسی ترجمه کرده است. درنتیجه نمایش «تور عروسی مامان» تنها مسئله
زنان مصر نیست بلکه مسئله زنان خاورمیانه است. ایران بهدلیل تمدن کهنی که داشته
است، با سایر کشورهای خاورمیانه متفاوت است اما در سایر کشورهای منطقه خاورمیانه
شرایط زنان در مسائلی اسفبارتر است؛ با نگاهی به افغانستان یا عربستان میتوان این
بحث را درک کرد. حتی با وجود اینکه ایران از نظر فرهنگی پیشروتر از کشورهای
خاومیانه است اما ما هم با برخی مسائل قومی و قبیلهای دست به گریبانیم.
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است