بهزاد آزادی
متولد دوم فروردین ۱۳۶۹ در شاهین دژ، آذربایجان غربی است. آغاز فعالیت هنری او با
بازی در فیلم کوتاه «روایت سرخ باران» و بازی در چندین تئاتر دانشآموزی بین سالهای
۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ بود. او فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران است. آزادی، فعالیت در سینما را با
دستیاری فیلمبرداری و کارگردانی و همچنین
تهیهکنندگی شروع کرد. او در سال ۱۳۸۹ توسط آژانس خبری عکس دوربین نت به عنوان
بهترین عکاس پرتره برگزیده شد. این کارگردان، ساخت فیلمهای
کوتاه تجربی چون «سنگ صبور»، «کوچه پنجم شرقی پلاک هفت»، «میراتی»، «موقت» و
«کشتارگاه» را در کارنامه کاری خود دارد.
او با فیلم
کوتاه «کشتارگاه» جایزه بزرگ حمایت از تولید در سی و دومین جشنواره فیلم کوتاه
تهران را از آن خود کرد و توانست به بخش سینه فونداسیون شصت و هشتمین دور جشنواره
کن که بخش مسابقه فیلمهای دانشجویی است راه پیدا کند.
شما تا به حال
تحقیقی کردهاید تا بدانید فیلم کوتاه برای چه به وجود آمده است و چه جنبههایی میتواند
داشته باشد؟
اساس پیدایش
فیلم کوتاه اعتراضهای اجتماعی در اوایل جنگ جهانی اول بود. زمانی که بودجه فیلم
برای سینمای فاخر خرج میشد و فیلمسازان مجبور بودند با بودجه کم و زمان کوتاه
اعتراضات خود را به تصویر بکشند. اما امروزه فیلم کوتاه تبدیل به یک قالب هنری
ویژه شده است که در مدتی کوتاه مهمترین تاثیرات حسی، اخلاقی و آموزشی را روی
مخاطب میگذارد. ما در حالی به این قالب هنری بیتوجه هستیم که همین سازندگان فیلم
کوتاه، آینده سینمای این مملکت را رقم میزنند.
یک سازنده فیلم کوتاه باید چه سبک کاری داشته
باشد یا چه مسیر هنری را در پیش بگیرد تا در آینده موفق باشد؟
فیلمسازی
آیندهای درخشان خواهد داشت که از همین آثار کوتاه بداند در سینمای حرفهای چه
فیلمی را خواهد ساخت. اگر فیلمسازان در فیلمهای کوتاه به سبک کاری خود برسند و در
آن آزمون و خطا کنند، تهیهکنندگان سینمای حرفهای از همان تولید فیلم اولشان میدانند
که قرار است با چه نوع فیلمی مواجه شوند و با چه کارگردانی کار کنند چون سبک کاری
کارگردان را در فیلمهای کوتاه او دیدهاند.
آیا در ایران
حمایتهای لازم برای ساخت فیلم کوتاه صورت میگیرد؟
فیلم کوتاه در
ایران به طور شایسته جدی گرفته نمیشود و مهمترین دلیلش عدم بازگشت سرمایهای است
که در ساخت یک فیلم کوتاه استفاده میشود. این منطقی است ولی یک نکته، بیارزش میماند
و آن هم فرهنگی بودن ساخت فیلم کوتاه است. کار فرهنگی لزوما نباید بازگشت سرمایه
داشته باشد. به همین خاطر احساس میکنم که مسائل مالی، هم برای فیلمسازان و تهیهکنندگان
و هم برای دولت اهمیت بیشتری نسبت به کار فرهنگی دارد. دولت هر ساله بودجهای را برای
کار فرهنگی به نهادهای مختلف تزریق میکند، بودجهای که انتظار بازگشت آن را ندارد
چون توقع تربیت فیلمساز و تولید فیلم خوب از آن میرود اما مسئول سینمایی با هزینه
تولید موافق نیست و سعی میکند آن بودجه را صرف برگزاری رویدادهای کوچک و موضوعی
کند. شاید بتوان گفت ما به فیلم ساختن بیشتر از تربیت فیلمساز اهمیت میدهیم.
انجمن مهمترین مرکزی است که برای فیلم کوتاه تلاش میکند و به بچهها
کمک میکند. مراکز دیگر تا بخواهند به فیلمساز پول بدهند او را بیچاره میکنند و
مهمتر از آن تو وادار میشوی طبق سیاست آن مرکز بخصوص فیلم بسازی. ولی حداقل در
مورد انجمن این آزادی وجود دارد که فیلمساز فیلمنامههایی را بنویسد که به ذهن
خودش نزدیکتر است، نهایتا ممکن است یک ممیزی کوچکی به فیلمنامه وارد شود. اما اگر
بخواهم در جاهای دیگری فیلمنامهای را ارائه دهم، باید قصهام را براساس سیاست آن
ارگان پیش ببرم. ممکن
است من آن فیلم را اصلا دوست نداشته باشم ولی صرفا بهخاطر شرایط مالی آن را بسازم.
جایگاه فیلم کوتاه ایران در قیاس با کشورهای
اروپا و آمریکا چگونه است؟
سازندگان فیلم
کوتاه در ایران، گذشته خیلی مهمی در سینما را تجربه نکردهاند و امثال تروفو،
گدار، تارکوفسکی، کیشلوفسکی در تاریخ سینمای ایران وجود ندارد، بنابراین انتظاری
هم نمیتوان داشت. فیلمساز اروپایی از کودکی در مدرسه درباره سینمای کشورش یاد میگیرد
اما من ایرانی تا به دانشگاه سینمایی نروم فیلمسازان تاریخ کشورم را نمیشناسم.
آموزش و تربیت در اروپا و آمریکا ریشهای است پس نباید انتظار مقایسه خودمان را با
آنها داشته باشیم، مگر با همت چند فیلمساز مهم فیلم کوتاه ایران هم در جهان
شناخته شود.
حضور بازیگران بنام سینما در فیلمهای کوتاه میتواند
کمکی برای دیده شدن این فیلمها باشد؟
نیازی به
بازیگران مهم سینما نداریم ولی اگر آنها افتخار همکاری بدهند شاید سینمای کوتاه
بتواند رونق اقتصادی پیدا کند و یا حداقل در میان مردم مهم شود. متاسفانه اکثر
بازیگران مهم و ستارگان سینما، بازی در فیلم کوتاه را نه تنها جدی نمیگیرند بلکه
کلا شوخی میدانند. بازیگری از نظر آنها جشنواره فجر و فرش قرمزش است. متاسفانه
خیلی از بازیگران مطرح سینمای ایران اصلا یکبار هم با یک سازنده فیلم کوتاه گفتوگو
نداشتهاند.
نظر شما که با
فیلم کوتاه «کشتارگاه» تجربه اکران در گروه هنر و تجربه را دارید در خصوص نمایش
فیلمهای کوتاه در هنروتجربه چیست؟
هنروتجربه
برای فیلمهای سینمای هنری سنگ تمام گذاشت. هیچوقت فکرش را نمیکردم این همه فیلم
مستقلی که فیلمسازان ساختهاند بتواند امکان اکران پیدا کند. خیلی از فیلمسازان
غصه میخوردند که سالها از ساختن فیلمشان گذشته و
هنوز نتوانستهاند آن را روی پرده ببرند، ولی امکانی که هنروتجربه برای اکران این
نوع فیلمها فراهم کرد خیلی لذتبخش بود. گرچه در مورد فیلم کوتاه کمی متفاوت است
و شاید مقداری مورد کم لطفی قرار گرفته است چون در هفته فقط یک روز اکران نهایتا
در دو سانس به فیلمهای کوتاه داده میشود. بزرگترین فیلمسازان ما از زندهیاد
کیارستمی گرفته تا افراد نامآور دیگر، همه از فیلم کوتاه بود که به چنین درجه و
اعتباری در دنیا رسیدند. باید به این موضوع اهمیت بیشتری داده شود و در هفته حداقل
دو یا سه روز به فیلم کوتاه اختصاص داده شود. فیلمهای سینمایی هر روز اکران میشوند،
فیلم کوتاه هم باید حداقل سه روز در هفته روی پرده باشد تا مخاطب زمان بیشتری برای
دیدن این فیلمها داشته باشد. در حال حاضر اکران فیلمهای کوتاه خیلی محدود است و
اینکه صرفا یک روز در هفته بخواهیم آن را اکران کنیم شایسته جایگاه این نوع سینما
نیست.
شما تفاوت
ساخت فیلم کوتاه و فیلم سینمایی یا بلند را در چه میبینید؟
تفاوت فیلم
کوتاه و فیلم سینمایی یا بلند که دو محصول متفاوت هنری هستند مثل تفاوت بین داستان
کوتاه و رمان است، جوهرشان یکی است ولی قالبهایی جدا دارند.
برگزاری
جشنوارههای فیلم کوتاه در ایران به طور کلی و مخصوصا جشنواره فیلم کوتاه تهران که
به نوعی جشنواره معتبر ایران و خاورمیانه است را چگونه میبینید؟
جشنواره فیلم
کوتاه تهران مهمترین رویداد سینمای کوتاه است چون همه ما را دور هم جمع میکند و
در طول یک هفته انرژی بسیار زیادی به همه فیلمسازان کوتاه و علاقهمندانش میدهد.
چه فیلم داشته باشم چه نداشته باشم، به شخصه از این جشنواره قوت و انرژی میگیرم.
این جشنواره جوایز مهمی دارد و واقعا تنها دلخوشی فیلمسازان کوتاه ایران است.چون برای فیلم کوتاه ارزش قائل است و فیلمسازان را تشویق
میکند. مهمترین دستاورد فرهنگی انجمن سینمای جوان همین جشنواره فیلم کوتاه تهران
است. حمایت فیلمسازان و پرورش آنها باید جدی گرفته شود. از چند سال پیش تا به
امروز این جشنواره هم در مدیریت و هم در شکل برگزاری، هر ساله پیشرفتهای بسیار
چشمگیری داشته است. هیچوقت در
جشنواره سالهای گذشته سالن سینما را تا جلوی پردههایش پر از مردم ندیده بودم اما
الان دو سه سال است که همه سانسها پر میشود.
با توجه به
اینکه هم تجربه حضور در جشنوارهای داخلی را دارید و هم در جشنواره معتبری مثل کن
شرکت داشتهاید، چه تفاوتهایی در این جشنوارهها برایتان مشهود بوده است؟
در جشنواره
فیلم کن که معتبرترین رویداد سینمایی دنیاست اتفاقی رویایی برای فیلمساز میافتد،
اتفاقی که ممکن است در خواب هم آن را ندیده باشد. احترام، برخورد درست، ارزش و
اهمیتی که فیلمساز در آنجا میبیند بسیار مثالزدنی است. خیلی برایم ارزشمند بود
که در جشنواره کن نه فقط به عنوان یک فیلمساز بلکه به عنوان یک متفکر به افراد
نگاه میکردند. از نگاه آنها تو جایگاه و ارزش بالاتری نسبت به یک فیلمساز داری
چون آنها فیلمساز را صاحب فکر، اندیشه
و ایده خلاقانه میدانند و این نوع نگاه بسیار ارزشمند است. بعد از برخوردی که در این جشنواره دیدم با خودم فکر کردم چقدر عالی که دو
سال تمرکز و تفکر روی فیلمنامه «کشتارگاه» هدر نرفت و حداقل چند متخصص مقابل من
نشستند و درباره فیلم صحبت کردند. این اتفاق بسیار دلنشین بود و انرژی و روحیه
بسیاری به من داد. تمام انرژی من تا به حال برگرفته از نوع برخوردی است که در
جشنواره کن دیدم. انگار یک کپسول انرژی به من وصل کردند تا بتوانم مسیرم را ادامه
دهم. امیدوارم هر سازنده فیلم کوتاهی بتواند این فضا را تجربه کند. تا قبل از رفتن
به جشنواره کن یک سری طرز تفکرها داشتم ولی بعد از آن تبدیل به یک آدم دیگر شدم و
با تمام وجود فهمیدم که سینما چیست. چهار روز حضور در جشنواره کن به اندازه چهار
سال درس خواندن در دانشگاه برایم مفید بود.
اگر حرفی جا
مانده است بفرمایید.
خوشبختانه
فیلم کوتاه هر روز طرفداران بیشتری پیدا میکند. هر سال فیلمهای خوبی در فیلم
کوتاه تولید میشود که فونداسیون یک قالب مهم هنری را در آینده سینمای ایران رقم
میزند. ما زیرساختیم، آینده را باید دید
رضا پورزارعی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است