واژه«جنگ»
مترادف نیستی، نابودی و تباهی است. هربار که جنگی برپا میشود پژواک این کلام میتواند
زندگی ملت یا قومی را آنگونه تغییر دهد که تا سالها اثرات و تبعات آن وجود داشته باشد
و چهبسا در طول تاریخ شاهد آن بودهایم که جنگی ملتی نابود کرده یا جهانی را به آتش
کشیده است. در بین تمام جنگهای معاصر مقاومت هشتساله ایران در برابر هجوم متجاوزانه عراق جنگی استثنایی
بود. ایرانی که تازه انقلاب را پشتسر گذاشته بود بدون آنکه تمایلی به حضور در این
جنگ داشته باشد، قربانی زیادهطلبیهای دیکتاتوری شد که میخواست یکهفتهای تا تهران
پیشروی کند اما این خیال خام جنگی هشتساله
شد که رشادت جوانان ایرانی نگذاشت در پس آن حتی یک وجب از خاک کشور نصیب دشمنان شود
و از این جهت هشت سال دفاع مقدس ما در بین تمام جنگهای صدساله اخیر ایران یگانه و
بیهمتاست. فیلم جنگی
قدمتی بهاندازه خود سینما دارد و در ایران هم همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ساخت فیلمهای
جنگی یا بهتعبیری دفاع مقدسی آغاز شد. اما اینگونه سینمایی در طی سالهای اخیر دستخوش
تغییرات زیادی شده است تغییراتی هم در مضمون و هم در محتوا. تغییراتی که مخالفان و
موافقان بسیاری دارد اما همه یکصدا بر این عقیدهاند که تداوم حیات ژانر سینمایی دفاع
مقدس سینمای ایران نیاز به همین تغییرها و دیدگاههای متفاوت دارد. بهمناسبت هفته
دفاع مقدس تصمیم گرفتیم بهسراغ چند نفر از پیشگامان سینمای دفاع مقدس در ایران برویم؛
اشخاصی که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی دست به تولید آثاری با مضمون مقاومت مردم در برابر
این حملات زدند و بسیاری از آنها دیگر در این گونه سینمایی فعالیتی نداشتند یا فعالیت
آنها بسیار کمرنگ بوده است. این گفتوگوها را در ادامه میخوانید.
رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون در
گفتوگو با روزنامه «صبا» درباره حضور خود در دو فیلم «عقابها»(ساموئل خاچیکیان) و«کانی مانگا» (سیفاله
داد) که از جمله اولین فیلمهای سینمای دفاع مقدس بود گفت: در آن فیلمها حضور داشتم
چون نقشی را که به من پیشنهاد کرده بودند دوست داشتم و متاسفانه پس از آن دیگر فرصت
حضور در سینمای دفاع مقدس برای من ایجاد نشد.
او در مورد حضورش در«کانی مانگا»که
اولین بازی او در سینمای ایران بود، گفت: یادم هست روز عاشورا بود، من برای عزاداری
به هیات رفته بودم و پس از آن به منزل خود در تجریش بازگشتم. آقای کنی دستیار مرحوم
سیفاله داد منزلم را پیدا کرد. وقتی در زدند و در را باز کردم دیدم ایشان با یک لباس
خلبانی عراقی پشت در ایستاده است و گفتند آقای داد این لباس را داده تا آن را برای
امتحان پیش سه نفر ببرم و بهاندازه هرکدام از آنها بود او را برای فیلمبرداری به
سر صحنه بیاورند. لباس را پوشیدم و دقیقا اندازهام بود و همراه او شبانه به سمت طالقان
که لوکیشن فیلمبرداری این فیلم بود حرکت کردیم. صبح که از خواب بیدار شدم مرحوم فرهنگ
معیری مرا گریم کرد و بلافاصله سر صحنه رفتم، مرحوم داد سر صحنه نقش را برای من توضیح
داد و همانجا کار را شروع کردیم.
رویگری در مورد فیلم «عقابها» هم گفت:
در مورد «عقابها» آقای مزینانی تهیهکننده فیلم با من تماس گرفت و وقتی نقش را برای
من تشریح کرد کار را قبول کردند و با حضور در پایگاه یکم شکاری کار را شروع کردیم.
او در مورد دیدگاهش نسبت به تغییرات
سینمای دفاع مقدس در گذر زمان گفت: تغییرات سینمای دفاع مقدس در این سالها به اینگونه
بوده که ما از واقعیتها بیشتر به سمت گیشه رفتیم. البته فیلمهای متفاوتی هم در زمینه
دفاع مقدس تولید شده که من همه آنها را ندیدهام اما گیشهای شدن تقدس سینما را از
بین میبرد و مسئله مهمی مانند دفاع مقدس هم در این میان قربانی میشود. وقتی که نگاه
ما تنها به گیشه باشد فیلمها ساخته میشوند که فقط مردم را برای فروش بیشتر به سمت
گیشه جذب کنند و اصل ماجرا پنهان میماند. البته معتقد به فروش فیلم در جهت استقبال
مردم از آن هستم اما اگر وقتی فیلمی خالی از مفهوم باشد تمام زحمتها بههدر میرود.
باید در زمینه سینمای دفاع مقدس دیدگاهی وجود داشته باشد که هم جذابیتها در آن لحاظ
شود و هم واقعیتهای جنگ و تقدس آن فضا بهخوبی در آن نمایان باشد.
علی ظهوریراد
There are no comments yet