متاسفانه عادت کتاب خوانی در ایران نیست، نویسنده ها کتاب های خودشان را هم نمی خوانند. بیش از صدها شاعر در ایران داریم، اما کتاب شعر تیراژش 500 است.
علی دهباشی از فرهیختگان ادیبی است که در راه اعتلای هنر و ادب پارسی ایران بزرگ، تمام تلاش خود را به کار گرفته و خواهد گرفت.نشریه بخارا که با همت وی منتشر می شود،گنجینه ای از ادب و هنر ایران و جهان است.مراسم و نشست های هنری و ادبی که دهباشی برگزار می کند در کشور بی نظیر است.هربار برای بزرگان ادب و هنر بزرگداشت برگزار کرده و از آنان تجلیل می کند.
دهباشی به علوم ادبی و فلسفی تسلط کامل دارد و مرجعی است برای رجوع برای گرفتن اطلاعات.به خاطر آشنایی کامل وی به داستان و داستان نویسی در ایران و جهان با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید:
۱-داستان های عامیانه ایران از گذشته های دور، هم جذاب بود و هم مخاطب آنها رادوست داشت،اما داستان های امروز ایران مخاطب زیادی ندارد، دلیل آن چیست؟
-داستان های عامیانه در گذشته و داستان ادبیات معاصر دو ژانر یا شیوه گوناگون ادبی است، بنابراین هرکدام از این ژانرها، خوانندگان خاص خودش را داشته و نمی توان این دو را باهم مقایسه کرد، زیرا داستان های عامیانه درگذشته با اتکا به افسانه ها و قصه های زندگی مردم ایران بوده، در حالی که ادیبات معاصر و مدرن ایران براساس زندگی روزمره مردم در معرض حوادث روز و مسائل گذشته نوشته شده است. محتوای داستان امروز ایران و نویسندگان معاصر، طبقه متوسط شهری و چیزهای مختلفی است که می تواند وجود داشته باشد. این افسانه ها به سنت ها و آداب مردم برمی گردد.
۲-ادبیات داستانی ایرانی از قافله ادبیات داستانی جهان فاصله زیادی گرفته است، با وجود اینکه ما از ادبیات داستانی قوی ای در گذشته برخوردار بودیم، این فاصله چگونه ایجاد شده است؟
-قدمت شیوه جدید ادبیات داستان نویسی امروز ما، تنها ۱۰۰سال از آن نمی گذرد، درحالی که قدمت این شیوه در کشورهای غربی بیش از چند صد سال است،از زمانی که مثلا رمان «دون کیشوت» نوشته شد، یا « ژاک قضا و قدری» اثر دیدرو در قرن هجدهم، پایه ادبیات مدرن در غرب گذاشته شد. بنابراین مقایسه درستی نیست. ما تنها یک قرن است که از داستان نویسی فارسی جمالزاده وارد داستان نویسی جدید شدیم. از این رو ما در آغاز راه هستیم وادبیات جهان صدها سال در شیوه جدید داستان نویسی از ما جلوتر است. البته ادبیات کلاسیک (حافظ، سعدی، خیام و فردوسی) موضوع شان متفاوت است. اینان شخصیت های بزرگی هستند که به ندرت ظهور پیدا می کنند. ادیبات فارسی تنها ادبیاتی است که در دنیا دارای تمامی این ستارهای درخشان است.
۳-امروزه هر کسی با سرمایه شخصی خود جرات می کند، کتاب داستان چاپ کند که بسیاری سطح نازلی دارند، چگونه باید این مهم را مدیریت کرد؟
-اینکه چاپ کتاب بسیار ساده و راحت شده، مقتضیات زمانه است. بنابراین در آن زمان ها چاپ کتاب یک پروژه در زندگی یک نویسنده محسوب می شد. یک نویسنده شاید سال های سال باید کار می کرد تا در شرایطی قرار می گرفت که کار او قابل چاپ بود،اما اکنون این گونه نیست، هرکسی می تواند با ۵۰۰ هزار تومان یک کتاب چاپ کند و برای خودش صاحب اثر شود. اگر سرمایه کافی داشته باشد، می تواند صاحب چندین کتاب باشد. از این رو آنچه حائز اهمیت است، ارزش های یک نویسنده است. البته تعدد انتشارات و کتاب ها هرج و مرجی را برای شناخت کتاب های خوب و قابل ذکر به وجود می آورد. زمانی که کتاب از «صبا تا نیما» را می خوانم فکر می کنم نباید نا امید شد، چراکه افرادی هستند همچون یحیی آرین پور که بیایند غربیل به دست بگیرند. با نگاه به تاریخ ۱۵۰ سال ادبیات ایران در شعر و نثر می بینیم که تنها چند نویسنده ماندند. بنابراین بسیاری از اینها حتی در پاورقی هم باقی نمی مانند، عمر این نوشته ها کوتاه، بی دوام و فریبنده خواهد بود. چاپ کتاب باعث شده برخی ها دچار توهم نویسنده یا شاعر بودن پیدا کنند.
۴-چه راهکارهایی برای بهتر خوانده شدن داستان های ایرانی توسط مخاطبان پیشنهاد می کنید؟
متاسفانه عادت کتاب خوانی در ایران نیست، نویسنده ها کتاب های خودشان را هم نمی خوانند. بیش از صدها شاعر در ایران داریم، اما کتاب شعر تیراژش ۵۰۰ است. باید عادت به خواندن و مطالعه داشته باشیم و این امری است که متاسفانه فراموش شده است. کشوری مثل بنگلادش، انگلستان، عراق و ترکیه درصد سرانه مطالعه اش از کشور خیام و سعدی و حافظ بیشتر است. تیراژ کتاب در این کشورها نسبت به ایران بیشتر است. فخر می فروشیم، ولی اصولا آدم های اهل مطالعه نیستیم و این یک فاجعه است.
There are no comments yet