پنجاهوهفتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان«شبدیز» ۲۲ تا ۲۵ شهریور به میزبانی کرمانشاه برگزار میشود و این
جشنواره بهانهای شد تا با میلاد آذرم؛ فیلمساز کرمانشاهی و فارغالتحصیل انجمن
سینمایی که با فیلم «ناک اوت» در جشنواره حضور دارد، گفتوگویی داشته باشیم.
در مورد حضور فیلمتان در جشنواره شبدیز کمی توضیح دهید؛ ایده اولیه «ناک
اوت» چطور شکل گرفت؟
یکی از مسائلی که در جامعه امروزی ما بسیار خبرساز شده ورود زنان به
استادیوم است و بعد از هر مسابقه فوتبال، باید منتظر این نوع تیتر روزنامهها باشیم
که عدهای از بانوان کشور بهخاطر ورود به استادیوم بازداشت شدهاند و واقعا جای
تاسف دارد در این دوره از زمان که مرز و محدوده بین زن و مرد کمرنگ شده ما همچنان
باید شاهد این نوع خبرها باشیم. شاید جای تامل داشته باشد که چرا کشور مسلمان
همسایه درحال برگزاری جام جهانی است و ایران همچنان باید درگیر این موضوع باشد که
زنان به استادیوم بروند یا همچنان باید تحریم باشند.
تا چه اندازه برای شروع کار روی فیلمنامه کار تاکید دارید که کامل و با جزئیات
نوشته شود؟
تمام آنچه باعث میشود که مخاطب از یک فیلم لذت ببرد فیلمنامه است و
فیلمنامه بیشترین زمان را در ساخت یک فیلم نیاز دارد. فیلمنامههایی هستند که
چندین سال نوشتن آنها زمان برده است؛ درحالیکه شاید فقط چندماه برای ساخت آن
نیاز بوده.
نقش سایر عوامل مانند تصویربردار، صدابردار و بازیگران را در کارتان چگونه
میدیدید؟
یک فیلمساز وقتی وارد محیط کار یا همان لوکیشن میشود باید همانند فرمانده
جنگ رفتار کند و مراقب تمام نیروهای که قرار است این ماموریت را به پایان برسانند
باشد. چراکه کوتاهی یکی از عوامل میتواند باعث شکست و به باد رفتن تمام زحمات
گروه شود. متاسفانه یکی از مشکلاتی که نهتنها گریبانگیر من بلکه بسیاری از
فیلمسازان کرمانشاه با این معضل سروکار دارند، انتخاب بازیگر، کمبود بازیگر و
نبود بازیگر مورد نظر است.
با این اوصاف تا چه اندازه با ساخت داستانی در
کرمانشاه موافق هستید و آیا در پروسه ساخت فیلمتان گونه داستانی محدودتان نمیکرد؟
کار داستانی یک کار عامهپسند است و نباید نادیده گرفته شود، همانطور که
گفتم بازیگر نقش مهمی در کار داستانی دارد و در این شهر عدم وجود بازیگر معضلی است
که آسیبهای شدیدی به جامعه فیلمسازی زده است. فیلمسازهای کرمانشاه در محدودیتهای
شدیدی قرار دارند و با اینحال همچنان به کار خود ادامه میدهند.
بهعنوان یک فیلمساز بزرگترین دغدغه شما چیست؟
دغدغههای فراوانی وجود دارد که ریشه تمام آنها انسانها هستند؛ اگر بگویم
دغدغه من جنگ است، انسانها عامل جنگ هستند، اگر بگویم دغدغه من محیطزیست است و
انسانها عامل تخریب محیطزیست هستند، اگر بگویم تکنولوژی، باز هم پای انسان در
میان است و در کل میتوان گفت بزرگترین دغدغه من همین انسانها هستند.
در فیلم شما سکانسی وجود دارد که مکان یک کلانتری است؛ کمی در مورد انتخاب
لوکیشن یا بازسازی مکانی بیشتر توضیح دهید؟
یکی از محدودیتهایی که در قبل اشاره کردم همین بود که من به اجبار برای
محیط کلانتری فضایی را شبیهسازی کردم که شباهتهایی به یک کلانتری داشته باشد و
واقعا جای سوال دارد که فیلمبرداری در یک کلانتری قرار است چه آسیبی به جامعه وارد
کند که امکان تصویربرداری در این اماکن را نداریم! البته شاید ما فیلمسازان را
دشمن جامعه میدانند… از بیلبوردهای عریض سطح شهر میتوان فهمید مسئولان
کرمانشاه بودجه فرهنگی را صرف چه کاری میکنند.
به نظرتان تا چه حد میتوان به خوب از آب درآمدن کار موقع تدوین اکتفا کرد
و به این بخش بها داد؟
فیلمسازان نباید سعی کنند که ضعفهای تصویربرداری یا کارگردانی را هنگام
تدوین رفع و رجوع کنند؛ این کار همانند این است که پزشک عمل جراحیاش را نصفهنیمه
رها کند و بگوید بعدا با دارو درمان میشود؛ دارو نیاز است اما کار جراحی را نمیکند.
آیا امکانات و محدودیتهای موجود موجب شده بهسراغ ساخت سوژههایی غیر از
آنچه در ذهنتان است بروید؟
صددرصد؛ بارها این اتفاق برای من و همکارانم رخ داده است. چرا که امکانات
و تجهیزات در فیلمسازی نقش مهمی دارند و به اجبار تجهیزات را از شهرهای دیگر اجاره
کردهایم. متاسفانه مجوزهایی نیز برای ساخت بعضی از کارها نیاز است که همین
محدودیتها باعث ساخته نشدن آن کار شده است. تمام ارگانها و مسئولان این شهر
موظفند با فیلمسازان همکاریهای لازم را داشته باشند و نباید فیلمسازان را مورد بیمهری
و کم لطفی قرار داد.
به مجوزها اشاره کردید؛ از مشکلات و عدم همکاری ارگانها بگویید؟
اگر یک مجوز ساده برای تصویربرداری از نیروی انتظامی در سطح شهر لازم باشد،
حداقل باید دو تا سه روز پیگیر شد و وقت گذاشت. واقعا سهروز برای سه تا امضاء
منصفانه نیست! این نوع مجوز
سادهترین مجوزی است که مسلما بعد از سهروز صادر میشود. اما وای از آن روزی که
برای پلانی مجوز شهرداری لازم داشته باشیم، دیگر بحث از چند روز میگذرد و به چندماه
کشیده میشود (تنبلی مطلق اداری) و درنهایت مشخص نیست مجوز صادر بشود یا مخالفت
کنند! مثلا در قبرستان چه فضای امنیتیای وجود دارد که نباید فیلمبرداری شود؟ جدا
از این ارگانها صداوسیمای کرمانشاه که خود یک محیط فرهنگی است نیز با فیلمسازان
هیچگونه همکاریای انجام نمیدهد که حقا جای تاسف دارد.
بیشتر فیلمنامههای شما در قالب تجربی هستند؛ تا چه اندازه به این سینما و
کار کردن در این گونه و ژانر علاقه دارید؟
نمیتوان نامش را علاقه گذاشت زیرا من دیوانه کارهای تجربی، سورئال و
سمبلیک هستم. سینمای ایران این نوع سینما را کم دارد، چراکه جایگاهش را در بین
مردم پیدا نکرده است و فیلمسازان و تهیهکنندگان نیز بهدنبال این نوع سینما
نیستند، چون ما شاهد این هستیم که در جشنوارهای همانند جشنواره فجر «ابد و یکروز»ها
بیشتر مورد استقبال داوران داخلی قرار میگیرند تا فیلم همچون «اژدها وارد میشود».
نمیدانم چطور این فیلم در جشنواره ونیز راه پیدا کرد ولی در داخل آنطور که باید
دیده نشد! یا مفهوم سینما برای ما متفاوت است یا سینما آنها سینمایی دیگر است.
بهعنوان یک فیلمساز نقطه قوت و ضعف فیلمسازان کوتاه اعم از خودتان تا بقیه
دوستان فیلمساز را در چه میبینید؟
نقطه ضعف را تنها در فیلمنامه فیلمنامه و فیلمنامه میدانم. خیلی از
فیلمسازانی که میشناسم متاسفانه در فیلمنامه بسیار ضعیف هستند و چنان که باید وقت
و انرژی برای فیلمنامه نمیگذارند و ایمان دارند که آنچه اولبار روی کاغذ مینویسند
بینقص است و دیگر تغییر چندانی اعمال نمیکنند. خوشبختانه جای خوشحالی دارد باتوجه
به کارگاه فیلمنامهنویسی که در کرمانشاه توسط انجمن فیلمسازی برگزار میشود این
ضعف نیز رفتهرفته کمرنگ میشود.
لزوم برگزاری جشنواره را در چه میبینید؟
برگزاری جشنواره را نباید تنها یک کار فرهنگی دانست بلکه از نظر اقتصادی و
آسیبهای اجتماعی میتواند تاثیرات بسزایی داشته باشد و واقعا همچنان جای تاسف
دارد چرا کرمانشاه باید بعد از ۲۲ سال میزبان جشنواره منطقهای باشد که اگر
پافشاریهای رئیس انجمن کرمانشاه نبود، مسلما امسال هم خبری از جشنواره نبود. ۲۲
سال کم نیست! عمر یک فیلمساز جوان است و هنوز هم دیر نشده است، میتوان سالانه با
برگزاری جشنوارهای کشوری آسیبهای اجتماعی را کاهش داد. واقعا مسئولان این شهر
توان برگزاری یک جشنواره کشوری را ندارند؟ چطور شهرهای دیگر هر سال بودجهای را
برای جشنواره در نظر میگیرند؟ حضرات ما هم همین مشی را در پیش بگیرند.
چطور میشود
ذائقه مردم را به سمت وسوی فیلمهای کوتاه و مستند سوق داد؟
ما بهعنوان
فیلمساز باید فیلم خوب بسازیم. اگر فیلم خوب ساخته شود و در بستر مناسب پخش و
اکران شود قطعا مخاطب (مردم) را به دیدن فیلمکوتاه و مستند میکشاند. البته
مسئولان و کارگزاران هم باید تلاش کنند تا مردم بتوانند دسترسی ساده و ارزان به فیلمهای
مستند و کوتاه داشته باشند.
فیلمسازی در
گونه مستند چه ضرورتهایی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟
بسیار بحث
مفصلی است اما اگر بخواهم بهعنوان مهمترین رکن ضروری به یک مورد اشاره کنم، فقط
پایبندی به حقیقت و صداقت سوژه را میتوانم بگویم؛ که اصلیترین ضرورت فیلم مستند
و مستندساز این است که به حقیقت و صداقت پایبند باشد.
ما تا بهحال سه سینما را در این شهر به قتل رساندهایم که باز هم از کمکاری
مسئولان عزیز بوده است که مردم را به حمایت از سینماها تشویق نکردهاند. میتوان
سینماهای مرده را دوباره زنده کرد تا بهشکلی دیگر فعال شوند مثلا میتوان یکی از
آنها را به سینمای تجربی اختصاص داد. و در آخر جا دارد از مدیر انجمن سینمای جوان
کرمانشاه جناب آقای کامران رضایی تشکر ویژهای داشته باشم برای زحماتی که برای
فیلمسازان و فیلمکوتاه این شهر داشتهاند.
رضا پورزارعی
There are no comments yet