معصومه بیات نویسنده «رگ خواب»که به تازگی کاندیدای بهترین فیلمنامه جشن خانه سینما شده در پاسخ به این سوال که به نظرشما چه چیزی در این فیلمنامه وجود داشت که باعث شد در این فیلم کاندید شود؟به صبا گفت:اینکه فیلمنامه «رگ خواب» چه خاصیتی داشته که نامزد جشن خانه سینما شده ،خیلی نمی توانم به پاسخش مطمئن باشم، اما گمان می کنم موضوع به «صداقت»مربوط باشد.فکر می کنم تنها چیزی که بلد هستم این باشد که بتوانم صادقانه به خودم و پیرامونم نگاه کنم. این بزرگ ترین انتظارم هم از نزدیکان و دوستانم باشد که اتفاقا به گمانم بزرگ ترین سرخوردگی ها را هم در پی دارد. داشتن این نگاه در فیلمنامه کمک می کند که بتوانم به شخصیت ها نزدیک شوم و شفاف بیان شان کنم.
وی در ادامه افزود:سال ها پیش انیمیشن زیبایی در تلویزیون دیدم که معروف تر از آن است که نامش را به خاطر نیاورم،اما به هرحال مشخصاتش در یادم نیست.فقط یادم هست خیلی غمگین بود.زن و مرد طماعی بودند که از دختری می خواستند که برای شان چیزی ببافد.شب ها از پشت پرده دختر را می دیدند که پرنده ای بود و داشت از پرهایش می کند و آنها را می بافت.نوشتن «رگ خواب» کمی مرا به یاد این انیمیشن می اندازد.
بیات در ارتباط با حسی که از حضور در این جشن دارد گفت: خیلی افتخار می کنم ازاینکه نامم در کنار بزرگان این حرفه مثل آقای فرهادی به چشم می خورد،اما موضوع مهم این است که آدم احساس می کند آنچه گفته درک شده و حرف هایش شنیده شده است.این خیلی حس دلپذیری است و آدم دلش می خواهد به خودش بگوید (به قول آن ترانه)نه تو تنها نیستی…
وی در ارتباط با لزوم برگزاری چنین جشن هایی در سینمای ایران توضیح داد:چنین جشن هایی از این نظر که مستقل هستند،طبیعی است خیلی پر ارزش هستند .برگزاری آنها سبب ارتقای سینما خواهد شد. شنیده ام برای تدوین اساسنامه مقررات آن مدت های طولانی مطالعه و بررسی صورت گرفته است.این خیلی مهم است و نشانی از پیشرفت در جامعه را نشان می دهد.کاری قابل تحسین است وبه قول آقای سعید حجاریان ،حتی داشتن قانون بد از بی قانونی بهتر است.از این نظر یک اتفاق قابل اتکا برای یک جامعه رو به رشد و پیشرفت محسوب می شود.
بیات در ارتباط با کارهای جدیدش گفت:در حال حاضر فیلمنامه های مجموعه تلویزیونی «بیا از گذشته حرف بزنیم»را می نویسم که نوشتن آن رو به پایان است و سومین اپیزود آن در حال فیلمبرداری است.همچنین در حال نوشتن یک فیلمنامه سینمایی اجتماعی طنز هستم که داستانش در تهران همین امروز،دقیقا همین ساعت در حال رخ دادن است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است