بخش نمایشی هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینیوسنتی
به روز پایانی خود رسیده است. به بهانه این جشنواره با سه کارگردان که در روز آخر
به اجرای برنامه میپردازند، عبدالرضا اکبری، نویسنده و کارگردان که امروز در
تماشاخانه سنگلج نمایش «شال و انگشتر» را در بخش تولیدات تازه اجرا میکند، احسان
مالمیر؛ که با نمایش «تاراجنامه» نوشته بهرام بیضایی در بخش مرور تئاتر این دوره
از جشنواره شرکت کرده است و این نمایش را امروز در تالار قشقایی اجرا میکند و علی
فلاحتپیشه که بههمراه گروهی از دانشآموزان نمایش «دیوان تئاترال» نوشته محمود
استادمحمد را در بخش «جوانههای نمایش ایرانی» و در محوطه پارک دانشجو اجرا میکند،
گفتوگو کردهایم.
عبدالرضا اکبری: با تختحوضی به بازیگری علاقهمند
شدم
عبدالرضا اکبری، نویسنده و کارگردان نمایش «شال و انگشتر»
درباره این نمایش گفت: «شال و انگشتر» نمایشی تختحوضی محسوب میشود و برگرفته از
مجموعه نمایشهایی است که از «چهار درویش» برگرفته شده است. تکههای روحوضی و سایر
بخشهای نمایش ایرانی در این کار دیده میشود. البته استفاده تمام این شیوهها
بهانهای برای ما است تا نکتهای دیگر را در «شال و انگشتر» بیان کنیم. قصه «شال و
انگشتر» به مسائل پشت پرده و مشکلات هنرمندان نمایشهای تختحوضی
میپردازد. داستان نمایش ما برگرفته از خاطرات مهدی مصری و براساس اتفاقی واقعی است.
آنها در دهه ۴۰ برای اجرای نمایش در یک عروسی به روستایی میروند اما در راه دچار
باد و بوران و حمله گرگ میشوند و از ترس سرما لباسهای نمایش را به تن میکنند و همانجا
نمایششان را تمرین میکنند.
وی در ادامه افزود: ما، تمرین و اتفاقات پشتصحنه و دغدغههایشان را نشان
میدهیم. این نمایش درواقع نوعی بزرگداشت مهدی مصری و سایر هنرمندان بزرگ ما است
که سالها در این زمینه فعالیت کردند و این شیوه نمایشی را بهعنوان تنها نمایش
کمدی ایرانی که از آیین ما نشأت گرفته است، تثبیت کردهاند. این نوع نمایشها نشاط
تولید میکنند. سالهای سال این نمایشها در مراسم شادی که مردم در پیش داشتند،
اجرا میشدند و افرادی همچون مهدی مصری، سیدحسین یوسفی، سعدی افشار، محمود یکتا و…
از خودشان خاطرات شیرین بهجا گذاشتند و رفتند. این دوره از جشنواره فرصتی شد تا من
این نمایشنامه را بنویسم و اکنون با گروهی حرفهای کار را آماده کردیم تا در آخرین
روز جشنواره نمایش را در تماشاخانه سنگلج اجرا کنیم.
اکبری ضمن اعلام این نکته که قرار است از اول آذرماه «شال و انگشتر»
را در تماشاخانه سنگلج اجرا کند، گفت: این اجرا بهمدت یکماه برگزار میشود.
تالار سنگلج تاریخچهای را با خود همراه دارد و بزرگانی در این تماشاخانه روی صحنه
رفتهاند که این تالار را به خاطرهای خوش تبدیل کردهاند. این تماشاخانه برای
اهالی تئاتر نوستالژی خاصی دارد. خود من هم به این نوع نمایش بسیار علاقهمند هستم
چون نمایشی صددرصد ایرانی است و از همه این مسائل مهمتر یکی از علائق و دغدغههای
من نمایشهای سنتیوآیینی بوده است. اولین نمایشی که دیدم و بهواسطه آن به نمایشهای
آیینیوسنتی علاقهمند شدم؛ در چهارده یا پانزدهسالگیام بود. در حیاط حضور را
پوشانده بودند و یک گروه به این مکان آمدند و نمایش تختحوضی اجرا کردند. این
نمایش مرا به تئاتر علاقهمند کرد. بعدها از طریق همین نوع آثار وارد این آثار شدم
اما تئاتر را بامعنای گستردهتر دنبال کردم.
وی در ادامه افزود: بسیار خوشحالم که پس از مدتها فاصله گرفتن از
تئاتر دوباره به این حوزه بازگشتم و با دو نمایشنامه ایرانی «شال و انگشتر» که با
کارگردانی خودم روی صحنه میرود و «درخونگاه» که با کارگردانی پندار اکبری روز دوم
جشنواره روی صحنه رفت، دوباره کارم را شروع کردم. امیدوارم این دو نمایش در حدواندازه
بزرگانی که سالها در این زمینه فعالیت کردهاند، باشد. هیچگاه خودم را مدعی این
کار نمیدانم چون فعالیت در حوزه نمایشهای آیینیوسنتی ما کار بسیار دشواری است و
هرکس که به این حوزه وارد میشود، باید سالها تلاش کند تا مهارتهای لازم را بهدست
آورد. اساس تئاتر تختحوضی بر بدیههگویی است و بدیههگویی تلاش و تمرین بسیار
زیادی نیاز دارد. بهعنوان کسی که در زمینه تئاتر کار کردهام، این نمایشنامهها
را نوشتم و یکی از آنها را کارگردانی کردم تا هم در این زمینه تجربه و تمرین کنم
و هم وظیفه خود دانستم یاد این بزرگان را گرامی بدارم.
نویسنده و کارگردان «شال و انگشتر» ضمن اعلام این نکته که در نمایش
تختحوضی سیاه مهمترین شخصیت نمایش است، گفت: حسن نمایشهای تختحوضی این است که
میتوان با کمترین امکانات و در هر سالنی آن را اجرا کرد. ممکن است با یک تم و
موضوع ساده، دو ساعت نمایش اجرا کرد البته این اتفاق بهشرطی میافتد که تمام عوامل
نمایش تمرین کرده باشند و با این نوع تئاتر آشنایی داشته باشند. محور اصلی این نوع
نمایشها سیاه است که قصه را پیش میبرد و با انتقادهای تندوتیزش مردم را میخنداند
و قصه را شکل میدهد. افرادی که در کنار او هستند هم با پاسکاریهایی زمینه را
آماده میکنند تا سیاه این بنا را بسازد. سالهاست از این نوع نمایش فاصله گرفتهایم.
باید هم روی نمایشنامهنویسی اینگونه تئاتری کار کرد و هم مسابقاتی را در این
زمینه برگزار کرد. جشنوارهها در زمینه گستردهتر شدن این شیوه نمایشی بسیار کمک
میکند. تا امروز هم داوود فتحعلیبیگی بسیار در این زمینه تاثیرگذار ظاهر شده
است.
وی در ادامه افزود: این هنر را از شرایطی که اصلا به آن پرداخته نمیشد
به شرایطی رساندهاند که جزو گونههای نمایشی ایرانی شناخته شود و این تلاش واقعا قابلتقدیر
است. جوانها بهخصوص جوانانی که به کار بازیگری علاقهمند هستند را باید بهسمت
فعالیت در این حوزه سوق دهیم چون این عزیزان تئاتر سنتی ایرانی را نمیشناسند. دانشجویانی
که در دانشگاهها تحصیل میکنند، تعزیه، روحوضی، تقلید، نقالی، خیمهشببازی و…
را نمیشناسند باید زمینه آشنایی و ورود به این عرصه برای جوانها فراهم شود. اگر
یک بازیگر ایرانی تعزیه که شیوه نمایشی تراژدی ایرانی است و تختحوضی که تئاتر
کمدی ما را تشکیل میدهد را بلد نباشد، پنجاهدرصد راه را نرفته است. در دانشگاهها
باید به تئاتر ایرانی پرداخته شود.
احسان مالمیر: درصدد اجرای دوباره «تاراجنامه» هستم
احسان مالمیر که با نمایش «تاراجنامه» نوشته بهرام بیضایی در بخش
مرور هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینیوسنتی حضور دارد، درباره تغییراتی که بر این
نمایش اعمال شده است، گفت: دوسال قبل این نمایش را در سالن اصلی تالار محراب اجرا
کردم. اتفاقا در آن دوران بهدلیل برگزاری هفدهمین جشنواره نمایشهای آیینیوسنتی،
یک هفته اجرا نداشتیم. تغییرات عمده نمایش در مورد بازیگران اتفاق افتاد و یکی از
بازیگران اصلی نمایش مهاجرت کرد و ناچار شدم یکی از بازیگران اصلی نمایش را عوض
کنم. همچنین دو یا سه بازیگر که بهعنوان صحنهیار بازی میکردند هم تغییر کردند.
یکی از مشکلات بخش مرور این است که بسیار دیر نتایج آن اعلام میشود. ما در شرایطی
که تنها یکماه به آغاز جشنواره باقی مانده بود، دانستیم که در جشنواره حضور داریم
و دو هفته باقیمانده به آغاز این رویداد سالن ما مشخص شد!
وی در ادامه افزود: باتوجه به اینکه همزمان بهعنوان بازیگر در
نمایش «آینههای روبهرو» به کارگردانی محمد رحمانیان حضور داشتم، پروسه تمرینها
بسیار دشوار بود. البته در میزانسنها و… چندان تغییر خاصی نداشتم و تنها باید
شرایطی را فراهم میکردم که بازیگران جدید و بازیگران اجرای قبلی با هم هماهنگ
شوند.
کارگردان «تاراجنامه» شیوههای تئاتر آیینیوسنتی را گسترده دانست و
گفت: ایکاش فضاهای بیشتری را در سراسر تهران در اختیار جشنواره قرار میدادند.
باید به فکر این باشیم که هم پایگاهی آکادمیک برای نمایشهای آیینیوسنتی داشته
باشیم و هم در سراسر ایران شاهد حضور گروههایی باشیم که از این پایگاه تغذیه میشوند.
برگزاری یک جشنواره دوسالانه نمیتواند چندان راهگشا باشد. البته خودم برای این
جشنواره بسیار احترام قائلم چون یکی از باشخصیتترین جشنوارههای تئاتر ایران
محسوب میشود. از دوسال پیش یکی از علایقم این بود که در جشنواره حضور داشته باشم
و از پذیرفته شدن کار و اینکه در یکی از سالنهای بسیار خوب نمایش را اجرا میکنیم،
بسیار خوشحالم.
مالمیر درباره برنامههای آینده خود گفت: یکی از دغدغههای من برای
اجرای نمایش، جنگ و خطری بود که کشور ما و دیگر کشورهای منطقه با آن درگیرند. این
خطر هنوز از بین نرفته است و یکی از حرفهای مهم نمایش هشدار به جوامعی است که
درگیر اختلافات داخلی هستند. این مسائل زمینهساز سست شدن پایههای جامعه میشود و
برای خطر بزرگتر و تهدید خارجی آنها را آماده میکند. بیضایی در این نمایش به
ضعفهای اجتماعی و تاریخی ما اشاره میکند و یکی از مهمترین نمایشنامههای بیضایی
است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. بهفکر اجرای دوباره نمایش در یکی از سالنهای
مجموعه تئاترشهر یا تماشاخانه سنگلج هستم چون این نمایش در محراب چندان دیده نشد. البته
هنوز رایزنی نکردهام و منتظرم تا اجرای نمایش در جشنواره به پایان برسد.
علی فلاحتپیشه: در مدارس به مربی تئاتر و موسیقی نیاز داریم
علی فلاحتپیشه که با نمایش «دیوان تئاترال» نوشته محمود استادمحمد
در بخش «جوانههای نمایشی» این دوره از جشنواره نمایشهای آیینیوسنتی حضور دارد،
درباره انتخاب این متن برای حضور در جشنواره گفت: لادن نازی و من با هم این نمایش
را کارگردانی کردهایم. مسئولان مدارسی که دخترم، بیتا در آنها تحصیل میکند، بخش
تئاتر را به من میسپردند. من بهصورت جدی با بچهها کار کردهام و باتوجه به
قابلیتهایی که در این کلاسها از کودکان میدیدم، به این نتیجه میرسیدیم که چه
متنی را اجرا ببریم. در این دوره با دانشآموزان مدرسه شهید ناظم اکباتان در
جشنواره حضور یافتم. قابلیتهای این دانشآموزان در حوزه موسیقی بالاست، اغلب این
دانشآموزان ساز تخصصی مینوازند و ریتم را میشناسند. درنتیجه ما به فضایی
موزیکال فکر کردیم. بهخاطر ادای دین به محمود استادمحمد و این نکته که «دیوان
تئاترال» را دوست دارم، تصمیم گرفتیم این نمایشنامه را با بچهها کار کنیم.
فلاحتپیشه ضمن اعلام این نکته که مدت زمان اجرای نمایش «دیوان
تئاترال» حدود ۱۲۰ دقیقه است، درباره اجرای خود، گفت: برای اینکه فضای نمایش را
برای کار با کودکان آماده کنیم تغییراتی را بهوجود آوردیم و مدتزمان اجرای نمایش
۲۵ تا ۳۰ دقیقه است. محور اصلی نمایش حول بیآبی و کمبود آب است. در میانه نمایش
«دیوان تئاترال» نوشته محمود استادمحمد آفتاب و مهتاب نمایش را قطع میکنند و داشمشببول
اعتراض میکند که چرا او در این شرایط بیآبی عاشق شده است. کمی بحث دربرمیگیرد و
سپس نمایش ادامه پیدا میکند. وقتی نمایش قطع میشود، داستان را بهسمت بچهها
آوردهایم و دخترکانی که این نمایش را اجرا میکنند، نمایش را قطع میکنند و به
این نتیجه میرسند که دنیای امروز ما به داستانهای عاشقانه نیازی ندارد و اینکه بخواهیم
به بهانه تعریف یک داستان عاشقانه درباره معضلی صحبت کنیم، در دوران معاصر اصلا پاسخگو
نیست. در این بخش چالشی برای گروه بازیگران بهوجود میآید که حال که بزرگترها
درگیر مسائل روزمره خود هستند و دولتمردها و سازمانهای بینالمللی هم فقط شعار میدهند،
بچهها باید از خود شروع کنند و درباره اینکه باید در قبال این مسئله چه کنند با
مخاطبان وارد بحثی جدی میشوند.
این هنرمند عرصه تئاتر درباره پروسه آمادهسازی نمایش «دیوان
تئاترال» گفت: در کارگاههای بازیگری و کلاسهایی که برگزار میکنم، به این که
تئاتر یک تجربه جمعی است همواره توجه داشتهام. در دل همزیستی و مرور مبانی تئاتر
در کنار یکدیگر، قابلیتهای بازیگران بیرون میآید. وقتی قرار است در مدرسهای
نمایشی را آمده کنم، از تمام بچههای مدرسه آزمون میگیریم و از میان دانشآموزان
ابتدا ۱۰۰ نفر را انتخاب میکنیم و با هم کار را آغاز میکنیم. پس از مدتی باز
آزمون گرفته میشود تا ۴۰ دانشآموز انتخاب شوند و این رویه ادامه پیدا میکند تا درنهایت
۱۵ نفر باقی بمانند. با این ۱۵ نفر کارگاه برگزار میکنیم و این همزیستی و شناخت
دوطرفه به من نشان میدهد چگونه باید پیش برویم و از قابلیتهای هرکدام از دانشآموزان
یا هنرجویان آگاه میشوم و براساس آن، آنها را به جهانی که میسازیم وارد میکنم.
در این کلاسها احساس میکنم خودم هم در کنار دیگران میآموزم.
علی فلاحتپیشه ضمن تایید این نکته که در مدارس ما تئاتر بسیار کمرنگ
است، گفت: اتفاقا با «دیوان تئاترال» به جشنواره مناطق رفتیم و متاسفانه با نوعی حیرت
و تعجب به گروه ما نگاه میشد! باید متوجه باشند که تئاتر یک جریان حرفهای است و
باید برای آموزش آن به کودکان و در مدارس، از افرادی استفاده شود که این هنر را میشناسند.
نمیتوان از معلمهای سایر حوزهها خواست که تئاتر را به کودکان بیاموزند! چون
تعریف آنها از فضای نمایش دور از واقعیت تئاتر است. ایکاش بهجای مربی تربیتی به
مربی تئاتر و موسیقی داشتیم تا زندگی کردن بهواسطه هنر را به دانشآموزان
بیاموزد. به همین دلیل امسال این نمایش را که در منطقه پنج برگزیده شده بود را به
جشنواره آیینیوسنتی ارائه دادم و قصد دارم این نمایش را به جشنوارههای دیگر هم
ارائه دهم یا آن را به اجرای عمومی برسانم.
کارگردان «دیوان تئاترال» درباره شرایط برگزاری هجدهمین جشنواره
نمایشهای آیینیوسنتی گفت: تلاش قابلتاملی برای برگزاری این دوره از جشنواره
صورت گرفته است اما در این جشنواره همچنان همچون تمام جشنوارههای ایرانی نوعی بههمریختگی
وجود دارد. خود گروه ما هنوز زمان دقیق اجرایمان را نمیدانیم و اگر به جدول
اجراها هم نگاه کنید، میبینید که برای بخش «جوانههای نمایش ایرانی» نوشتهاند از
ساعت ۱۷ تا ۱۹:۳۰ نمایشها اجرا میشوند و زمان دقیقی برای این بخش اعلام نشده
است. با افسانه زمانی؛ دبیر این بخش از جشنواره که بسیار برای درست برگزار شدن این
جشنواره زحمت میکشد هم در تماس هستم اما او هم هنوز نگفته دقیقا چه ساعتی باید
نمایش را اجرا کنیم!
وی در ادامه افزود: از سوی دیگر ما در پارک دانشجو نمایش را اجرا میکنیم.
در محوطه تئاترشهر و پارک دانشجو تعداد بسیار زیادی کار اجرا میشود. این دو مکان
بسیار به هم نزدیک هستند و در یکزمان برنامه دارند و درنتیجه تداخل صوتی بهوجود
میآید. ایکاش کمی بابرنامهتر جشنوارهها را برگزار کنیم. اساتید بزرگ تئاتر
همچون استاد سمندریان و محمود استادمحمد همواره به ما آموزش میدادند که حتی در
عین بینظمی باید نظاممند عمل کنیم اما این اتفاق نمیافتد.
مینـا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است