امروز؛ دوشنبه ۱۲ شهریورماه
بخش نمایشی هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینیسنتی به روز چهارم خود میرسد. به
بهانه این جشنواره با بهزاد فراهانی؛ نویسنده و کارگردان که با نمایش «مطرب» در
بخش مرور و بخش پیشکسوتان این جشنواره حضور دارد، سعید ذبیحی که از کرمانشاه با
بازی «شاه و وزیر» در بخش «قهوهخانه نمایشهای ایرانی» این دوره از جشنواره شرکت
کرده است و پرویز سنگسهیل که با نمایش «لیلی و مجنون» در بخش تئاتر پیشکسوتان و
تولیدات تازه این جشنواره حضور دارد، گفتوگو کردهایم:
بهزاد فراهانی: مدیران، تئاتر
فرنگی را بر تئاتر ملی ارجح میدانند
بهزاد فراهانی که بهعنوان نویسنده
و کارگردان، با نمایش «مطرب» در بخش مرور تئاتر ایران و پیشکسوتان هجدهمین جشنواره
نمایشهای آیینی و سنتی حضور دارد، درباره تغییراتی که بر این نمایش اعمال شده
است، گفت: نمایش را بدون تغییر به تالار حافظ بردیم و روز نخست جشنواره آن را اجرا
کردیم. حضور ما در تالار حافظ با دعوت برگزارکنندگان جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی
صورت گرفت و استقبال بسیار خوبی از این نمایش شد. در واقع «مطرب» نمونهای از نمایشهای آیینی و سنتی است که میتواند
در زمینه بهرهگیری از ویژگیهای ممکن در قابلیتهای نمایشی آیینهای ایرانی،
راهنمایی برای هنرمندان جوان باشد. البته پرونده «مطرب» در این جشنواره پایان نمییابد
و قصد داریم این نمایش را در شهرهایی همچون گرگان، قزوین، ساری، شیراز و… اجرا
کنیم. البته برای این منظور به یاری مدیران فرهنگی نیاز داریم.
فراهانی ضمن اعلام این نکته که خود
را یکی از شاگردان بهرام بیضایی میداند، گفت: تعزیه، روحوضی، نقالی، پردهداری،
شعبدهبازی و… را در تئاتر آیینی و سنتیمان داریم اما هنوز یک آیین مدون در
ارتباط با تکنیک، در شیوههای تئاتر آیینی نداریم. منتظریم فیلم نمایش «طربنامه»
اثر بهرام بیضایی که در آمریکا اجرا و ضبط شده است، بهدستمان برسد تا جوانان کار
استاد این رشتهها را ببینند. علت اینکه بهرام بیضایی داوطلب شد این رنج سنگین را
به جان بخرد و نمایشی که حدود ۱۰ ساعت است را روی صحنه ببرد ازاینرو است که آیینهای
نمایش ایرانی را مدون کند. مطمئن هستم این نمایش هم برای نسل جوان و هم نسل کهن
نکات آموزنده بسیار زیادی دارد. خودم تعزیهخوان بودم و نمایش آیینی را بسیار دوست
دارم، درنتیجه زمانی که کنار بهرام بیضایی بودم و او آثاری همچون «سلطان مار» و…
را آماده میکرد، به او بسیار توجه میکردم و میآموختم. میدانم این نمایش بیضایی
برای افرادی که دلبسته میهنشان هستند و دوست دارند آثارشان بوی میهنشان را بدهد
کمک بسیار زیادی خواهد کرد.
کارگردان «مطرب» درباره شرایط
امروز نمایشهای آیینی و سنتی گفت: متاسفانه مدیریت کلان هنر نتوانسته سیاست درستی
برای حفظ تئاتر ملی داشته باشد. کوشش کردهاند تئاتر را بهسمت کاسبی و تجارت و
خالی شدن از محتوا و مفهوم ببرند که در این زمینه موفق شدهاند. بهصورت بسیار
پیچیدهای کمک و یاری به تئاتر را کمرنگ کردند و از سویی دیگر گیشه را اصل قرار
دادند. در این مسیر تا آنجا پیش رفتند که اعلام کردند باید آرتیستهای سینما را
به کمک تئاتر آورد. این حرکت بسیار غلط بود. گیشه اصل و محتوا فرع شد. تئاتر بهطرف
مسخرهبازیهایی رفت که تلویزیون پیشاهنگ آن بود! تمام مفاهیم تئاتری در راستای
هزلی بدقواره و متلکگو رفت و از طنز تهی شدیم. تئاتر به جایی رسیده است که بخش
عمدهای از مخاطبان کهن خود را از دست داده است. سیاست کلی هنری ایران به سمت
دلالی و کاسبی رفته است.
نویسنده و کارگردان «گل و قداره»
درباره تخصیص مکانی به نمایشهای آیینی و سنتی، گفت: باید این اتفاق بیفتد اما
اگر قرار باشد یک مکان مهجور دور از دسترس مردم را در اختیار تئاتر آیینی قرار
بدهند، شرایط بدتر از امروز میشود. تئاتر باید در سطح کلان مملکت تفکر آیینی و
سنتی پیدا کند. تا زمانیکه از دید مدیران هنری ما تئاتر فرنگی به تئاتر ملی
ارجحیت داشته باشد، شرایط بدتر خواهد شد.
سعید ذبیحی: جای خالی سازمان
میراث فرهنگی در تئاتر آیینی و سنتی احساس میشود
سعید ذبیحی که از کرمانشاه با بازی
«شاه و وزیر» در بخش «قهوهخانه نمایشهای ایرانی» این دوره از جشنواره شرکت کرده است،
درباره این برنامه، گفت: این بازی یکی از بازیهای بسیار قدیمی است که در اغلب
نقاط ایران و همچنین کرمانشاه اجرا میشد. شیوه بازی اینگونه است که توسط قاپ که
از استخوان زانوی گاو تهیه میشود، چهار نفر انتخاب میشوند. این قاپ مثل تاس عمل
میکند و با آن، شاه، وزیر، جلاد و دزد به ترتیب انتخاب میشوند. حداقل تعداد
شرکتکننده چهار نفر است اما با هر تعدادی بیش از این هم میتوان این بازی را
انجام داد. پس از مشخص شدن شخصیتها، بازی شروع میشود و شاه و وزیر برای مجازات
کردن دزد، تصمیم میگیرند. جلاد حکمی که پادشاه و وزیر با هم درباره آن تصمیمگیری
کردهاند را اجرا میکند. برای این مجازات، شرایط خندهداری به وجود میآید، بهعنوان
مثال اگر دزد فردی چاق باشد، از او میخواهند حرکات ورزشی انجام دهد که سبب
خندیدن حضار میشود. این بازی جزو بازیهای شادیآور بوده است. پس از آن، دوباره
قاپ انداخته میشود و… این بازی شرایطی دارد که سریع میتوان آن را آموخت و فکر
میکنم بسیار مورد استقبال مخاطبان قهوهخانه نمایش ایرانی قرار گیرد.
ذبیحی ضمن اعلام این نکته که این
بازیها در معرض فراموشی هستند، گفت: به هزار و یک دلیل این بازیها منسوخ شده
است. بهعنوان مثال ترنابازی که بسیار معروف است بهندرت در قهوهخانهها اجرا میشود،
چون شکل زندگی روزمره انسانها تغییر کرده است. در فضای شهر کرمانشاه در قهوهخانهها
تختهنرد یا شطرنج بازی میکنند. دیگر توجهی به بازیهایی که جنبه نمایشی دارند،
نمیشود. البته در روستاها چون هنوز فضای دیجیتال چندان وارد نشده است، این نوع
بازیها انجام میشود و بهخصوص در ماه رمضان بازیها رایج است. کارکرد قهوهخانهها
هم تغییر کرده است. مردم میآیند که غذا بخورند و قلیان بکشند.
این هنرمند کرمانشاهی در ادامه به
ارائه راهکار پرداخت و گفت: تمام بازیها و آیینهای نمایشی، میراث معنوی ما
هستند و باید حفظ و مرمت شوند. چندی پیش پیشنهاد شد یکی از خانههای قدیمی تهران و
همچنین خانههایی در مراکز استانها که بلااستفاده هستند، در اختیار دفاتر تئاتر
آیینی و سنتی قرار گیرد تا در طول سال شاهد اجرای آثار ایرانی و آیینهای کهنمان
باشیم. ما برای تمام روزهای سال آیینهای خاص داریم و اگر این مکان در نظر گرفته
شود میتوانیم در تمام روزها برنامه اجرا کنیم. باید ارتباط سریع و دقیق میان
ادارهکل هنرهای نمایشی، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی برقرار
شود تا این خانهها در اختیار هنرمندان قرار گیرد. البته در مراکز استانها میتوان
یک خانه را در نظر گرفت اما در تهران به سه یا چهار خانه نیاز داریم چون شهر بزرگی
است. اگر مکان وجود داشته باشد، قطعا هنرمندانی که در این زمینه فعالیت و تحقیق
کردهاند، آثاری را آماده میکنند.
وی در ادامه افزود: همواره اعلام
میشود که نگران فراموش شدن آیینها هستند و چندان رغبتی به فعالیت در این حوزه
وجود ندارد. بهعنوان مثال میگفتند بعد از چند مرشد نامی که از دنیا رفتهاند،
دیگر نقال نداریم در صورتیکه وقتی سال گذشته نخستین دوره جشنواره نقالان علوی
برگزار شد، دیدیم نقالان بسیار زیادی داریم که کار میکنند و همچنین امسال بالغ بر
سی نفر در دوره دوم این جشنواره شرکت کردهاند! کودکان و بانوان ایرانی نقالی
انجام میدهند. همین بخش جوانههای نمایشی جشنواره آیینی و سنتی نشان میدهد چقدر
کودکان ما به آیینها علاقهمند هستند! اما اگر نمایشهای آیینی و سنتی را به
برگزاری جشنوارهها منوط کنیم یعنی به بیراهه رفتهایم. باید هر روز شاهد این آثار
باشیم تا پویایی در میان هنرمندان و مردم اتفاق بیفتد. باید به فکر میراث معنویمان
باشیم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل هنرهای نمایشی نمیتوانند بهتنهایی
این میراث را حفظ کنند. باید سازمان میراث فرهنگی به این بخش ورود کند چون یکی از
وظایف این نهاد، حفظ میراث معنوی ماست. حتی در همین جشنواره آیینی و سنتی هم جای
خالی سازمان میراث فرهنگی دیده میشود. جزیرهوار عمل کردن سازمانها به میراث
معنوی ما لطمه میزند.
پرویز سنگسهیل: بهدنبال
اجرای عمومی «لیلی و مجنون» هستم
پرویز سنگسهیل که با نمایش «لیلی
و مجنون» در بخش تئاتر پیشکسوتان و تولیدات تازه هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینی
و سنتی حضور دارد، درباره این نمایش گفت: این نمایش روایت پرویز سنگسهیل از
داستانی است که نظامی گنجوی نقل میکند. در واقع از آن داستان برداشتی کردهام و
خط قصه و شخصیتها حفظ شدهاند. این نمایش بهشیوه تختحوضی اجرا میشود در نتیجه
باید وارد برخی جزئیات تختحوضی میشدم. نمایش در شش مجلس تنظیم شده است. یک عشق
آسمانی داریم که عشق ویس است و عشقی زمینی که مبارک با نام الماس؛ غلام ویس آن را
با خود دارد. این نمایش با فضای پیشپردههایی که در قانون نمایشهای تختحوضی
است، هدایت شده است و ما شخصیتهایی همچون شاهپوش، مخالفپوش، جوانپوش و… که
در رابطه با نمایش تختحوضی وجود دارند را در «لیلی و مجنون» میبینیم.
سنگسهیل درباره اجرای «لیلی و
مجنون» در سالن اصلی تالار محراب، گفت: میزانسنهای من برای سالنهای بزرگ مناسب
هستند، اصلا سالنهای بلکباکس بهدرد این نمایش نمیخوردند و از این سالن راضی
هستم. درواقع در میان سالنهایی که جشنواره در اختیار دارد دو سالن اصلی محراب و
سنگلج برای اجرای این نمایش مناسب هستند. معمولا نمایشهای تختحوضی باید در سالنهایی
که ما به آنها تئاتر فرنگی میگوییم، اجرا شوند.
کارگردان «لیلی و مجنون» درباره
اجرای عمومی نمایش خود گفت: با ابراهیم گلهدارزاده؛ مدیر تالار محراب وارد مذاکره
شدهام و او هم قولهای مساعدی به من داده است اما از نظر مالی باید ادارهکل
هنرهای نمایشی حمایت کند تا بتوانم نمایش را اجرا کنم. از سال ۱۳۸۰ تا امسال تنها دو
بار در جشنواره شرکت کردهام چون همواره بعد از برگزاری جشنوارهها با بیمعرفتیهایی
مواجه میشویم و نسبت به اجرای عمومی نمایشهای ما اقدامی نمیشود. سال ۱۳۹۰ در
قالب جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی، نمایشی را با گروهی صددرصد حرفهای آماده
کردم که مورد استقبال بسیار خوب مسئولان برگزاری جشنواره و ادارهکل هنرهای نمایشی
هم واقع شد اما متاسفانه مدیریت تالار محراب در آن زمان با دیدگاهی شخصی زمانی را
برای اجرای عمومی نمایش در نظر نگرفتند و آن اثر به اجرای عمومی نرسید. درنتیجه در
این دوره به هر کدام از دوستانم رو انداختم، گفتند مگر نمایش قبلیات اجرای عمومی
داشت که امسال باز هم شرکت کنی؟! امسال ناچار شدم با گروهی جوان که حتی نمایش تختحوضی
را از نزدیک ندیدهاند، کار کنم.
وی در ادامه افزود: برای آماده
کردن نمایش بسیار سختی کشیدیم چون گروه جوان بودند و ما پنج ماه روزی دو الی سه
ساعت تمرین میکردیم، روزهای فرد در تالار محراب و روزهای زوج در اداره تئاتر
تمرین میکردیم! اما از نتیجه کار راضی هستم و گروهی جوان را به نمایش تختحوضی
وارد کردم و عشق این کار در میان این گروه به وجود آمد. متاسفانه تئاتر تختحوضی
دارد از بین میرود. اگر به جوانان توجه نشود و به آنها آموزش داده نشود، این
تئاتر از بین میرود. همینجا از اعضای گروهم و همچنین مهتاب نصیرپور که تعدادی از
شاگردانش را به من معرفی کرد و این نمایش را باهم آماده کردیم تشکر میکنم.
پرویز سنگسهیل درباره بخش
پیشکسوتان گفت: چندان به این بخش پرداخته نمیشود. ایکاش دوستان پیش از برگزاری
جشنواره این بخش را مطبوعاتی میکردند تا هنرمندان جوان به تماشای این نمایشها
بنشینند و با آثار پیشکسوتان آشناتر شوند. در روز نخست جشنواره شاهد اجرای «جوحی و
کدخدا» با نویسندگی و کارگردانی جواد انصافی بودیم که یکی از پیشکسوتان ما است. در
هر اجرا ۵۰ الی ۶۰ مخاطب به سالن آمده بودند که بسیار کم است. مگر از هنرمندان این
نوع تئاتر چند نفر باقی ماندهاند؟! مکانی برای اجرای این تئاتر نداریم تا بهواسطه
آن؛ به هنرمندان جوانتر آموزش دهیم و این هنر را حفظ کنیم. نسل جوان دارد این هنر
را فراموش میکند. نمیتوانیم تنها در یک سالن همچون سنگلج در سال چند نمایش اجرا
کنیم و با برگزاری یک جشنواره دوسالانه، پرونده نمایشهای ایرانی را ببندیم! اگر
فضایی را برای نمایشهای آیینی داشته باشیم و این آثار اجرا شوند، این هنر دوباره
زنده میشود و نیروی جوان هم علاقهمند میشوند و این هنر زنده میماند. امیدوارم
حرکت نمایشهای ایرانی مداوم باشند. البته در این میان نباید زحمات داوود فتحعلیبیگی
را نادیده بگیریم. او تمام توان خود را به کار میبندد تا در حد توان و بودجهای
که در اختیار دارد، آیینها را زنده نگاه دارد.
مینا صفار
There are no comments yet