وادی هنر بسیار وسیع است؛ افراد فراوانی هستند که با هنرهای خود تبدیل به چهرههایی ارزشمند و محبوب
شدهاند؛ آنان که با صدا و تصویر خود خاطراتی بس به یادماندنی را در ذهن مخاطب به
یادگار گذاشتهاند؛ حواسمان که به صداهای ماندگار معطوف شود، نامهای بزرگی را به
یاد میآوریم. نام کسانی که از عنفوان جوانی، در اتاقهای در بسته دوبله، عمر
گذراندند و هر چه بیشتر ما را با شنیدن صدایشان به وجد آوردند. چنگیز جلیلوند یکی
از بزرگان گویندگی و دوبله ایران است که اغلب دوستداران دوبله، با صدا و چهره این
هنرمند آشنا هستند؛ جلیلوند در این شماره «صبا» با ما همکلام شد که در ادامه متن
کامل این گپوگفت را میخوانید:
داوری و قضاوت شرکتکنندگان در «جادوی صدا» برای شما کار آسانی است؟ و آیا سطح
شرکتکنندگان در این دوره رضایتبخش است؟
«جادوی
صدا» مانند یک مسابقه بوکس است؛ خیلی واضح است، هر که زورش بیشتر باشد برنده خواهد
شد؛ این نیست که نامنویسی صورت بگیرد سپس قرعهکشی شود. کسانی هم که نشستهاند و
قضاوت میکنند بر اساس قدرت شرکتکنندگان قضاوت میکنند که میزان قدرت آنها چقدر
است و تا کجا میتوانند ادامه دهند. گویندگی هم به همین شکل است منتهای مراتب ما
نباید از شرکتکنندگان انتظار زیادی داشته باشیم که به اصطلاح فوقالعاده و خیلی
خوب اجرا کنند، بنابراین در مورد خودم میگویم قضاوتی که میکنم خیلی نمیتواند
درست باشد، زیرا باید دید توانایی گوینده خانم یا آقایی که پشت میکروفون میایستد
در چه حدی است؛ ممکن است امروز نتوانسته حرف بزند و روزی دیگر شرایط بسیار خوبی
داشته باشد و تواناییهای خود را بروز دهد؛ چراکه هیچ یک از این افراد سابقهای در
کار دوبله ندارند؛ در این شرایط خیلی بهتر بود که برنامه «جادوی صدا» یک خروجی
داشت یعنی برگزیدگان امید داشتند بعداز اتمام برنامه وارد صداوسیما یا انجمن
گویندگان میشوند و میتوانند به کار مورد علاقه خود ادامه دهند اما متاسفانه چنین
شرایطی وجود ندارد و این مسئله کمی مرا آزار میدهد و راجع به قضاوت آنها دچار
سردگمی میشوم.
چرا
سردرگمی؟
نمیتوانم
به آنها بگویم که خیلی عالی هستید یا برعکس؛ از نظر من کار همه آنها خیلی خوب
است؛ همین که جرات داشتنهاند و در برنامه شرکت کردهاند و از بین تعداد زیادی به
مراحل پایانی رسیدهاند آدم را دلگرم میکنند؛ خیلیها به این حرفه علاقهمند
هستند و به خاطر آن تا محل برگزاری برنامه میآیند؛ حتی از شهرستانهای دور.
با
توضیحاتی که دادید میشود گفت از قرار گرفتن در مقام قضاوت خیلی خشنود نیستید؟
راستش
فکر میکنم شاید من نباید در این برنامه برای داوری حضور پیدا میکردم؛ زیرا نمیتوان
قضاوت دقیقی داشت، فقط میتوان گفت اجرای خوبی بود همین، اینکه بیاییم موشکافی
کنیم که جایی را درست گفتی، در قسمتی صدایت بالا رفت و… اینها نیست؛ همین قدر
که شرکتکننده توانسته حرف بزند و خوب هم حرف بزند و در واقع فن بیان خوبی دارد
(فن بیان یعنی اینکه جمله یا واژهای به خوبی اجرا شود به طوری که گوشنواز
باشد)، رضایتبخش است؛ اغلب دوستان شرکتکننده بیان خوبی دارند اما متاسفانه خروجی
وجود ندارد که آنها را دلخوش کند یا به عنوان مثال جایزه خوبی به آنها تعلق
بگیرد که این کار تداوم پیدا کند و بچهها برای سال بعد هم به برنامه بیایند؛ با
این همه زحمتی که میکشند دست آخر هیچ دستمزد و هیچ تشویقی وجود ندارد.
شما
با اضافه شدن رشتهای درسی به نام دوبله در دانشگاههای هنر یا دانشگاه صدا و سیما
موافقید تا اصول و فن گویندگی و دوبله با تحصیلات عالیه به علاقهمندان انتقال
داده شود، تا از این طریق نیروهای مورد تایید هم جذب شوند؟
بله باید
نیروی مورد نیاز را تامین کرد اما با اساسنامهای که انجمن ما دارد نمیتوان این
کار را کرد. اساسنامهای که انتظار دارند طبق مندرجات آن عمل شود و متعلق به پنجاه
سال پیش است و به روز نیست دست ما را میبندد. الان باید با شرایط بهتری این کار
عملی شود. اما انجمن گویندگان کسی را قبول نمیکند.
علت
این نپذیرفتن چیست؟
دلایل
زیادی وجود دارد، میگویند فیلم نیست و تعداد فیلمها محدود است، کار نیست و…
اما بههرحال ما به نیروی جوان و تازه برای کار گویندگی نیاز داریم؛ بعد از گذشت
این همه سال گویندههایی مانند ناصرطهماسب، منوچهر اسماعیلی، سعیدمظفری و… پیدا
نکردهایم؛ به طور حتم دلیلی برای این امر وجود دارد مثل نبود آموزش کافی، محیط
خوب، انگیزه، حمایت و دستمزدهای خوب؛ متاسفانه گویندهها هیچ چیز ندارند؛ هیچ صنفی
ضعیفتر از این صنف نیست و از طرفی هیچ صنفی به اندازه صنف گویندگی زیبایی و قشنگی
ندارد؛ با این همه طرفدار، که خالصانه به اشکال مختلف به ما اظهار لطف میکنند؛
قطع به یقین این حرفه جایگاه خوبی نزد مردم دارد که این طور از آن استقبال میکنند.
یکی
از محدودیتهای این اساسنامه قید کردن سن بیست و پنج سال است که یک فرد بالاتر از
این سن ولو با داشتن صدای خوب و مهارت بالا هم نمیتواند در انجمن گویندگان و صداوسیما
ورود پیدا کند؛ به عقیده شما که سالها در این کار تجربه دارید، حذف این محدودیت
بهتر نیست؟
همانطور
که گفتم اساسنامه مشکل دارد؛ ما اکنون کسی را که بتواند به جای زنی بسیار پیر صحبت
کند نداریم، البته تعدادی هستند که سنشان بیشتر از چهل، پنجاه سال نیست. صدایی مثل
فهیمه رستگار، نیکوخردمند، مهین بزرگی و…که جای خانمهای مسن صحبت میکردند را
من در دوبله نمیبینم، شاید دیگران میبینند اما به چشم من نمیخورد؛ درحال حاضر
صدایی محکم، رمانتیک و با جذبه خیلی کم داریم زیرا افراد جدید را راه نمیدهند،
چگونه شخصی که علاوه بر مسائل اساسنامه هزار جور دردسر دیگر را مانند سوال و جوابهای
عجیب و غریب که نمیتواند جواب دهد و هیچ ربطی هم به حرفه دوبله ندارد پیش روی خود
دارد، باز هم برای ورود به عرصه دوبله تلاش کند.
شما
و دیگر دوستان و همکارانتان به عنوان کسانی که در این حرفه مو سپید کردهاید
توانایی انجام اقداماتی در جهت بهترشدن شرایط را دارید؟
موسسهای
را راهاندازی کردهام که دانشآموزها و دانشجویانی از ردههای سنی مختلف، حتی از
شهرستانهای دور در آن حضور دارند، امتحان میدهند و در صورت قبول شدن تحت آموزش
قرار میگیرند؛ زمان زیادی نیست که این کلاسها فعالیت خود را آغاز کردهاند، امیدوارم
بتوانیم کارخود را به خوبی ادامه دهیم.
بین
افرادی که برای آموزش مراجعه میکنند، کسانی هستند که در سطح بالایی قرار داشته
باشند؟
بله؛ همه
جور صدا هست؛ چه خانمها و چه آقایان، همه هم با استعدادند اما کل آنها که نمیتوانند
وارد این کار شوند، بنابراین تعدادی انتخاب میشوند تا در نهایت چیزی حدود ۵ تا ۱۰
درصد باقی مانده را راهی کلاسهای جدید کنیم. اما مسئله این است که در آخر این
افراد به کجا میرسند، کدام موسسه آنها را انتخاب میکند و به آنها کار میدهد؛
آیا تلویزیون میتواند به آنها کار دهد و مورد پشتیبانی قرارشان دهد؟ آیا در
انجمن گویندگان راه پیدا میکنند؟ نه! ما گویندگان بسیارخوبی را تربیت میکنیم اما
عاقبت آنها چه میشود؟ مدت زمانی که علاقهمندان صرف آموزش میکنند، اگر در مشاغل
دیگر باشند به طور حتم به جای خوبی خواهند رسید، این کار فقط یک رضایت باطنی به
شخص میدهد و افرادی که واقعا آن را دوست دارند برایش هزینه میکنند که البته این هزینه
فقط مادی نیست؛ لازم به ذکر است هنرجویان هم باید صبور باشند و تحمل کنند و انتظار
نداشته باشند با گذشت مدت کوتاهی به مقصد برسند.
برنامههای
استعدادیابی که در سراسر دنیا ساخته و پخش میشوند را دیدهاید؟
برنامه «جادوی صدا» چقدر به استانداردهای این نوع برنامه نزدیک است؟
برنامه «جادوی صدا» بسیار برنامه خوبی است، ارائه
این کارها بودجه میخواهد؛ بودجه کافی دراختیار تهیهکننده نیست، در این شرایط
مجبور است که هرطورشده برنامه را جمع کند اما این راهش نیست؛ راه طولانی و پر
زحمتی وجود دارد، راهی که باید در آن هزینه کرد؛ در مجموع میتوانیم تعداد بسیار
زیادی از متقضیان را بپذیریم اما باید مورد تعلیم قرار بگیرند و با آنها کار کرد.
هر متقاضی دست کم یک ماه، روزی سه، چهار ساعت را باید زیرنظر استاد تعلیم ببیند تا
برای قرار گرفتن پشت میکروفون برنامه آماده شود؛ یکی دو بار برنامه را از خانه
دیدن وگرفتن مشاوره از اطرافیان کافی نیست؛ پختن یک صدای خام زحمت فراوانی دارد تا
به مرحلهای برسد که پشت میکروفون قرار بگیرد تا من و شمای شنونده از صدای او لذت
ببریم.
شما هم مانند بسیاری از همکارانتان تجربه بازیگری
داشتهاید چرا کمتر به آن پرداختهاید؟ دوبله انتخاب اصلی شما در دنیای هنر است؟
سینمای امروز کمی به اصطلاح تق و لق است و مشکلات
خاص خودش را دارد؛ فیلم و سناریوی خوب کم است و از نظر پرداخت ضعیف هستند. وقتی هم
که علت عدم پرداخت در فیلم و سریالهای تلویزیون را جویا میشویم میگویند صدا و
سیما مبلغی به ما پرداخت نکرده است و تا از آنها نگیریم ما هم نمیتوانیم پرداخت
کنیم. پیگیری زیاد هم کار قشنگی نیست، بنابراین فیلم بازی نمیکنیم. همان قدر که
در عرصه دوبله فعالیت کنم و سعی کنم دین خود را به مردم ادا نمایم و در فیلمهای بهتر
صحبت کنم و چه بسا بهتر حرف بزنم کافی است و احتیاجی نیست که در پی بازیگری باشم؛
مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد تا قبول کنم در کاری بازی کنم. متاسفانه محیط مناسب
و پرکار نیست؛ موسسه خصوصی وجود ندارد که فیلمی را با رعایت همه جانبه شئونات کشور
بسازد؛ هر نهادی یک ایرادی میگیرد ارشاد میگوید فیلمی خوب است از آن طرف نهادی
دیگر نظری مخالف دارد. بنابراین باید دید خدا چه میخواهد؛ مگر اینکه خدا سینمای
ما را نجات دهد.
بعضی جوانان و یا کسانی که به تازگی در کار گویندگی
و دوبله مشغول هستند به صداسازی روی آوردهاند، در واقع هنگام گفتوگو با آنها صدایی
غیر از زمانی که پشت میکروفون قرار دارند را میشنویم؛ چرا آنها به اینجا رسیدهاند؟
بیشتر این افراد تحت تاثیر فیلمهای انیمیشن هستند،
این کارهاست که صدای گوینده را تغییر داده است؛ علت دیگر ادای کسی را درآوردن است
که فکر میکنند کار خوبی هم هست؛ من اولین نکتهای که به جوانترها میگویم این
است از کسی تقلید نکنید و خودتان باشید؛ صدای خام خود را پرورش دهید تا پخته و
آماده کار شود؛ ادای کسی را درنیاورید؛ اگر در آینده بهتر و بهتر شدید و خواستند
به شما یک تیپ برای گفتن بدهند آن وقت مطالعه میکنید، صدای خود را بمتر یا نازکتر
میکنید، کششهای مخصوص به صدای خود میدهید تا جا بیفتد. و آن زمان است که میتوان
به یک جوان بیست و پنج ساله نقش یک پیرمرد هفتاد ساله را داد که جای او حرف بزند؛
آن هم بر اثر تمرینهای زیاد و گفتن رلهای کوچک تا رسیدن به نقشهای بزرگ اتفاق
میافتد. جوانها از حالا به گمراهی کشیده میشوند اگر بخواهند تقلید صدای کسی را
بکنند؛ گاهی از بعضی از این افراد میپرسیم چرا مانند فلانی صحبت میکنی مثل خودت
صحبت کن اما متوجه نمیشود زیرا عادت کرده است؛ بسیاری مواقع صداهای ضبط شدهای را
برای من میآورند که وقتی گوش میکنم متوجه میشوم ادای شخصی را درآوردهاند در
صورتیکه صدای بسیار خوبی دارند؛ این راه غلط است، برای شروع دوبله این کار اشتباه
است؛ صرفا به این خاطر که چند نفر از اطرافیان از صدای کسی تعریف کنند نمیتوان
او را مناسب این کار دانست. وقتی فرد وارد میشود و پشت میکروفون قرار میگیرد
تازه متوجه میشود دنیای گویندگی و دوبله چه دنیایی است ، که دست آخر هم خیلیها راه
به جایی نمیبرند و به نتیجه دلخواه نمیرسند.
شاید اینجاست که بسیاری از علاقهمندان اظهار میکنند
اهالی دوبله تازهواردها را راه نمیدهند و بسیار سختگیرند.
نه؛ سختگیری
آنچنانی که نمیشود؛ محیط بسیار جذاب و خوب است؛ تعداد زیادی سرگردان این کار
هستند و علاقه خیلی شدیدی به آن دارند حتی در خواب میبینند که در حال گویندگی
هستند اما متاسفانه برایشان نتیجه جالبی ندارد تا حداقل زندگی متوسطی را با درآمد این
کار فراهم کنند
لیلاسلمانی
There are no comments yet