لابی بسیار قدرتمندی بر فضای سینما حاکم است | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۰۵
رامتین خداپناهی:

لابی بسیار قدرتمندی بر فضای سینما حاکم است

«متاسفانه لابی بسیار قدرتمندی در سینما هست که شما به‌عنوان بازیگر باید برای حضوردر آن ارتباطات غیرافلاطونی داشته باشید.»

رامتین خداپناهی بازیگر نقش پورسلیم در
مجموعه تلویزیونی «گسل» است؛ خداپناهی برای دومین‌بار در این سریال با علیرضا بذرافشان
همکاری داشته است. او در گفته‌هایش اظهار داشت که اعتقاد به کارگردانی و نویسندگی
بذرافشان باعث شد تا در «گسل» بازی کند. این مجموعه تلویزیونی مضمونی
سیاسی-اجتماعی دارد که در نوع خود کاری نو شمرده می‌شود؛ با خداپناهی درمورد نقش و
تجربیاتش درسریال «گسل» گپی مفصل داشتیم که متن کامل آن به
شرح زیر است.

زمان انتخاب نقش
پورسلیم در مجموعه «گسل» اسم علیرضا بذرافشان چه میزان به روند تصمیم‌گیری شما
سرعت بخشید؟

دوستی من با علیرضا بذرافشان به سال‌های
۸۱-۸۲ برمی‌گردد که در آن زمان فیلمنامه سریال «فقط به‌خاطر تو» را نوشته بود؛ من به
علیرضا بذرافشان هم در مقام فیلمنامه‌نویس و هم در مقام کارگردان اعتقاد دارم چراکه
فردی هوشمند، دانا و کاربلد است؛ به همین علت علاقه‌مند بودم تا با او همکاری کنم و
زمانی که پیشنهاد بازی در «گسل» به من شد ‌طبیعتا موضوع نو فیلمنامه مزید بر علت شد
تا در این کار به‌عنوان بازیگر حضورداشته باشم. علاوه براین حضور محسن چگینی باهوش
در مقام تهیه‌کننده که دارای سلیقه‌ای خوب در انتخاب فیلمنامه است، من را ترغیب کرد
تا در «گسل» بازی کنم
.

در یکی از گفت‌وگوهای اخیرتان اشاره‌کرده
بودید بازی در سریال «گسل» یک تجربه خوب برای شما محسوب می‌شود،‌ هنوزهم این عقیده
را دارید؟

‌بسیار بسیارخوب؛ خیلی این‌ کار را دوست‌داشتم،
درواقع نقش و شکل کار، مورد علاقه من بود. «گسل» متن بسیار خوب و هوشمندانه‌ای دارد،
از کلیشه‌ها به دور است، موضوعی که ما امروز در تلویزیون همچنان شاهد آن هستیم این
است که هنوز موضوعاتی را در قالب فیلمنامه مطرح می‌کنیم که هزاران‌هزار بار در لقمه‌های
جویده و نخ‌نما شده ارائه شده‌اند؛ هیچ بدعت و نوآوری در اکثر فیلمنامه‌ها دید نمی‌‌شود؛
یک عاشق، یک پولدار، یک… معضلات اجتماعی‌ای امروز وجود دارد که مردم با آن‌ها دست‌وپنجه
نرم می‌کنند و فیلمنامه‌نویسان به‌عنوان آینه تمام قد اجتماع باید این مسائل را در
هنرهای نمایشی بازتاب دهند که متاسفانه این‌طور نیست و جای خالی آن‌ها احساس می‌شود؛
به نظر من «گسل» بدعتی در تلویزیون به‌حساب می‌آید، چه خوب است که قدر آن را بدانیم
و مسیرش را در تلویزیون ادامه دهیم
.

فکر می‌کنید مخاطبان
و

بینندگان سریال با شما هم عقیده اند؟

من می‌بینم که مخاطب هم پیگیر کار است و
احساس نمی‌کند که به او توهین شده است؛ در خیلی موارد این احساس از سمت مخاطب وجود
ندارد، خوشبختانه در این سریال شاهد چنین اتفاقی نیستیم.

فکر می‌کنید جای خالی کارهایی با مضمون
سیاسی- اجتماعی و رویکرد طنز مانند «گسل» در تلویزیون و عرصه سریال‌‌سازی احساس می‌شود؟
چقدر با تولید چنین آثاری برای تلویزیون موافقید؟

بسیار ‌زیاد؛ تلویزیون در مقایسه با سینما
یک مدیوم و رسانه عام محسوب می‌شود، مخاطبان تلویزیون و سینما متفاوتند؛ قشری مخاطب
تلویزیون است که ما آن را به‌طور کامل نادیده می‌گیریم در صورتی که باید به آن‌ها خوراک
مناسب داده شود. این کار وظیفه هنرمند مسئول است، هنرمندی مسئول شمرده می‌شود که نسبت
به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند وظیفه‌مند باشد. سریال‌ها وتبلیغاتی در تلویزیون
پخش می‌شوند که من هیچ‌گاه متوجه نشدم به چه مخاطبانی اختصاص دارند. اقشار مختلف جامعه
درگیر روزمرگی خود هستند و ما کارهایی را به آن‌ها ارائه می‌دهیم که به‌هیچ‌وجه دغدغه
امروز مردم نیست. چه کسی باید این مسائل را در رسانه ملی انعکاس دهد، ما که هفتصد‌هشتصد
کانال خصوصی نداریم؛ با وجود چند شبکه تلویزیونی داخلی که تعدادی از آن‌ها سریال تهیه
می‌کنند، مسائل موجود اگر در این شبکه‌ها مطرح نشوند کجا باید آن‌ها را به نمایش گذاشت؟
بنابراین در این شرایط مخاطب تامین ذائقه‌‌اش را در جای دیگری جست‌وجو خواهد کرد که
دیگر مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار اوست و چه خوراکی به او داده می‌شود، چه تضمینی
وجود دارد که این خوراک به‌شکل سالم به دست او برسد.

برای حصول به این اهداف، تلویزیون چقدر
همراه و هم قدم سازندگان است و فضا را برای آن‌ها باز گذاشته است؟

تلویزیون که تا به امروز دیرکرد هم داشته
است؛ هنوز هم در فیلمنامه‌هایمان اجازه ترسیم بسیاری از خطوط را نداریم، به نظرم بسیاری
از مسائل را می‌توان عریان‌تر مطرح کرد، چه اشکالی دارد؛ مطرح کردن عریان بسیاری از
معضلات نشان‌دهنده قدرت است نه ضعف؛ اگر بنده به جایی برسم که نقدپذیر باشم نشان از
قدرت من است نه ضعف؛ جامعه‌ای که نقدپذیر باشد قدرتمند خواهد بود و در نتیجه مسئولیت‌پذیر
هم هست مانند دیالوگ پورسلیم به آقای اعتبار که می‌گوید: مسئولیت کارت را بپذیر، هم
مدیران می‌پذیرند و هم مردم
.

در روایت و پرداختن به چنین قصه‌ای ممکن
است محدودیت‌هایی وجود داشته باشد، وجود این محدودیت‌ها یا حتی ممیزی‌های احتمالی چه
میزان مانع شما شد و به اصطلاح چقدر دست‌و‌پا گیر بود؟

طبیعی است وقتی یک تفکر، ممیزی، ایدئولوژی
و جهان‌بینی در یک شخص ایجاد شود، در نتیجه یک چرایی در ذهنش روشن می‌شود، ممیزی باعث
می‌شود فرد نتواند این چرایی را در هزارتوی ذهن خود از بین ببرد و متاسفانه فقط مطرح‌کردن
آن را به تعویق می‌اندازد؛ در طول این سال‌ها همواره با مخالفت‌هایی روبه‌رو شدیم که
ظرف ده، پانزده سال بعد رفع شدند؛ بنابراین فقط چندین سال عنوان برخی سوالات و پاسخ
به چون و چرایی آن را به تعویق انداخته است. چرا باید مطرح کردن آن‌ها را به تعویق
بیندازیم، ترسی ندارد؛ طبیعی است من هم به‌عنوان یک بازیگر و یکی از عناصر سازنده سریال
از این قائده مستثنی نیستم و خودم فقط برای مطرح کردنش دچار خودسانسوری می‌شوم اما
چرایی‌ها در ذهنم همچنان باقی خواهند ماند؛ در این شرایط چه کسی پاسخگوی مضرات است،
چه کسی ضرر می‌کند، واضح است که جامعه بیشترین ضرر را می‌بیند، تا یک معضل مطرح نشود
راه درمان آن پیدا نخواهد شد. مانند بیماری‌ای است که نباید آن را پنهان کرد بلکه بایدبه‌شکل
عریان مطرح و سپس درمانش کرد.

شما بازیگری هستید که بازی در ژانرهای مختلف
اعم از ملودرام، طنز و… را تجربه کرده‌اید؛ خودتان مایلید به این تجربیات اضافه شود؟
آیا در انتخاب نقش‌ها گزینه‌های متعدد وجود دارد یا لاجرم از بین پیشنهادات فقط انتخاب
می‌کنید؟

برای من در وهله اول فیلمنامه، سازنده اثر
و گروه حرفه‌ای که پشت کار هستند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار‌ند. البته در بعضی
مواقع به یک آرمان شهر می‌ماند و ممکن است اتفاق نیفتد یعنی مجبور باشم براساس مشکلاتی
که دارم و سر راهم قرار می‌گیرند، تن به کاری بدهم که به‌هیچ‌وجه خوشایند من نیست که
این قضیه یک استثناست اما قائده برای من این است که شاید تراژدی و کمدی مرز خاصی ندارند
و بنده به‌عنوان یک بازیگر علاقه‌مند به حضور در ژانر تراژدی و کمدی هستم اما گروه
سازنده باید از قدرت، زیبایی و هوشمندی کافی برخوردار باشد که در این صورت کار هم زیباتر
خواهد شد مثل کار «گسل» یا سریال «پریا»؛ خیلی مرزبندی مشخصی ندارم، برای من قدرت فیلمنامه
بسیار مهم است.

رامتین خداپناهی تحصیلکرده رشته نمایش است
و در این رشته تدریس هم می‌کند، باتوجه به فعالیت فراوان شما در تلویزیون چرا کمتر
در سینما دیده شدید؟ خودتان علاقه نداشتید یا اغلب پیشنهادات برای تلویزیون است؟

متاسفانه لابی بسیار قدرتمندی در سینما
هست که شما به‌عنوان بازیگر باید برای حضوردر آن ارتباطات غیرافلاطونی داشته باشید،
نمی‌‌دانم چه مسیری را باید طی کرد تا منجر به بودن در فیلم‌های سینمایی شود؛ این‌جا
بحث قدرت یا بازیگر مطرح نیست؛ در بسیاری از آثاری که ساخته می‌شوند افرادی دیده
می‌شوند که به نظر من از کمترین استعداد در بازیگری بی‌بهره‌اند؛ پس این نیست که بگوییم
باید یک استانداردی در سینما و بازیگر وجود داشته باشد که حضور در سینمای شما را ضمانت
کند، نه این‌طور نیست، بلکه چیز دیگری تعیین‌کننده است یعنی یک روابط غیر افلاطونی
حاکم بر فضای سینماست که پای آن به تلویزیون هم کشیده شده و امروز هم شاهد آن هستیم
حتی در تئاتر، کلونی‌ای شکل گرفته است که من مطمئنم در دراز‌مدت به‌طورحتم به تولید
آثار هنری ضربه خواهد زد؛ در گوشه‌ای مشغول به کار خودم هستم و اعتقادی به ارتباطات
عجیب‌و‌غریب ندارم که در نهایت من را پشت درهای بسته نگه می‌دارد، در این صورت کاری
از دست من ساخته نیست، کار من بازیگری است و سعی می‌کنم نقشی که به من پیشنهاد می‌شود
را در بی‌حاشیه‌‌ترین شکل ممکن بازی کنم در واقع تلاش می‌کنم کارم را به‌درستی انجام
دهم. تلویزیون، سینما و تئاتر موارد دیگری را لازم دارند که به‌جرات می‌گویم من آن‌ها
را بلد نیستم، در نتیجه پشت در می‌مانم زیرا چاره‌ای جز این ندارم.

گاهی اوقات برخی از کارهای طنز بعد از گذشت
چند قسمتی شاید به‌سمت لودگی پیش برود اما در «گسل» چنین اتفاقی نیفتاده به‌طوری که
مخاطب از آن دلزده نیست، فکر می‌کنید چه عواملی در این اتفاق خوشایند دخیل هستند؟

وجود علیرضا بذرافشان یکی از دلایل مهم
است، او فردی صاحب دیدگاه در فیلمنامه است؛ شما بهتر از من می‌دانید که زمینه اولیه
شکل‌گیری یک کار هنری نمایشی فیلمنامه است، فیلمنامه محکم و درست اجازه خطای کمتری
را به شما می‌دهد یعنی باید رهبر ارکستری اثر را رهبری کند که بتواند از پس آن برآید.
حضور علیرضا بذر افشان به‌عنوان فیلمنامه‌نویس و کارگردان اجازه حرکت غلط را نمی‌‌دهد،
او روی تک‌تک کلمه‌ها و جملاتی که در فیلمنامه‌‌اش نوشته شده اشراف کافی دارد، روش
رهبری کارش را بلد است و به شما اجازه نمی‌‌دهد که از مسیر اصلی خارج شوید بلکه در
آن هدایتتان می‌کند. یکی از عواملی که اجازه نمی‌‌دهد سریال «گسل» از مرز خودش خارج
شود حضور شخص علیرضا بذرافشان به‌عنوان کارگردان و نویسنده است.

پیشنهاد کار جدید هم داشته‌اید؟

دو، سه کار در هفته گذشته به من پیشنهاد
شد که متاسفانه رغبتی برای حضور در چنین کارهایی نداشتم
. یکی از پیشنهادات فیلم سینمایی بود با یک فیلمنامه بسیاربسیار
ضعیف که به آن علاقه‌مند نبودم و رد کردم، یک تئاتر داشتم که در آن هم نتوانستم باشم.

چرا؟

به این دلیل که حجم کار در بخش دیگری از
زندگی من زیاد است و نمی‌‌توانم به تئاتر بپردازم و تا الان درگیر کار خاصی نیستم.

تجربه همبازی شدن با بیژن امکانیان، سام
درخشانی و دیگر بازیگران «گسل» برای شما چطور بود؟

سال‌های گذشته تجربه کار کنار سام درخشانی
را داشتم، اگر اشتباه نکنم سال
۸۸ بود
اما با بیژن امکانیان کار نکرده بودم؛ به‌هر‌حال امکانیان بازیگری است که جنس و لعاب
کارش برآمده از چهل‌سال فعالیت در این زمینه است؛ درواقع یک بازیگر حرفه‌ای است که
کارنامه بسیار درخشانی دارد، او نگرانی و شیوه‌های خاص خودش را نسبت به برخورد با نقش
دارد که البته بازیگران امروزی از جنس بنده به‌گونه دیگری با نقش برخورد می‌کنند اما
درنهایت کار با او بسیار لذتبخش بود؛ گروه پشت دوربین بسیار حرفه‌ای بودند و خوشبختانه
کار بدون هیچ دغدغه‌ای پیش می‌رفت؛ به نظر من یکی دیگر از نکات مثبت «گسل» حضور محسن
چگینی به‌عنوان تهیه‌کننده بود. چگینی در کمال صبوری سعی می‌کرد کار را حمایت کند؛
اگر تا به این‌جا «گسل» درخشیده و دوستان بدون دغدغه فقط به کار و نقش خود فکر می‌کنند
به‌علت حضور چگینی هم است که این شرایط را فراهم کرده است. بحث اقتصاد موضوع بسیار
مهمی است که فشارش روی همه عوامل هست اما در سال‌های اخیر «گسل» جزو کارهایی بود که
خاطره خوش آن همچنان برای من باقی‌مانده و باقی خواهد ماند. در پایان از تک‌تک اعضای
این سریال تشکر و قدردانی می‌کنم.


لی‌لاسلمانی

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰