مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی شاعر ایرانی در نیمه دوم سده چهارم هجری
و آغاز سده پنجم هجری است.
دیوان کسایی که تا قرن ششم موجود بوده، بعدها از میان رفتهاست. درباره
شعر او، مؤلف کتاب «النقض» که دیوانش را در دست داشته، میگوید: «همه دیوان او مدایح
و مناقب حضرت مصطفی و آل اوست». عوفی هم میگوید: «اکثر اشعار او در زهد و وعظ است،
و در مناقب اهل بیت نبوت».
اشعار مذهبی او بیش از جنبه شعری، از نظر تاریخ اجتماعی ایران و پیشینه
انتشار شیوههای گونهگون فکری در خراسان اهمیت دارد، اما جلوه اصلی شاعری او که در
طول قرنها مایه اشتهار شاعر شده از آنجاست که کسایی نقاش چیرهدست طبیعت است و وصفهای
روشن و جاندار با تشبیهات ساده و لطیف و دلنشین او را در شعر کهن فارسی بلندآوازه ساختهاست.
گفته میشود که کسایی پیرو رودکی و پیشرو ناصرخسرو است.
مقایسه اشعاری با وزن و قافیههای مشترک در آثار موجود آن دو میرساند
که کسایی بسیاری از قصیدههای خود را به استقبال قصاید رودکی سروده بودهاست.
از آن جمله قصیده معروف رودکی «مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود…»
را استقبال کرده و در آن گفتهاست:
به وقت دولت سامانیان و بلعمیان چنین نبود جهان
با بها و سامان بود
بعد از کسایی هم ناصرخسرو که به اعتباری همشهری کسایی شمرده میشد و نیمقرن
بعد از او میزیست از کسایی پیروی کرده و بیشتر قصاید خود را به استقبال کسایی یا بهاصطلاح
در جواب او سروده و از آن میان ۱۱ قصیده او هموزن و همقافیه با آثار بازمانده از
کسایی است که در پایان برخی از آنها از کسایی نام برده است.
شفیعی کدکنی درباره کسایی چنین مینویسد: از نظر صور خیال و انواع تصویر
بهویژه در زمینه طبیعت، شعر کسایی بهترین شعری است که از گویندگان قرن چهارم در دست
داریم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است