جواد شمقدری،؛ تهیهکننده، کارگردان و
رئیس سازمان سینمایی دولت اسبق با بیان اینکه بههر حال تردیدی نیست که آکادمی
اسکار هم اساسنامه و قواعد خاص خودش را دارد اینگونه به «صبا» گفت: مثلا در مرحله
انتخاب بهترین فیلم در میان کاندیداها خیلی از ملاحظات مد نظر قرار میگیرد. مثلا
بر خلاف خیلی از پیشبینیها که فکر میکردند فیلم «لالالند» بهترین فیلم شود به
جبران کوتاهیهایی که اسکار نسبت به سیاهپوستان کرده بودند فیلم «مهتاب» را بهعنوان
بهترین فیلم انتخاب میکنند که نشان میدهد چقدر ملاحظات و فرامتن میتواند در
انتخاب اسکار تاثیرگذار باشد.
لذا باتوجه به شرایطی که پیش آمده و حرکتی که دونالد
ترامپ انجام داد و درواقع دستور احمقانهای را صادر کرد که بر اساس آن شهروندان
هفت کشور نمیتوانند وارد خاک آمریکا شوند و دیدیم که چقدر هنرمندان آمریکایی و
جهانی نسبت به این تصمیم اعتراضهای دامنهداری داشتند.
پیشبینی میشد که باتوجه
به این تصمیمات و اعتراضها رای نهایی اسکار را به سمت فیلم «فروشنده» سوق خواهد
داد. بهدلیل اینکه اثر فیلمسازی بود که جزو شهروندان این هفت کشور قرار میگرفت
که محور اساسی این اعتراضهاست. درواقع به نظر میرسد که اعتراض پاسخ تند و
قاطعانه خودشان را نسبت به تصمیم ترامپ با انتخاب فیلمی مثل «فروشنده» خواهد داد
که همین طور هم شد.
فیلمهایی که کاندیدای دریافت اسکار هستند شانس مساوی برای
گرفتن این جایزه دارند اما همیشه یک سری عوامل دست به دست هم میدهند که امسال این
عوامل به نفع فیلم «فروشنده» بود. یا نگاه کنید به انتخاب فیلمی از سوریه که این
هم طبق همان وضعیت توجه به همان هفت کشور میتواند باشد. این که ما فکر کنیم سینمای
آمریکا صرفا در چارچوب قواعد هنری تعریف شده، تفکر غلطی است. قطعا آنها پی سلیقههای
خاص خودشان هستند که یکی از مهمترینشان گفتمان و فرهنگ آمریکایی است که سعی میکنند
در انتخابهایشان لحاظ کنند. چه در فیلمهایی که خودشان میسازند و چه در فیلم هایی
که به آنها جایزه میدهند تلاش میکنند که چنین سمت و سویی را لحاظ کنند.
طبیعی
است که فیلمهایی هم از کشور ما در سطح جهان خواهند درخشید و چنین جوایزی باعث میشود
که بقیه فیلمسازان ایرانی ترغیب شوند که فیلمهای بهتری بسازند تا مثل فرهادی در
سطح بهترینهای سینمای جهان دیده و تحسین شوند. کما اینکه امسال در جشنواره فجر
شاهد بودیم که خیلی از فیلمها شبیه همین فیلم «فروشنده» و دیگر ساختههای فرهادی
ساخته شده بودند. یعنی تکنیک پنهانسازی یک موقعیت و تاثیر آن در شکل گرفتن یک
بحران استفاده کرده بودند که تحت تاثیر فیلمهای اصغر فرهادی است. دقیقا مثل «فروشنده»
که اتفاق اصلی را نمیبینم و همان تبدیل به مهمترین معضل داستان میشود. درباره
خود «فروشنده» اگر قرار باشد صحبت کنم و بحث تکنیکال را در نظر بگیریم بهنظرم
تغییر در روند فیلمسازی فرهادی رخ نداده است. در محتوا بهنظرم عقبگرد داشته است.
چون فیلمساز تلاش کرده ما را در مقابل دو دیدگاه قرار دهد. یک دیدگاهی که رویکردی
کاملا انسانی دارد و شخصیت نادر دلسوزی خاصی نسبت به پدرش دارد و دیدگاه سیمین که
حاضر است پشت به کشورش کند تا خواسته خودخواهانهاش تحقق پیدا کند. او این دو دیدگاه
را در یک تقابل و تضاد قرار داد که بستر لازم را مهیا کرد تا مخاطب قضاوت کند. اما
در فیلم «فروشنده» ما را در شرایطی قرار داده بود که حتما طرف یک شخصیت را بگیریم.
در کشور ما در بحث فرهنگی چیزی بهنام غیرت وجود دارد اما «فروشنده» نشان میداد
که همین غیرت که چیز بسیار خوبی است اما میتوان آن را نادیده گرفت که بهنظرم در
همین قسمت پسرفت داشته است. باید درباره گزینههای معرفی به اسکار بعدی توجه کرد
که شبیه اتفاقی نشود که برای فیلم «محمد رسولاله» مجید مجیدی افتاد.
اگر فیلمهای
دیگر هم معرفی میشدند بخت زیادی نداشتند. فیلم «ایستاده در غبار» که قطعا مورد
توجه قرار نمیگرفت و یا «ابد و یک روز» که نسبتا شانس مناسبی داشت اما در کل «فروشنده»
مناسبترین انتخاب بود که با گرفتن جایزه ثابت شد.
There are no comments yet