سینمای جنگ فقط توپ و تانک و گلوله نیست | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۰۳
هاتف علیمردانی از «آباجان» به «صبا» می‌گوید:

سینمای جنگ فقط توپ و تانک و گلوله نیست

«متاسفانه در سینمای ایران، از جنگ فقط توپ و تفنگ و تانک دیدیم. اما زندگی اجتماعی جنگ کجاست؟ جنگ بود اما زندگی جریان داشت.»

هاتف علیمردانی شش فیلم در کارنامه‌اش دارد که اغلب، هم نظر منتقدان
را جلب کرده‌اند و هم در گیشه، فروش قابل‌توجهی داشته‌اند، ازجمله فیلم‌های «کوچه
بی‌نام» و «به‌خاطر پونه» که برای بازیگرانش سیمرغ جشنواره فجر را به‌همراه داشت. «آباجان»
به‌عنوان ششمین فیلم او، به حلقه مفقوده سینمای جنگ، یعنی روابط درونی خانواده‌ها در
کوران جنگ می‌پردازد. فیلمی با یک ویترین بازیگری اثرگذار از فاطمه معتمدآریا
گرفته تا حمیدرضا آذرنگ و عوامل حرفه‌ای پشت دوربین که سعی کردند به فضاهای کمتر
پرداخت شده، بپردازند. علیمردانی در چند سال اخیر هرسال در جشنواره فجر فیلمی
داشته و اغلب فیلم‌هایش در چند رشته کاندیدا شده‌اند و به‌خصوص بازیگران فیلم‌هایش
سیمرغ گرفته‌اند که به‌نظر می‌رسد با «آباجان» هم این اتفاقات خوب تکرار شود. در این
گفت‌وگو، روایت علیمردانی را از حال‌و‌هوای فیلمش می‌خوانید.

«آباجان» اولین فیلم
شماست که در آن به‌جای پرداختن به چند سال اخیر، حال‌و‌هوای دهه ۶۰ را انتخاب کرده‌اید
و وضعیت خانواده‌های درگیر جنگ که باید در سینمای دفاع مقدس برجسته شود. انگیزه‌تان
از این گرایش چه بود؟

به کودکی‌ام فکر کردم. به روزهای نوستالژیک. روزهای استرس و اضطراب و
نگرانی دائمی. شبانه‌روز درگیر بودیم و مدام به زیرزمین‌ها پناه می‌بردیم. روزهای
رفاقت‌ها و همدلی‌ها و رنج‌ها. در زنجان همه این‌ها را تجربه کرده‌ام و انگیره‌ام یک
روایت تازه از آن موقعیت‌ها بود. به‌نظرم پرداختن به نقش و تاثیر جنگ در خانواده‌ها،حلقه
مفقوده جنگ است و سعی کردم که در «آباجان» به این خلأ بپردازم. فکر کردم به شهری
که در آن بزرگ شدم. پیت نفت و صدای هواپیما، چیزهایی که امروز نیست. امروز بچه من
در آپارتمان زندگی می‌کند و… اما در کودکی وقتی در زیرزمین چراغ‌قوه را روشن می‌کردیم،
چه هیجانی را تجربه می‌کردیم.

سینمای جنگ فقط توپ و تانک و گلوله نیست

بازیگران در فیلم‌های شما معمولا بسیار خوب ظاهر می‌شوند. در «آباجان»
هم فاطمه معتمدآریا استادانه بازی کرده، شیوه همکاری با ایشان و کار با لهجه چطور
بود؟

معتمدآریا نه یکی از بهترین‌ها که بهترین بازیگر سینمای ایران است.
دقت و مهارتش در تک‌تک جزئیات بازی واقعا ما را شگفت‌زده کرد. به‌خصوص کار روی
لهجه که به بهترین شکل انجام داد. جهانِ جنگ را با «گیلانه» تجربه کرده بود و با «آباجان»
به‌شکل دیگری رسید. درک بازیگری ایشان در خدمت فیلم است. بازیگری که می‌شنود؛ مشکلی
که بازیگران ما دارند و اصلا حرف و دغدغه کارگردان را نمی‌شنوند. و این‌که به‌شدت
قدرت خلاقه عجیبی در ساخت شخصیت دارد. درباره کار روی لهجه
باید دقت می‌کردیم که از مرز
متعادل نگذرد. من به زبان آذری اشراف دارم، معتمدآریا کاملا مسلط بود، سعید آقاخانی
مادرش زنجانی است و خیلی به من کمک کرد. شبنم مقدمی را در چند لهجه مختلف دیدم که
او هم بسیار تواناست. همین‌طور بازیگران دیگر؛ به جوان‌ها گفته بودم که در خانه
خود هم آذری حرف بزنند.حمیدرضا آذرنگ و فریبا متخصص هم فارس‌زبان هستند و همه این‌ها
را ترکیب کردیم.

در چند فیلم قبلی با محمود کلاری همکاری داشتید و در «آباجان» با حسین
جعفریان؛ همکاری با ایشان چطور بود؟

کار با حسین جعفریان عالی بود. بسیار صبور و همدل بودند و اهل تحلیل.
بعد از حدود سه‌دهه فیلمبرداری در سطح اول سینمای ایران همچنان تجربه‌گرایی خودش
را حفظ کرده و بسیار از ایشان آموختم. من همیشه علاقه‌مند به فضاهای ناتورالیستی
بودم و استاد این کار هم حسین جعفریان است.


برخی از تصاویر آرشیوی «آباجان» بکر و دیده نشده بود. چه راهکاری برای
ترکیب آن‌ها با تصاویر تولیدی داشتید؟

سعی کردیم تمام آرشیو تصویری و صوتی زمان جنگ در میان خانواده‌ها را
پیگیری کنیم. مثلا صحنه‌ای در فیلم وجود دارد که رزمنده‌ای با عصا راه می‌رود که
جزو معدود صحنه‌های موجود از اسارت رزمنده‌هاست. در کل سعی کردیم این مواد آرشیوی
به ملموس بودن انگیزه‌های شخصیت‌ها و ترسیم درست وضعیت کمک کنند.

فیلم‌های شما پرنوسان عمل می‌کنند. «به‌خاطر
پونه» و «کوچه بی‌نام» اثرگذار بودند و هفت‌ماهگی صرفا برای گیشه ساخته شد. «آباجان»
از نظر خودتان در کدام دسته قرار می‌گیرد؟

به هرحال من جزو معدود فیلمسازان مستقل، به‌معنی درست کلمه هستم و از
راه چرخه سالم سینما فیلم‌هایم را می‌سازم. بایستی گاهی فیلم تجاری بسازم تا بعدش
با خیال راحت فیلم دلی خودم را کار کنم. تاکنون برای ساخت فیلم یک ریال از جایی
نگرفته‌ام، برعکس برخی، که همه می‌دانیم از کجاها حمایت می‌شوند. «آباجان» فیلم
منتقد‌پسندی است و فیلم دلی من است. از طراحی‌صحنه و لباس که سعی کردیم بیشترین
انطباق لازم را با ما‌به‌ازای واقعی داشته باشد تا باند صوتی فیلم که دقت کردیم، حال‌و‌هوای
موقعیت را برجسته کند و امیدوارم این همدلی در جشنواره دیده شود. متاسفانه
در
سینمای ایران، از جنگ فقط توپ و تفنگ و تانک دیدیم. اما زندگی اجتماعی جنگ کجاست؟
جنگ بود اما زندگی جریان داشت. این‌که چطور زندگی می‌کردیم یعنی «آباجان». ۹۰درصد
آدم‌هایی که در آن زمان زندگی کردند، «آباجان» را با پوست و گوشت و استخوان خود
درک می‌کنند.


محسن جعفری‌راد

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰