پخش ‎کننده مشاور بین الملی فیلم است | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۰۴
ستار چمنی‎ گل در گفت‎و‎گو با «صبا»:

پخش ‎کننده مشاور بین الملی فیلم است

ستار چمنی‌گل فعالیت هنری را پیش از دو دهه قبل و در زمینه تئاتر آغاز و فعالیت فیلمسازی را از سال ۸۰ با فیلم کوتاه و مستند شروع کرد که تا به امروز در زمینه فیلمسازی در سینمای مستند فعال است.

وی تاکنون توانسته است در جشنواره‌های مختلف از جمله جشنواره لندن ۲۰۰۷ به‌عنوان
بهترین کارگردان، جشنواره تیرانا در آلبانی ۲۰۰۸ عنوان بهترین فیلم مستند برای «یک
روز پر درد» و جشنواره ترنتو ایتالیا عنوان بهترین کارگردانی مستند ۲۰۰۸ را کسب
کند. همچنین فیلم مستند «یک روز پر درد» وی در جشنواره بلاک آلمان جایزه ویژه هیات
داوران در سال ۲۰۰۸ دریافت کرد. چمنی
گل در حال حاضر به‎عنوان
رئیس هیات مدیره شرکت پخش فیلم ستاک فیلم سنندج مشغول به فعالیت است. با این پخش
کننده بین‌المللی درباره جشنواره‌های مختلف و قواعد بازارهای بین‌المللی گفتوگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


درباره شرکت پخش و تولید
فیلم‌تان توضیح دهید؟

شرکت ستاک فیلم با
مدیریت ویدا صالحی و من به
عنوان مدیر پخش بینالملل حدود ۱۲ سال است
که به
صورت حرفه‎ای وارد بحث پخش بینالملل فیلم در عرصه
جشنواره
های خارجی و بین المللی شده است. هر ساله نزدیک ۳۰ تا ۴۰ درصد از افتخارات
سینمای ایران را هم در حوزه سینمای بلند و هم در عرصه سینمای کوتاه و مستند کسب می
کنیم. عمده
فعالیت ما بیشتر در رابطه با فیلم‌های مستقل سینمای ایران است. فکر می
کنم رزومه
ما با تعداد فیلم‌ها و جوایزی که کسب کرده
ایم مشخص است.

چرا سینمای مستقل را
انتخاب کرده‌اید؟

ما قبل از آنکه پخشکننده باشیم
فیلمساز مستقل هم از لحاظ فکری و هم از نظر بودجه
هستیم؛ شاید به این دلیل که خودمان هم وابسته به جایی نیستیم بیشتر
دلسوزی خودمان را برای سینما مستقل گذاشته‏ایم. فیلمساز این حوزه وابستگی فکری به
هیچ مرکز و جناح خاصی ندارد. بهترین سینما و ایده از نظر ما این است که واقعا به
جایی وابسته نباشد. بالطبع وقتی که به هیچ مرکزی وابسته نیستید پیدا کردن هزینه و
ساختن فیلم مشکل‏تر می‌شود. من فکر می‌کنم نیاز است که در حوزه پخش و دیده‏شدن این
فیلم‌ها در حوزه بین‏الملل حمایت بیشتری از افراد مستقل صورت بگیرد.

از نظر قواعد بینالمللی سینمای مستقل برای پخش مشکلات بیشتری دارد یا فیلم‌هایی که با حمایت‌های
مراکز دولتی ساخته می‌شوند؟

ما در سینمای مستقل با یک
فرد یا یک تهیه‏کننده در تماس هستیم زیرا مالک فیلم یک نفر است. اگر شما فیلمی را
از مرکز گسترش سینمای مستند یا بنیاد فارابی برای پخش بگیرید با یک نهاد در ارتباط هستید. سیاست
های هر نهادی هم مشخص است. ممکن است در زمانی
که ما مقدمات پخش فیلمی را فراهم می
کنیم مدیریت آن نهاد عوض
شده و به تبعیت از آن سیاست
های آن هم عوض شود. برای ما کارکردن با مالک
خصوصی راحت
تر است. در عرصه جهانی نیز از سینمای مستقل حمایت بیشتری به نسبت سینمای دولتی
صورت می‏گیرد.

چرا مگر مشکل آنها با سینمای دولتی چیست؟

ببینید فیلمهای دولتی
یا فیلم
هایی که به انجمن خاصی تعلق دارند به هرحال تحتتاثیر سیاستهای مورد
اعمال آن مجموعه است و دیدگاه خاصی را دنبال می
کند ولی خیلی راحت میشود با
سینمای مستقل کار کرد؛ هم در حوزه بین الملل و هم برای حضور و جایزه‏ گرفتن فیلم‏ها
در جشنواره
های مختلف. به‏ نظر من کارکردن در این حوزه راحت‏ تر و آسان‏ تر است.

شما هم پخشکننده مستقلی هستید و هم به سینمای مستقل توجه دارید؛ با این حساب چه مشکلاتی
بر سر راه شما در این حوزه قرار دارد؟

مشکلات ما به عدم حمایت
بازمی‏گردد. منظور من از این حمایت‏ها این نیست که استقلال فیلمساز یا پخش‏ کننده
از بین برود. در حال حاضر سینماگران مستقل بیشترین افتخار را برای سینمای ایران به
ارمغان می‌آورند. شرکت
هایی نظیر ستاک فیلم و افرادی مانند محمد
اطبایی، کتایون شهابی و دوستان دیگر این افتخارات را برای سینمای ما رقم می
زنند. ما
مستقل کار می
کنیم و سالانه بودجه خاصی را از نهادی نمی‏گیریم.

منظورتان این است که بخش
دولتی باید از پخش
کننده بین‏المللی حمایت کند اما این حمایت چطور
باید اتفاق بیفتد؟

بهعنوان مثال بنیاد فارابی
در جشنواره کن، ونیز، برلین و… غرفه‏ای را به سینمای ایران اختصاص می‏دهد که باید
بخشی را هم برای سینماگران مستقل و افتخار
آفرین درنظر بگیرند چرا
که اکثر آثار سینمای مستقل ایران در اختیار پخش
کننده مستقل است. یک پخشکننده مستقل
شاید آن‏قدر توانایی نداشته باشد که در بازار فلان جشنواره، غرفه
ای را برای
خودش اجاره کند. درواقع بهتر است از فضایی که دولت پول آن را می‌پردازد استفاده
کنند. مگر ما پخش
کننده‏ های مستقل فیلم‏های سینمای ایران را پخش
نمی‏ کنیم؟ مگر این فعالیت‏ها افتخاری برای سینمای ایران نیست؟ پس چرا در این غرفه‏ های
۱۰ یا ۲۰ متری جایی برای ما وجود ندارد و آیا افتخارات برای کشور دیگری است فکر می
کنم توجه بیشتر
به پخش
کننده‌های مستقل بسیار لازم است.

اگر این حمایت صورت
بگیرد چه اتفاق بهتری در این عرصه خواهد افتاد؟

اگر این چتر حمایت ما را
هم دربر بگیرد ما با فراغت بیشتری به
کار اصلی‏مان میپردازیم و
فکر می‌کنم آمار سینمای ایران هم در زمینه فروش و هم در زمینه سینمای بین‏الملل بیشتر
می
شود.

در شرایطی که به شما
غرفه
ای داده نمیشود یا از پخشکننده جهانی حمایت نمیشود؛ شما چطور می‌توانید کار خودتان را پیش ببرید و بهصورت مستقل وارد بازارهای جهانی شوید؟

جشنواره‏ها و بازارهای
جهانی ما را به
عنوان پخش‏کننده ایرانی می‏شناسند. این شناخت
هم براساس فیلم‏های خوبی است که از ایران عرضه کرده‏ایم. براین اساس آن‌ها
تخفیفاتی را برای ما شامل می‌شوند. برای مثال جشنوار پوسان به ما می‌گوید که اگر قرار
است غرفه
ای را پنج‎هزار دلار اجاره دهیم به شما تخفیف می‌دهیم. یا به‎عنوان مثال ما
فیلم را چندبار در بازار نمایش می‌دهیم و به
همین دلیل می‌توانیم
تخفیفاتی از آن
ها بگیریم اما این هزینه بالاست.

برگرداندن هزینهای که از
جیب یک شرکت مستقل بیرون می‌آید بسیار مشکل است و به شرکت فشار وارد می‏کند.
قاعدتا وقتی که به شرکت فشار وارد شود مشکلات زیادی به یک فیلمساز مستقل وارد می‌شود.
این مشکلات همواره وجود دارد اما ما می‌توانیم بازارها را بگیریم. برای بنیاد
فارابی یا‌سازمان سینمایی کار راحتی است که این تسهیلات را به‎وجود بیاورند چون آن‌ها
به‏هرحال هزینه آن مکان را می‏پردازند چه ما در جشنواره حضور داشته باشیم و چه
حضور نداشته باشیم. چه بهتر که همه ما دور هم باشیم
یعنی ما بتوانیم با کمک همدیگر از سینمای ایران حمایت درستتری آن‌جام
دهیم و به‏عنوان یک تیم این افتخارات را رقم بزنیم. قاعدتا تیم همیشه از یک فرد
تنها بهتر عمل می‏کند.

در کشور ما اسامی چند
جشنواره خارجی اعم از اروپایی یا آسیایی مدام شنیده می‌شود. آیا قواعد آن‌ها در
زمینه بازار از همدیگر جداست یا آن‏که اقتصاد فیلم در همه جا رویه یکسانی دارد؟

اصلا قاعده خاصی وجود
ندارد. بازاری هست که در کنار جشنواره فیلم جریان دارد به این دلیل که پخش
کنندهها، تلویزیونها و… در
کنار اکران فیلم
های خودشان سری هم به بازار می‏زنند. در این
میان کمپانی‏های بزرگی هم به جشنواره‏ها می
آید اما از این نظر جشنواره
یک قاعده خاصی ندارد. غرفه
ها نیز برای عرضه به پخشکننده‏ها داده می‌شود.
قانون این است که در کنار هر جشنواره بزرگی بازاری در روزهای مشخص وجود دارد که در
آن
جا مبادلاتی انجام میشود.


در کنار غرفهها سالنهای اکران نیز وجود دارد؟

در کنار غرفه‏ها سالن‌های
کوچکی وجود دارد که فیلم در آن‌جا نمایش داده می‌شود و شما می‌توانید به افراد
مختلف ایمیل بزنید و از آن‌ها برای تماشای فیلم دعوت کنید تا بتوانید فیلم خودتان
را عرضه کنید. این بازار شکل و شمایلی شبیه بازار جشنواره فجر خودمان را دارد.

به بازار فیلم فجر اشاره
کردید. باتوجه به تجربیات شما از جشنواره‌های مختلف آیا بازار جشنواره جهانی فجر
توانسته در این حوزه موفق عمل کند؟

بازار فیلم فجر بازار
بدی نیست. هر بازار یا جشنواره
ای به‏ دلیل آن مهم است که بتواند فیلم‎ها یا
آدم
های مهمی را در خودش داشته باشد. دعوت کردن از مهمان‏ های برجسته و جواب مثبت‏ دادن
مهمان
ها به دعوت آن جشنواره ملاک سنجش سطح یک جشنواره در مقایسه با جشنواره‌های
دیگر است. جشنوار فجر جشنواره خوبی است و در منطقه خاورمیانه همه آن و بازارش را
هم به نسبت می‌شناسند ولی این امکان وجود دارد که کمپانی‌های بزرگ را به بازار این
جشنواره دعوت کنیم. مثلا کشورهایی مثل فلسطین یا سوریه که هرساله در جشنواره فجر
دعوت می‌شوند قدرت سینمایی خوبی ندارند و دلیلی ندارد که ما هرساله آن‌ها را دعوت
کنیم و هزینه زیادی را صرف آن‌ها کنیم. ما باید بدانیم کدام مهمان
ها را به
جشنواره دعوت می‏کنیم. برندهای حاضر در یک جشنواره سطح آن را بسیار بالا می‏برند.

شما در جشنواره فیلم
جهانی فجر به‏عنوان پخش‏کننده خصوصی تا چه اندازه امکان فعالیت موثر دارید؟

من سه تا چهار سال است
که در جشنواره فجر حضور دارم. امسال به ‏دلیل آن‏که مشغول ساختن فیلمی مستند در
کردستان عراق بودم نتوانستم در جشنواره حاضر باشم اما هر ساله در جشنواره حضور
داشته
ام. آن‌ها هم لطف کردند و به من غرفه دادند. خیلی هم از دوستان بنیاد فارابی
متشکر هستم. ما هفته فیلم‏های موفقی در آن‌جا داشته ایم اما درکل نیاز است تا آدم‎های
مهم
تری به جشنواره بیایند چون این کار به سود سینمای ایران است.

فرض کنیم پخش یک فیلم
مستقل سینمای ایران در دست شماست. شما برچه اساس تصمیم می
گیرید آن را به جشنواره کن بفرستید یا به جشنواره برلین؟ اساسا قواعد آن‌ها با
هم فرق می
کند و آیا چنین محاسباتی در کار شما وجود دارد؟

دقیقا؛ هر پخشکننده‏ ای باید
این قواعد را بشناسد. کار پخش ‏کننده فقط این نیست که مثل اداره پست فیلم را به
جشنواره برساند. وقتی شما فیلمی می
سازید و آن را به دست
پخش
کننده میسپارید در واقع فیلمتان را به یک مشاور در عرصه بینالملل سپرده ‏اید. با
تجربه
ای که پخش ‏کننده از آمار جشنواره، تعداد فیلمها و در نظر گرفتن سیاست‏ های
کلی آن جشنواره ترجیح می‌دهد که مثلا فلان فیلم اولین‏ بار در کن رونمایی شود. به
این دلیل که این اتفاق به نفع فیلم تمام می‌شود. برای مثال موقعیت یک فیلم به‏گونه‏ای
است که در برلین بهتر دیده می‌شود و شاید جوایزی شامل حالش شود. این اتفاق حتی به
مهمان ‏های آن جشنواره هم مربوط است.کار پخش‏ کننده این است که تخصصی در این زمینه‏ ها
محاسبه کند زیرا او مشاور بین الملی فیلم است.

اینکه هرسال مهمانهای جشنواره فرق میکنند موضوعی قابل محاسبه
نیست اما من فیلمساز باید چه فیلمی را مثلا برای جشنواره برلین ارائه کنم؟ فیلم من
باید چه ویژگی‏ هایی داشته باشد؟

نمی‌شود اینطور گفت چون
ما نمی‌توانیم حکم قطعی بدهیم. برلین، ونیز، لوکارنو، آمستردام و… جشنواره‏ های
الف هستند. قاعدتا همه می‏دانند که یک نگاه سیاسی به خیلی از فیلم
ها دارند. به‎خصوص
به فیلم‏ هایی که از جامعه ایران به آن‌ها ارائه می
شود. چه ما بخواهیم و چه
نخواهیم این نگاه سیاسی وجود دارد ولی این مهم است که من فیلمساز باید فیلمی بسازم
که بتوانم در اکثر جشنواره‏ ها آن را نمایش بدهم؛ یعنی فیلم باید دارای
استانداردهای لازم باشد. به نظر من هر جشنواره در هر دوره
ای سیاست خودش را دارد.
پارسال جشنواره برلین به فیلم
هایی که به موضوع مهاجرت می‌پرداختند توجه بیش‌تری
داشت. بهترین فیلم مستند هم جایزه ‏اش را به‏ دلیل نگاه درستش به مهاجرت دریافت کرد.
در وضعیت امروز جهان سیاست‏های جشنواره ‏ها بسیار عوض می‌شود.

قاعدتا دبیر جشنواره‌ها
ثابت هستند اما آیا این سیاست
ها به‏طور سالیانه عوض
می
شوند؟ یعنی پخش‏کننده برای سال بعد متوجه این سیاستها می‌شود یا مجرایی
برای اطلاع پیداکردن از این تغییرات وجود ندارد؟

ما باید متوجه این تغییر
سیاست
ها شویم. یک پخشکننده حرفه‏ای قاعدتا باید متوجه این تغییرات
شود زیرا اگر تجربه کافی و شم آن را نداشته باشید نمی‌توانید به‏ عنوان یک کارشناس
فعالیت بین
المللی داشته باشید. به‏ عنوان مثال من امسال مستند «۷۴» را ساختم که در
جشنواره سینماحقیقت رونمایی شد. من این فیلم را برای تعدادی از جشنواره‏ ها که می‏دانستم
آن را قبول نمی‏کنند فرستادم.

چرا این کار را کردید؟

بهخاطر این‏که در یکی از
دیالوگ
های فیلم یکی از آوارهها می‌گوید؛ «داعش را خود آمریکاییها ساخته‏ اند
و خودشان هم بیایند آن را جمع کنند یا اگر خودشان نمی
آیند اسلحه‏ ها را به ما
بدهند تا ما آن‌ها را جمع کنیم.» قاعدتا چنین فیلمی در آمریکا خیلی دیر نمایش داده
می‌شود. من در آمریکا و در جشنواره
های مستقل تنها دو اکران
برای آن گرفتم. من می‏دانم این فیلم که مستقیما آمریکا را خطاب قرار می‏دهد در
نمایش آن
جا با مشکل روبهرو می‌شود اما همین فیلم در جشنواره زوریخ
جایزه بهترین فیلم مستقل را دریافت کرد. مثلا این فیلم در جشنواره زنان هرات یا
فلورانس ایتالیا وجود دارد و جشنواره
های بغداد و گوآنجو چین
پذیرفته شده است. می
دانم در کدام جشنواره‏ ها فیلم کاندیدا میشود یا
کاندیدا نمی
شود.

در جامعه سینمایی ما جشنوارهها به سیاسی کاری متهم می‌شوند. آیا می‌شود از حرف‏های شما اینطور برداشت کرد که جشنواره‏ ها سیاست زده هستند؟ اینکه آنها سیاستهای خودشان را دنبال میکنند؟

هر کشوری برای خودش
سیاست
هایی دارد. ما نمیتوانیم بگوییم فلان جشنواره صددرصد سیاسی است
یا این‏که مطلقا سیاسی نیست. هر کشوری سیاست
های خودش را دارد حتی
جمهوری اسلامی ایران هم برای خودش سیاست‏ هایی دارد. امسال مثلا سال کمبود آب است و
در جشنواره بخشی را به این موضوع اختصاص می‏دهند. سیاست جشنواره تنها بحث سیاسی
صرف نیست که ما به کشوری فحش بدهیم و سیه‏نمایی بکنیم. بحث این است که وظایف و
سیاست‌های آن کشور را جشنواره بررسی و تدوین می
کند. این کار البته یک
نوع جناح‏ بندی در مورد مسئله آب هست اما معنای سیاسی کاری نمی‏دهد.

اجازه بدهید با صراحت
بپرسم که کسانی معتقدند اگر جامعه ایرانی را تخریب کنیم در جشنواره‏ ها موفق‏ تر
خواهیم بود. این ادعا تا چه حد درست است؟

یکسری از جشنوارهها واقعا
این‎گونه هستند.

کدام جشنواره‌ها؟

من نمیتوانم از آنها اسمی
بیاورم یا آن
ها را محکوم کنم. به این دلیل که این کار در شأن یک ایرانی نیست. این موضوع به
سیاست پخش
کننده نیز بستگی دارد. در حوزه کاری من یک فیلم وجود ندارد که درباره ایران
منفی
بافی کرده باشد. به این دلیل که ما آنها را قبول نکرده‏ایم.
من به ‏عنوان یک ایرانی آن را قبول نمی
کنم. الان در عرصه بین ‏الملل
شاهد این هستیم که فیلم
های سیاهنما پذیرفته نمی‌شوند
چون بیش‌تر مردم به امید نیاز دارند. هر ماه بیش‌تر از بیست فیلم برای پخش به ما
می‏رسد اما ممکن است ما در آن ماه حتی یک فیلم را هم پذیرش نکنیم یا حتی اول سال
پکیجمان راببندیم.

بسیاری از فیلمهای ما از جشنواره‌های سردر میآورند که ما چندان نام
آن را نشنیده
ایم. به‏نظر شما آن جشنواره‏ها اهمیتی ندارند
یا ما جشنواره‏ها را به‏خوبی نمی‌شناسیم؟

یک سری از جشنواره‌ها به
لطف اینترنت مطرح شده‏ اند و فرضا در یک روستای دورافتاده در کانادا قرار دارند. آن
ها پخش چند
فیلم در یک کودکستان را به اسم هفته فیلم مطرح کرده و من به‎عنوان فیلمساز هم در
آن شرکت می
کنم. این کار جای مانور برای سینمای ما ندارد. تعدادی از جشنواره‏ ها ارزش
ارائه کار دارند. متاسفانه برخی از فیلمسازان ما پخش‏ کننده را به
عنوان متخصص
قبول ندارند. در این شرایط فیلم از جشنواره ‏های خوب باز می
ماند. در دنیا هفت هزار
جشنواره وجود دارد اما چهل تا از آن
ها معتبر هستند. مثلا
فیلمسازی مثل فرهادی نمی‌تواند خودش فیلمش را پخش کند؟ چرا او فیلمش را به پخش
کننده میدهد؛ به این
دلیل که فیلم به مثابه یک کالاست.

کامبیز حضرتی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها