وی تاکنون توانسته است در جشنوارههای مختلف از جمله جشنواره لندن ۲۰۰۷ بهعنوان
بهترین کارگردان، جشنواره تیرانا در آلبانی ۲۰۰۸ عنوان بهترین فیلم مستند برای «یک
روز پر درد» و جشنواره ترنتو ایتالیا عنوان بهترین کارگردانی مستند ۲۰۰۸ را کسب
کند. همچنین فیلم مستند «یک روز پر درد» وی در جشنواره بلاک آلمان جایزه ویژه هیات
داوران در سال ۲۰۰۸ دریافت کرد. چمنیگل در حال حاضر بهعنوان
رئیس هیات مدیره شرکت پخش فیلم ستاک فیلم سنندج مشغول به فعالیت است. با این پخشکننده بینالمللی درباره جشنوارههای مختلف و قواعد بازارهای بینالمللی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
درباره شرکت پخش و تولید
فیلمتان توضیح دهید؟
شرکت ستاک فیلم با
مدیریت ویدا صالحی و من بهعنوان مدیر پخش بینالملل حدود ۱۲ سال است
که بهصورت حرفهای وارد بحث پخش بینالملل فیلم در عرصه
جشنوارههای خارجی و بین المللی شده است. هر ساله نزدیک ۳۰ تا ۴۰ درصد از افتخارات
سینمای ایران را هم در حوزه سینمای بلند و هم در عرصه سینمای کوتاه و مستند کسب میکنیم. عمده
فعالیت ما بیشتر در رابطه با فیلمهای مستقل سینمای ایران است. فکر میکنم رزومه
ما با تعداد فیلمها و جوایزی که کسب کردهایم مشخص است.
چرا سینمای مستقل را
انتخاب کردهاید؟
ما قبل از آنکه پخشکننده باشیم
فیلمساز مستقل هم از لحاظ فکری و هم از نظر بودجه هستیم؛ شاید به این دلیل که خودمان هم وابسته به جایی نیستیم بیشتر
دلسوزی خودمان را برای سینما مستقل گذاشتهایم. فیلمساز این حوزه وابستگی فکری به
هیچ مرکز و جناح خاصی ندارد. بهترین سینما و ایده از نظر ما این است که واقعا به
جایی وابسته نباشد. بالطبع وقتی که به هیچ مرکزی وابسته نیستید پیدا کردن هزینه و
ساختن فیلم مشکلتر میشود. من فکر میکنم نیاز است که در حوزه پخش و دیدهشدن این
فیلمها در حوزه بینالملل حمایت بیشتری از افراد مستقل صورت بگیرد.
از نظر قواعد بینالمللی سینمای مستقل برای پخش مشکلات بیشتری دارد یا فیلمهایی که با حمایتهای
مراکز دولتی ساخته میشوند؟
ما در سینمای مستقل با یک
فرد یا یک تهیهکننده در تماس هستیم زیرا مالک فیلم یک نفر است. اگر شما فیلمی را
از مرکز گسترش سینمای مستند یا بنیاد فارابی برای پخش بگیرید با یک نهاد در ارتباط هستید. سیاستهای هر نهادی هم مشخص است. ممکن است در زمانی
که ما مقدمات پخش فیلمی را فراهم میکنیم مدیریت آن نهاد عوض
شده و به تبعیت از آن سیاستهای آن هم عوض شود. برای ما کارکردن با مالک
خصوصی راحتتر است. در عرصه جهانی نیز از سینمای مستقل حمایت بیشتری به نسبت سینمای دولتی
صورت میگیرد.
چرا مگر مشکل آنها با سینمای دولتی چیست؟
ببینید فیلمهای دولتی
یا فیلمهایی که به انجمن خاصی تعلق دارند به هرحال تحتتاثیر سیاستهای مورد
اعمال آن مجموعه است و دیدگاه خاصی را دنبال میکند ولی خیلی راحت میشود با
سینمای مستقل کار کرد؛ هم در حوزه بین الملل و هم برای حضور و جایزه گرفتن فیلمها
در جشنوارههای مختلف. به نظر من کارکردن در این حوزه راحت تر و آسان تر است.
شما هم پخشکننده مستقلی هستید و هم به سینمای مستقل توجه دارید؛ با این حساب چه مشکلاتی
بر سر راه شما در این حوزه قرار دارد؟
مشکلات ما به عدم حمایت
بازمیگردد. منظور من از این حمایتها این نیست که استقلال فیلمساز یا پخش کننده
از بین برود. در حال حاضر سینماگران مستقل بیشترین افتخار را برای سینمای ایران به
ارمغان میآورند. شرکتهایی نظیر ستاک فیلم و افرادی مانند محمد
اطبایی، کتایون شهابی و دوستان دیگر این افتخارات را برای سینمای ما رقم میزنند. ما
مستقل کار میکنیم و سالانه بودجه خاصی را از نهادی نمیگیریم.
منظورتان این است که بخش
دولتی باید از پخشکننده بینالمللی حمایت کند اما این حمایت چطور
باید اتفاق بیفتد؟
بهعنوان مثال بنیاد فارابی
در جشنواره کن، ونیز، برلین و… غرفهای را به سینمای ایران اختصاص میدهد که باید
بخشی را هم برای سینماگران مستقل و افتخارآفرین درنظر بگیرند چرا
که اکثر آثار سینمای مستقل ایران در اختیار پخشکننده مستقل است. یک پخشکننده مستقل
شاید آنقدر توانایی نداشته باشد که در بازار فلان جشنواره، غرفهای را برای
خودش اجاره کند. درواقع بهتر است از فضایی که دولت پول آن را میپردازد استفاده
کنند. مگر ما پخشکننده های مستقل فیلمهای سینمای ایران را پخش
نمی کنیم؟ مگر این فعالیتها افتخاری برای سینمای ایران نیست؟ پس چرا در این غرفه های
۱۰ یا ۲۰ متری جایی برای ما وجود ندارد و آیا افتخارات برای کشور دیگری است فکر میکنم توجه بیشتر
به پخشکنندههای مستقل بسیار لازم است.
اگر این حمایت صورت
بگیرد چه اتفاق بهتری در این عرصه خواهد افتاد؟
اگر این چتر حمایت ما را
هم دربر بگیرد ما با فراغت بیشتری بهکار اصلیمان میپردازیم و
فکر میکنم آمار سینمای ایران هم در زمینه فروش و هم در زمینه سینمای بینالملل بیشتر
میشود.
در شرایطی که به شما
غرفهای داده نمیشود یا از پخشکننده جهانی حمایت نمیشود؛ شما چطور میتوانید کار خودتان را پیش ببرید و بهصورت مستقل وارد بازارهای جهانی شوید؟
جشنوارهها و بازارهای
جهانی ما را بهعنوان پخشکننده ایرانی میشناسند. این شناخت
هم براساس فیلمهای خوبی است که از ایران عرضه کردهایم. براین اساس آنها
تخفیفاتی را برای ما شامل میشوند. برای مثال جشنوار پوسان به ما میگوید که اگر قرار
است غرفهای را پنجهزار دلار اجاره دهیم به شما تخفیف میدهیم. یا بهعنوان مثال ما
فیلم را چندبار در بازار نمایش میدهیم و بههمین دلیل میتوانیم
تخفیفاتی از آنها بگیریم اما این هزینه بالاست.
برگرداندن هزینهای که از
جیب یک شرکت مستقل بیرون میآید بسیار مشکل است و به شرکت فشار وارد میکند.
قاعدتا وقتی که به شرکت فشار وارد شود مشکلات زیادی به یک فیلمساز مستقل وارد میشود.
این مشکلات همواره وجود دارد اما ما میتوانیم بازارها را بگیریم. برای بنیاد
فارابی یاسازمان سینمایی کار راحتی است که این تسهیلات را بهوجود بیاورند چون آنها
بههرحال هزینه آن مکان را میپردازند چه ما در جشنواره حضور داشته باشیم و چه
حضور نداشته باشیم. چه بهتر که همه ما دور هم باشیم یعنی ما بتوانیم با کمک همدیگر از سینمای ایران حمایت درستتری آنجام
دهیم و بهعنوان یک تیم این افتخارات را رقم بزنیم. قاعدتا تیم همیشه از یک فرد
تنها بهتر عمل میکند.
در کشور ما اسامی چند
جشنواره خارجی اعم از اروپایی یا آسیایی مدام شنیده میشود. آیا قواعد آنها در
زمینه بازار از همدیگر جداست یا آنکه اقتصاد فیلم در همه جا رویه یکسانی دارد؟
اصلا قاعده خاصی وجود
ندارد. بازاری هست که در کنار جشنواره فیلم جریان دارد به این دلیل که پخشکنندهها، تلویزیونها و… در
کنار اکران فیلمهای خودشان سری هم به بازار میزنند. در این
میان کمپانیهای بزرگی هم به جشنوارهها میآید اما از این نظر جشنواره
یک قاعده خاصی ندارد. غرفهها نیز برای عرضه به پخشکنندهها داده میشود.
قانون این است که در کنار هر جشنواره بزرگی بازاری در روزهای مشخص وجود دارد که در
آنجا مبادلاتی انجام میشود.
در کنار غرفهها سالنهای اکران نیز وجود دارد؟
در کنار غرفهها سالنهای
کوچکی وجود دارد که فیلم در آنجا نمایش داده میشود و شما میتوانید به افراد
مختلف ایمیل بزنید و از آنها برای تماشای فیلم دعوت کنید تا بتوانید فیلم خودتان
را عرضه کنید. این بازار شکل و شمایلی شبیه بازار جشنواره فجر خودمان را دارد.
به بازار فیلم فجر اشاره
کردید. باتوجه به تجربیات شما از جشنوارههای مختلف آیا بازار جشنواره جهانی فجر
توانسته در این حوزه موفق عمل کند؟
بازار فیلم فجر بازار
بدی نیست. هر بازار یا جشنوارهای به دلیل آن مهم است که بتواند فیلمها یا
آدمهای مهمی را در خودش داشته باشد. دعوت کردن از مهمان های برجسته و جواب مثبت دادن
مهمانها به دعوت آن جشنواره ملاک سنجش سطح یک جشنواره در مقایسه با جشنوارههای
دیگر است. جشنوار فجر جشنواره خوبی است و در منطقه خاورمیانه همه آن و بازارش را
هم به نسبت میشناسند ولی این امکان وجود دارد که کمپانیهای بزرگ را به بازار این
جشنواره دعوت کنیم. مثلا کشورهایی مثل فلسطین یا سوریه که هرساله در جشنواره فجر
دعوت میشوند قدرت سینمایی خوبی ندارند و دلیلی ندارد که ما هرساله آنها را دعوت
کنیم و هزینه زیادی را صرف آنها کنیم. ما باید بدانیم کدام مهمانها را به
جشنواره دعوت میکنیم. برندهای حاضر در یک جشنواره سطح آن را بسیار بالا میبرند.
شما در جشنواره فیلم
جهانی فجر بهعنوان پخشکننده خصوصی تا چه اندازه امکان فعالیت موثر دارید؟
من سه تا چهار سال است
که در جشنواره فجر حضور دارم. امسال به دلیل آنکه مشغول ساختن فیلمی مستند در
کردستان عراق بودم نتوانستم در جشنواره حاضر باشم اما هر ساله در جشنواره حضور
داشتهام. آنها هم لطف کردند و به من غرفه دادند. خیلی هم از دوستان بنیاد فارابی
متشکر هستم. ما هفته فیلمهای موفقی در آنجا داشته ایم اما درکل نیاز است تا آدمهای
مهمتری به جشنواره بیایند چون این کار به سود سینمای ایران است.
فرض کنیم پخش یک فیلم
مستقل سینمای ایران در دست شماست. شما برچه اساس تصمیم میگیرید آن را به جشنواره کن بفرستید یا به جشنواره برلین؟ اساسا قواعد آنها با
هم فرق میکند و آیا چنین محاسباتی در کار شما وجود دارد؟
دقیقا؛ هر پخشکننده ای باید
این قواعد را بشناسد. کار پخش کننده فقط این نیست که مثل اداره پست فیلم را به
جشنواره برساند. وقتی شما فیلمی میسازید و آن را به دست
پخشکننده میسپارید در واقع فیلمتان را به یک مشاور در عرصه بینالملل سپرده اید. با
تجربهای که پخش کننده از آمار جشنواره، تعداد فیلمها و در نظر گرفتن سیاست های
کلی آن جشنواره ترجیح میدهد که مثلا فلان فیلم اولین بار در کن رونمایی شود. به
این دلیل که این اتفاق به نفع فیلم تمام میشود. برای مثال موقعیت یک فیلم بهگونهای
است که در برلین بهتر دیده میشود و شاید جوایزی شامل حالش شود. این اتفاق حتی به
مهمان های آن جشنواره هم مربوط است.کار پخش کننده این است که تخصصی در این زمینه ها
محاسبه کند زیرا او مشاور بین الملی فیلم است.
اینکه هرسال مهمانهای جشنواره فرق میکنند موضوعی قابل محاسبه
نیست اما من فیلمساز باید چه فیلمی را مثلا برای جشنواره برلین ارائه کنم؟ فیلم من
باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
نمیشود اینطور گفت چون
ما نمیتوانیم حکم قطعی بدهیم. برلین، ونیز، لوکارنو، آمستردام و… جشنواره های
الف هستند. قاعدتا همه میدانند که یک نگاه سیاسی به خیلی از فیلمها دارند. بهخصوص
به فیلم هایی که از جامعه ایران به آنها ارائه میشود. چه ما بخواهیم و چه
نخواهیم این نگاه سیاسی وجود دارد ولی این مهم است که من فیلمساز باید فیلمی بسازم
که بتوانم در اکثر جشنواره ها آن را نمایش بدهم؛ یعنی فیلم باید دارای
استانداردهای لازم باشد. به نظر من هر جشنواره در هر دورهای سیاست خودش را دارد.
پارسال جشنواره برلین به فیلمهایی که به موضوع مهاجرت میپرداختند توجه بیشتری
داشت. بهترین فیلم مستند هم جایزه اش را به دلیل نگاه درستش به مهاجرت دریافت کرد.
در وضعیت امروز جهان سیاستهای جشنواره ها بسیار عوض میشود.
قاعدتا دبیر جشنوارهها
ثابت هستند اما آیا این سیاستها بهطور سالیانه عوض
میشوند؟ یعنی پخشکننده برای سال بعد متوجه این سیاستها میشود یا مجرایی
برای اطلاع پیداکردن از این تغییرات وجود ندارد؟
ما باید متوجه این تغییر
سیاستها شویم. یک پخشکننده حرفهای قاعدتا باید متوجه این تغییرات
شود زیرا اگر تجربه کافی و شم آن را نداشته باشید نمیتوانید به عنوان یک کارشناس
فعالیت بینالمللی داشته باشید. به عنوان مثال من امسال مستند «۷۴» را ساختم که در
جشنواره سینماحقیقت رونمایی شد. من این فیلم را برای تعدادی از جشنواره ها که میدانستم
آن را قبول نمیکنند فرستادم.
چرا این کار را کردید؟
بهخاطر اینکه در یکی از
دیالوگهای فیلم یکی از آوارهها میگوید؛ «داعش را خود آمریکاییها ساخته اند
و خودشان هم بیایند آن را جمع کنند یا اگر خودشان نمیآیند اسلحه ها را به ما
بدهند تا ما آنها را جمع کنیم.» قاعدتا چنین فیلمی در آمریکا خیلی دیر نمایش داده
میشود. من در آمریکا و در جشنوارههای مستقل تنها دو اکران
برای آن گرفتم. من میدانم این فیلم که مستقیما آمریکا را خطاب قرار میدهد در
نمایش آنجا با مشکل روبهرو میشود اما همین فیلم در جشنواره زوریخ
جایزه بهترین فیلم مستقل را دریافت کرد. مثلا این فیلم در جشنواره زنان هرات یا
فلورانس ایتالیا وجود دارد و جشنوارههای بغداد و گوآنجو چین
پذیرفته شده است. میدانم در کدام جشنواره ها فیلم کاندیدا میشود یا
کاندیدا نمیشود.
در جامعه سینمایی ما جشنوارهها به سیاسی کاری متهم میشوند. آیا میشود از حرفهای شما اینطور برداشت کرد که جشنواره ها سیاست زده هستند؟ اینکه آنها سیاستهای خودشان را دنبال میکنند؟
هر کشوری برای خودش
سیاستهایی دارد. ما نمیتوانیم بگوییم فلان جشنواره صددرصد سیاسی است
یا اینکه مطلقا سیاسی نیست. هر کشوری سیاستهای خودش را دارد حتی
جمهوری اسلامی ایران هم برای خودش سیاست هایی دارد. امسال مثلا سال کمبود آب است و
در جشنواره بخشی را به این موضوع اختصاص میدهند. سیاست جشنواره تنها بحث سیاسی
صرف نیست که ما به کشوری فحش بدهیم و سیهنمایی بکنیم. بحث این است که وظایف و
سیاستهای آن کشور را جشنواره بررسی و تدوین میکند. این کار البته یک
نوع جناح بندی در مورد مسئله آب هست اما معنای سیاسی کاری نمیدهد.
اجازه بدهید با صراحت
بپرسم که کسانی معتقدند اگر جامعه ایرانی را تخریب کنیم در جشنواره ها موفق تر
خواهیم بود. این ادعا تا چه حد درست است؟
یکسری از جشنوارهها واقعا
اینگونه هستند.
کدام جشنوارهها؟
من نمیتوانم از آنها اسمی
بیاورم یا آنها را محکوم کنم. به این دلیل که این کار در شأن یک ایرانی نیست. این موضوع به
سیاست پخشکننده نیز بستگی دارد. در حوزه کاری من یک فیلم وجود ندارد که درباره ایران
منفیبافی کرده باشد. به این دلیل که ما آنها را قبول نکردهایم.
من به عنوان یک ایرانی آن را قبول نمیکنم. الان در عرصه بین الملل
شاهد این هستیم که فیلمهای سیاهنما پذیرفته نمیشوند
چون بیشتر مردم به امید نیاز دارند. هر ماه بیشتر از بیست فیلم برای پخش به ما
میرسد اما ممکن است ما در آن ماه حتی یک فیلم را هم پذیرش نکنیم یا حتی اول سال
پکیجمان راببندیم.
بسیاری از فیلمهای ما از جشنوارههای سردر میآورند که ما چندان نام
آن را نشنیدهایم. بهنظر شما آن جشنوارهها اهمیتی ندارند
یا ما جشنوارهها را بهخوبی نمیشناسیم؟
یک سری از جشنوارهها به
لطف اینترنت مطرح شده اند و فرضا در یک روستای دورافتاده در کانادا قرار دارند. آنها پخش چند
فیلم در یک کودکستان را به اسم هفته فیلم مطرح کرده و من بهعنوان فیلمساز هم در
آن شرکت میکنم. این کار جای مانور برای سینمای ما ندارد. تعدادی از جشنواره ها ارزش
ارائه کار دارند. متاسفانه برخی از فیلمسازان ما پخش کننده را بهعنوان متخصص
قبول ندارند. در این شرایط فیلم از جشنواره های خوب باز میماند. در دنیا هفت هزار
جشنواره وجود دارد اما چهل تا از آنها معتبر هستند. مثلا
فیلمسازی مثل فرهادی نمیتواند خودش فیلمش را پخش کند؟ چرا او فیلمش را به پخشکننده میدهد؛ به این
دلیل که فیلم به مثابه یک کالاست.
کامبیز حضرتی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است