این اتفاق واقعا بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که تهیهکننده
برنامه بتواند در طول سالهای تولید برنامه تیم پشت صحنه خود را هم حفظ کند؛
اتفاقی که درباره «ماه عسل» افتاده است و احسان علیخانی؛ مجری و تهیهکننده این
برنامه محبوب تلویزیون تیم تولید و حتی اتاق فکر خود را هم با وجود رفتوآمدها نگه
داشته است. در طول این سالها او تمام ناخالصیها را الک کرده است و حالا با ثباتی
که در گروهش دارد، برنامهای را روی آنتن میبرد که هرسال جزو پربینندهترین ویژه
برنامه رمضانی میشود و مورد تقدیر قرار میگیرد. این توفیق حتما دلایلی دارد. در
پروندهای که پیش رو دارید سعی کردیم در گفتوگو با منتقدان و عوامل آن را بررسی
کنیم.
احسان علیخانی؟ دردسر؟ شوخی میکنید؟
محمد پیوندی نامی است که شاید مخاطبان
پروپاقرص «ماه عسل» زیاد از زبان احسان علیخانی در حین اجرای برنامه شنیده باشند او
که رفاقت دوازده ساله با احسان علیخانی دارد از ابتدای این برنامه ۱۰ ساله در کنار
مجری و تهیهکننده این برنامه بوده و به گفته خودش با این برنامه بزرگ شده است. او
در اتاق فکر برنامه حضور دارد و مدیر تیم سوژهیابی برنامه «ماه عسل» است؛ برنامهای
که سالهاست بهخاطر طرح مسائل مردم و توجه نشان دادن به مردمی که نه ستاره هستند و
نه معروف به پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی تبدیل شده است. به همین بهانه در بین مشغله
این روزهای گروه برنامهساز «ماه عسل» به سراغ محمد پیوندی رفتیم تا درباره حضور چندین
سالهاش در این برنامه و همینطور رویکرد برنامه امسال از او بپرسیم که در ادامه خواهید
خواند:
به نظر میرسد که امسال سعی
کردید صحنه برنامه «ماه عسل» خلوتتر باشد و تعداد مهمانها کمتر شده است. گروه
تولید و در نهایت احسان علیخانی چطور به این نتیجه رسیدند؟
قطعا که پشت این اتفاق فکر بوده
است چون در سال گذشته خواستیم که با افراد بیشتر و متنوعتری موضوعات را پیش ببریم
اما با توجه به نظرات و بازخوردها به این نتیجه رسیدیم گفتوگو رو در رو باشد؛ قصه
بهتر روایت میشود و برای مردم هم جذابتر است. با توجه به زمان برنامه ترجیح دادیم
که یک گفتوگوی دو نفره انجام شود که بیشتر میتواند به ماهیت «ماه عسل» کمک کند.
تا به اینجا برنامه تقریبا
در هر قسمت یک سورپرایزی داشته است؛ به این موضوع چقدر فکر کرده بودید و این روال ادامه
خواهد داشت یا نه؟
بستگی به قصهها دارد؛ بعضی قصهها
کشش سورپرایز داشتن را دارند و ناخودآگاهی در دل قصه است که میتوانیم آن را روایت
کنیم اما اینکه هرشب این اتفاق بیفتد، اینطور نیست چون بعضی قصهها در دل خودشان
اتفاقاتی دارند که نیاز به غافلگیری نیست و بیننده متوجه میشود که این قصه هرچه جلوتر
برود در دل خودش یک سورپرایزی خواهد داشت. تلاش ما این است که بعد از برنامه حال مهمانمان
خوب شود و برایش کاری انجام بدهیم. ما تلاش کردیم در برنامه برای هر مهمان بخشی از
زندگیاش را پررنگ کنیم که شاید به صورت گذرا از آن عبور کرده باشد و آن بخش از زندگی
او را با ذره بین برجسته کردیم که میتوانست جزو سورپرایز قصه خودنمایی کند. گاهی در
جایی ما از او سوالی پرسیدیم که آن سوال خودش سورپرایز است و امسال برای همه اینها
فکر کردیم.
امسال تعداد مهمانهای مرد بیشتر
بوده است؛ این امر این اتفاقی بوده یا داستانهای امسال مردانهتر است؟
کاملا اتفاقی بوده است و در شبهای
آینده ما مهمانهایی داریم که خانم هستند، آرزو افشار؛ مهمان خانم ما بود. در شب اول
هم یک زوج مهمان برنامه بودندکه قصهشان را روایت کردند و این عامدانه نیست، به قصهها
بستگی دارد و اینکه قهرمان قصهها چه کسی باشند.
حدود ۱۰ تا ۱۲ سال است که با تیم
احسان علیخانی کار میکنید کار کردن در فضای «ماه عسل» و درگیر شدن با مشکلات مردم
شما را خسته نکرده است؟
«ماه عسل» خود زندگی است مثل این است که درگیر زندگی باشید و نسبت به
آن احساس مسئولیت کنید بعد یکباره از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید. تمام بچههایی
که در «ماه عسل» کار میکنند اهل شانه خالی کردن نیستند که اگر اینطور بود این برنامه
این اندازه قدمت نداشت. نکته مهم این است که ما همراه «ماه عسل» بزرگ شدیم و «ماه عسل»
شبیه پدر ماست؛ اینطور نبوده است که ما به «ماه عسل» چیزی را اضافه کنیم بلکه این برنامه
بوده که پله پله به ما اضافه کرده است. شما به کسی که دین دارید پشتش را خالی نمیکنید.
ما هم پا به پای مردم در طی این سالها از «ماه عسل» یاد گرفتیم و آنقدر جو برنامه،
دوستانه است و همه رفیق هستیم که این مسئله کار را آسان کرده و این رفاقت گروه یکی
از دلایل موفقیت و ماندگاری برنامه «ماه عسل» است.
طوری شده که وقتی برنامه و ماه رمضان تمام میشود
این جریان در زندگی ما ادامه دارد. شما فکر کنید سی قصه در برنامه هر سال مطرح میشود
که بعضی از قصهها چند پهلو دارند و چند شخصیت در قصهها مطرح هستند و همه این افراد
به خانواده «ماه عسل» اضافه میشوند، شما دیگر نمیتوانید این خانواده را رها کنید!
به طور معمول در طول سال هم با مهمانها در ارتباط هستیم و حتی مردم موضوعات و سوژههای
جدیدی را معرفی میکنند که باعث میشود خواهناخواه ما تمام سال درگیر «ماه عسل» باشیم. «ماه عسل» شبیه کشتی است که ما سوار آن شدهایم
و همراهش حرکت میکنیم و از این خستگیهایی است که کیف دارد.
کماکان این نقد به برنامه «ماه
عسل» وارد میشود که با احساسات مردم بازی میکند؛ آیا این را یک نقد مثبت میبینید
و از آن دفاع میکنید؟
این نظر مثل سلیقه است که هر فردی
از یک رنگی، غذایی، طعمی خوشش نمیآید منطق ما هم این نیست که همه باید «ماه عسل» را
دوست داشته باشند. بعضیها هستند که نمیخواهند در محیطی که احساساتشان برانگیخته
میشود حاضر شوند اما برعکس کسانی هستند که معتقدند اگر در جایی قرار است تصمیم بگیرند
نباید احساسات را فراموش کنند. اصلا منظورم این نیست که اسیر احساسات شویم، قبول دارم
که برنامه احساسی است اما اصلا اینطور نیست که بااحساسات بازی کند و این را قبول ندارم
اگر کسی این را بگوید خیلی بیانصاف است. به بازی گرفتن احساسات؛ یعنی افراد را در
منگنه قرار بدهید یا آنها را به چالش احساسی بکشانید که ما این کار را نمیکنیم ما
فقط یک برش از زندگی افراد را روایت میکنیم که هر کسی میتواند به زعم زندگی خودش
و اتفاقاتی که در زندگی خودش تجربه کرده است قضاوت کند؛ به طور مثال اگر قصه مادر و
فرزند گمشده را امسال را روایت میکنیم ممکن است کسی همذاتپندارى کند چون این اتفاق
را تجربه کرده و جدایی را کشیده است که گریه هم میکند و این گریه تلخی است اما مادری
که طعم وصال را چشیده است و اشک شوق میریزد. بنابراین ری اکشن آدمها با هم متفاوت
است آدمها برحسب زندگیشان نسبت به قصهها واکنش نشان میدهند. ما فقط راوی هستیم
و قرار نیست با احساسات بازی کنیم. اصولا افراد سنگدل تابع احساساتشان نیستند اما بچههای
«ماه عسل» همه احساساتی و عاطفی هستند. ماه عسل یک روایت انسانی است و هضم این موضوع
خیلی ساده است.
حالا دیگر بعد از این تجربه
فکر میکنید اگر ماه عسل را در زمان دیگری از سال هم روی آنتن ببرید به همین اندازه
تاثیرگذار است؟
قطعا اگر قرار بود در زمان دیگری
پخش شود ما فکر میکردیم که چه کاری باید انجام بدهیم چون ما برنامهساز هستیم. تقویم
و ساعت در برنامهسازی مهم است. برنامه «ماه عسل» برای این تقویم و این ساعات است.
مردم در لحظه افطار آمادگی پذیرش بسیاری از موارد و مسائل را دارند و این به روایت
قصهها کمک میکند که اگر قرار بود در زمان دیگری پخش شود طوری دیگری میساختیم و «ماه
عسل» نمیشد.
اگر بخواهید صادقانه بگویید
محاسن و دردسرهای کار کردن با احسان علیخانی چیست؟
احسان علیخانی؟ دردسر؟ شوخی میکنید؟
من و احسان یک رفاقت دوازده ساله داریم و این به قبل از «ماه عسل» بر میگردد. احسان
مثل یک برادر است بعضی از آدمها در درونشان روح حمایتگری را دارند و احسان از این
دسته آدمهاست من یک بار نوشتم که «او پسری است که میتوان پشت شانههایش محکم قدم
برداشت.» میشود به راحتی سکان را دست او داد چون مسئولیتها را به عهده میگیرد و
اگر خطایی از بچههای گروه سربزند مسئولیتش را خودش به عهده میگیرد. این باعث دلگرمی
میشود تا بچهها بیشتر تلاش کنند و باعث میشود مثل خودش همه با جان و دل کار میکنند.
البته این در مورد برنامه نیست در زندگی شخصی تک تک بچهها نیز مثل برادر است و نمیتوان
گفت که دردسرساز است در واقع دردسرهایش برای خودش است و نمیگذارد به ما برسد او سپر
گروه است. در برنامهسازی داشتن مجری مسلط بسیار مهم است برای گروهی مثل «ماه عسل»
که محتوا تولید میکند دلگرمی است که مجری از پس مطرح کردنش بر میآید. در برنامه تاک
شو و گفتوگومحور اگر مجری مسلط نباشد تمام تلاش و برنامهریزیها به هدر میرود.
«ماه عسل» کانون توجه است و برنامه اینچنینی سخت است اما دردسرهایی که با هم تجربه
میکنیم هم شیرین است.
نقدی در خلوت خودتان به اجرا
یا نوع کنشها و واکنشهایش در روابط دوستانه خودتان ندارید؟
ما ایرادات را به هم میگوییم ممکن
است برنامهای اجرا شود که خوب از آب درنیاید و ایرادات و پیشنهادها را مطرح میکنیم
این از وظایف کار است. احسان نقدپذیر است و گوش میکند اما انصافا نمیشود اثربخشی
احسان علیخانی را از این برنامه بگیریم و همه ما به بودنش دلمان گرم است و این اتفاق
خوبی است.
امسال در تیم سوژهیابی برنامه
تغییراتی ایجاد شده است و باعث وزیدن تغییر و تحولات در برنامه شده است؛ شما موافق
هستید؟
از خودم شروع میکنم، اگر من در
برنامه نباشم قطعا «ماه عسل» باز هم موفق است چون پایه و استراکچر برنامه مشخص است.
ما امسال سعی کردیم ایرادات و اشکالات سالهای قبل را رفع کنیم و اصلا اینطور نیست
که اگر کسی باشد یا نباشد برنامه تغییر میکند. برنامه به شخص وابسته نیست و همه بچهها
تلاش میکنند اتفاقات خوبی بیفتد و امسال سعی کردیم روایت قصهها را تغییر بدهیم و
طور دیگری قصهگویی کنیم.
چقدر در مورد داستانها، دکوپاژ
شده و کارگردانی شده پیش میروید؟
شاید باور نکنید اما ما در صحنه
تمرین میکنیم، یک نفر جای مهمان مینشیند و احسان اجرا میکند ما سعی میکنیم همه
چیز را پیشبینی کنیم زیرا مهمانهایی که دعوت میشوند تا به حال در فضای برنامه زنده
نبودهاند بنابراین سعی میکنیم اکثر اتفاقات را پیشبینی کنیم که گاهی این پیشبینیها
اشتباه از آب در میآید و مهمان عکسالعملی نشان میدهد که پیشبینی نشده بود.
آیا این مورد در پیشبینی شما
هست که مهمانی در برنامه امسال بیاید -که به اصطلاح بترکاند- و همه درگیر آن شوند؟
نه یک مهمان بلکه پیشبینی میکنیم
چند مهمان این اتفاق را رقم بزنند. البته همه مهمانها خوب هستند و شاید به خاطر جو
برنامه زنده است که چیزی که ما شنیدهایم را مهمان نتواند درست و جذاب بیان کند اما
قطعا مهمانهایی که انتخاب میشوند قصه جذابی دارند.
پیمان عباسی:
خوبی «ماه عسل» این است که
مثل «خندوانه» و «دورهمی» کپی نیست
پیمان عباسی؛ فارغالتحصیل
رشته ادبیات فارسی است. او فیلمنامهنویسی را از کارگاه فیلمنامهنویسی حوزه هنری
زیر نظر فرهاد توحیدی شروع کرده است و فعالیت سینمایی خود را در مقام نویسندگی از
سال ۸۴ با فیلم «صحنه
جرم ورود ممنوع» آغاز کرد. او که آخرین
سریالش «بچههای نسبتا بد» به کارگردانی سیروس مقدم بود؛ این روزها مشغول نگارش یک
سریال جدید در حوزه زنان دفاع مقدس است. ما در پرونده بررسی موفقیت برنامه «ماه
عسل» به سراغ این فیلمنامهنویس رفتیم تا از او درباره سوژههای ناب این برنامه و
همینطور افت کیفی فیلمنامهها بپرسیم که در ادامه خواهید خواند:
برنامه «ماه عسل» در طی این ۱۰ سال نشان داده است
که سوژههای زیادی در دل جامعه وجود دارند که قابل بررسی و توجه هستند. پس چرا هنگامی
که فیلمنامهنویسان دست به کار میشوند، سوژهها اینقدر تکراری میشوند؟
فیلمنامهنویسی ساختارش خلق داستان است و ساختمان برنامه
«ماه عسل» کشف داستان است؛ این دو خاستگاه متفاوتی دارند. فیلمنامهنویس باهوش اگر
این سوژهها را ببیند ممکن است الهاماتی را برای نوشتن بگیرد اما نکته مهم این است
که احسان علیخانی سراغ قصههای خاصی میرود و شما اگر بخواهید در قالب قصه، درام
این سوژهها را تعریف کنید برای مخاطب باورپذیریاش سخت میشود اما پیش آمده که
قسمتهایی را دیدم و بعضی از سوژهها ذهن من را قلقلک داده است به نظرم میشود
الهامات غیر مستقیمی گرفت و ممکن است نطفهای را در ذهن نویسنده شکل بدهد.
سوژهای بود که ایدهای را برای نوشتن به شما
بدهد؟
چند شب پیش قسمتی بود درباره نابینایی که به خواستگاری
دختری علیالظاهر زیبا رفته است که از اتفاق وضع مالی آن دختر خوب است و
خواستگارهای زیادی دارد؛ خانواده دختر، این نابینا را به عنوان خواستگار نمیپذیرند
و آن فرد با اعتماد به نفس واقعی میگفت حاضر است با تک تک خواستگارها چه در زمینه
قدرت بدنی، چه در زمینه نگهداری و حفاظت از این دختر رقابت کند و نابینایی را
ناتوانی نمیداند. اعتماد به نفس این فرد باعث شد که به سوژه قصهای فکر کنم -یک
سوژه طنز- درباره فرد نابینایی که با لشکری از خواستگارانی طرف است که پول توی
جیبشان را از پدرشان میگیرند.
ممکن است در آینده شاهد ساخت این فیلم باشیم؟
اینقدر هم به هیجان درنیامدم که سریع به فکر نوشتن باشم
اما در کلاسم این ایده را تعریف کردم و آموزش دادم. سال گذشته هم سوژه دو جانباز
اعصابوروان و ملاحظاتشان با خانوادهشان برایم جالب بود اما من چون سرم شلوغ است
برنامهای برای نوشتن از روی این سوژهها ندارم. ما فیلمنامهنویسها در پس ذهنمان
یک در مخفی داریم که مثل بایگانی ایدهها میماند و ایدهها را در آن قرار میگیرد
تا در وقت موعد از آنها استفاده کنیم. این سوژهها ممکن است بخشی از داستان و گاهی
هم ممکن است همه داستان شود.
به نظر شما چه دلیلی باعث شده است که برنامه
«ماه عسل» موفقتر از برنامههای مشابه باشد؟
صداقت؛ چیزی که در برنامههای دیگر تلویزیونی کمتر دیده میشود
اما در این برنامه به صورت شفاف راجع به موضوعها حرف میزنند و آدمها خودشان
هستند. احسان علیخانی بعد از دوسال اول که آزمون و خطا داشت فرمول خوبی را پیدا
کرد. آنها یک سال تمام وقت دارند تا سی سوژه خوب پیدا کنند پس به طور طبیعی فکر میشود
و زمان وجود دارد تا برنامهریزی کنند و از همه مهمتر آنقدر در طی این سالها محبوب
شدهاند که مردم تمایل دارند خودشان دنبال برنامه بیایند و سوژههای عجیب و غریبی
را که میشناسند به این برنامه انتقال بدهند و جاهای عجیب و غریبی که در حالت عادی
سخت میشود کشف کرد مردم به عوامل «ماه عسل» خبر بدهند.
یکی دیگر از دلایل موفقیت «ماه عسل» این است که اورجینال و
خودش است نه مثل برنامه «دورهمی» که اقتباسی از یک شوی هندی است و یا «خندوانه» که
مشابه دارد. شما ببینید حتی مسابقههایی که در برنامه «خندوانه» اجرا میشود نیز
اقتباسی است اما من میبینم که برنامه «ماه عسل» بومی و منحصر به فرد است. در
شرایطی که همه ما از شرایطمان ناراضی هستیم و ناشکریم و به نداشتههایمان فکر میکنیم؛
این برنامه سعی میکند به شما زندگیهایی را نشان بدهد که خدا را شکر کنید و به
چیزهایی در زندگی فکر کنیم که قدر آن را نمیدانیم. این برنامه افراد را با خودشان
مواجه میکند.
پس چرا از این سوژهها در ساخت فیلم و سریال
استفاده نمیشود؟
سینمای ما به لحاظ بدنه اقتصادی، سینمای ضعیفی است. دو گروه
به شکل عمده چرخ این سینما را میچرخانند؛ گروه اول سرمایهگذارهای خصوصی هستند که
از پول جیبشان خرج میکنند و هدف اول و آخرشان این است که فیلم فروش برود بهخاطر
همین به دنبال قصههای تجربه شده میروند و از بازیگرهایی استفاده میکنند که
امتحانشان را پس دادهاند. این افراد از ایدههای جدید استقبال نمیکنند برای اینکه
دغدغه صنعت دارند نه دغدغه جامعهشناسی و به اصطلاح از سوژههای بفروش استقبال میکنند.
گروه دوم که چرخ سینما را میچرخانند گروه رانت هستند و آنها به مراکز دولتی و سیاسی
وصل هستند و منابعشان را آنها تامین میکنند مثلا فیلم «ایستاده در غبار» با بودجه
چند میلیاردی راجع به یک شهید بزرگوار ساخته شد که بودجهاش را نهادهای دولتی
دادند.
وقتی نهادهای دولتی
بر اساس سیاستهایشان پول خرج میکنند در مقابل سفارشات خودشان را میدهند و باید
موضوعات مدنظر خودشان ساخته شود در نتیجه در این گروه هم استفاده از سوژههای خلاقانه
و بکر هم معنای خاصی ندارد مگر در این بین فیلمسازهای مولفی مثل کارگردان فیلم
«ابد و یک روز» که از یک خانواده ضعیف ساخته شده است و سعی کرده بود که عمیق نگاه
کند. شاید سوژهای که خانواده به خاطر نیاز مالی دخترش را به خانواده افغانی میفروشد
اگر به دست احسان علیخانی میرسید به «ماه عسل» دعوت میشد. سینما را چرخه اقتصادی
میچرخاند نه جامعهشناسی و من به عنوان نویسنده مستقل این موارد را بررسی میکنم
و ما نویسندههای مستقل کارمان سفارشینویسی است؛ به طول مثال حسین فرحبخش ما را
صدا میکند و از ما فیلمنامه میخواهد که سلیقه این افراد برای ما مشخص است و
مجبور و ما محکوم هستیم که برای این افراد بنویسیم.
مهمترین ویژگی احسان علیخانی چیست که او را به
ستاره تبدیل کرده است؟
چشمهایش(میخندد)؛ او خوشتیپ و خوشلباس است، صدای خوب و
فن بیان خوبی دارد در کل آدم دوستداشتنی است. سوژههای جالبی را شناسایی میکند و
سردی منحصر به فردی در چهره اوست که زود از قصهها به هیجان نمیآید و راحت با
موضوعات برخورد میکند.
سیروس مقدم از احسان علیخانی برای بازی در یک
سریال دعوت کرده بود که او این پیشنهاد را نپذیرفته بود. اگر او بازیگر میشد به
همین اندازه محبوب بود؟
بازیگری و اجرا دو جنس متفاوت دارند و چرا باید او به
سمت بازیگری برود در حالی که در موقعیت خودش درجه یک است. اگر به سینما برود باید
از صفر شروع کند که در نهایت معلوم نیست به چه جایگاهی برسد مثل عادل فردوسیپور
که در نوع خودش بینظیر است اما اگر در سینما بیاید اصلا خوب نیست.
چرا دیگر از احسان علیخانی متنفر نیستم؟!
رضا صائمی؛ منتقد تلویزیون و سینما در یادداشتی اختصاصی نظرات
خود را درباره برنامه «ماه عسل» و رویکردش را در سال ۹۵ نوشت و در اختیار «صبا»
قرار داد که در ادامه آن را خواهید خواند:
در تلویزیون و در میان برنامههای ترکیبی تلویزیون برنامه
«نود» و «ماه عسل» تبدیل به برند شدند و «ماه عسل» با همه نقدها بعد از ۱۰ سال
هنوز این ظرفیت را دارد که به لحاظ ساختار و رویکرد ملالآور و تکراری نشود.
چند عامل در برند
شدن این برنامه موثر است؛ یکی اینکه اگر به فرهنگ خودمان برگردیم ایرانیها به
گفتوگو علاقه دارند. در گذشته خانمها مقابل درب خانههایشان مینشستند و با هم
صحبت میکردند در کتاب «ارتباطات سنتی در ایران» در خانههای سنتی ایرانی معماریها
به گونهای بود که با دو سکو در روبهروی هم محلی را برای گفتگوهای رو در رو
ایجاد میکردند که این ساختار در «ماه عسل» با دو صندلی در روبهروی هم اتفاق میافتد
و این درد و دل کردن برای مخاطب جذاب است. «ماه عسل» بر مبنای ساختار جمعی ایرانی
شکل گرفته است که با درد و دل کردن انرژی میگرفتند و این فرم و ساختار مبتنی بر
فرهنگ و روانشناسی عام ایران است که میتواند در جذب مخاطب و استمرار برنامه موثر
باشد.
عامل دیگر موفقیت این برنامه این است که در گفتوگو مانند
تاکشوهای دیگر نیست و از ستارهها یا کارشناسان استفاده نمیکند بلکه مستقیم به
سراغ مردم و روزمرگی آنها میرود. یک زمانی جامعهشناسی در بحثهای کلان مورد
بررسی قرار میگرفت اما امروزه جامعهشناسی به سراغ روزمرگی رفته و تحلیل روزمره
از مهمترین اهداف این حوزه است و ما این مورد را در برنامه «ماه عسل» میبینیم و
مردم با آن همذاتپنداری میکنند و قصههای مطرح شده قصه مردم است.
چندسال پیش نقدی به احسان علیخانی کرده بودند که او مداح
مدرن است و خیلی شیک اشک مردم را در میآورد که این نقد درستی نیست زیرا مردم ما
احساسی هستند و گاهی غم و غصه خوردن بر مشکلاتشان را دوست دارند و در واقع جامعه
این فضا را میطلبد چون این برنامه مستقیما با مسائل شخصی زندگی افراد طرف است که
با کنشهای عاطفی مردم در هم تنیده شده است؛ مثلا در برنامه امسال ۳۶ سال مادری از
فرزندش دور بود که در برنامه به هم رسیدند و به این دلیل برنامه جذاب شد که مادر
جایگاه خاصی دارد.
نکته دیگر و تنها چیزی که نمیتوان از موفقیت ماه عسل جدا
کرد احسان علیخانی است. او در این ۱۰ سال نشان داده است که فقط خودش میتواند این
برنامه را اجرا کند و قطعا در برند شدن برنامه تاثیر مستقیمی دارد. نسبتی که بین
احسان علیخانی و «ماه عسل» وجود دارد نسبتی است که بین عادل فردوسیپور و «نود»
است. البته این مسئله را هم باید درنظر گرفت که عدهای به خاطر احسان علیخانی
برنامه را نگاه میکنند و دقتی هم به برنامه ندارند و فقط میخواهند علیخانی را
ببیند و لذت ببرند اما هر دلیلی که وجود داشته باشد قطعا یکی از دلایل تماشای
برنامه «ماه عسل» احسان علیخانی است. عامل سوم موفقیت این برنامه مربوط به
روانشناسی مخاطب ایرانی است. خیلیها میخواهند به برنامه «ماه عسل» بیایند تا
دیده شوند و حتی به بعضی از مهمانها حس قهرمان بودن دست میدهد زیرا این برنامه
مهمانانش را قهرمان کرده است و میل به قهرمان شدن در مردم ما زیاد است مثل تاریخ
سیاسی ما که منتظر هستیم یک نفر بیاید و شرایط را درست کند. مجموعه این سه عامل در
موفقیت «ماه عسل» تاثیر گذاشته است.
درباره اجرای علیخانی باید بگویم که من تا قبل از سال ۹۲ از
او بدم میآمد بخصوص زمانی که برنامه صبحگاهی اجرا میکرد زیرا احساس میکردم که
قصد تقلید از فرزاد حسنی را دارد اما در مقایسه برنامه سال ۹۰با امسال متوجه میشویم
که تغییرات زیادی را داشته و در نوع صحبت کردن او هم این تفاوت مشهود است. او در
گذشته تند حرف میزد و دایره واژگان او محدود بود؛ وی کمی ذوقزدگی در اجرا داشت
که همه این موارد را کنترل کرده است که رعایت همه این موارد به شهرت و محبوبیت او
کمک شایانی کرده است زیرا هر چه به محبوبیت او اضافه شود اعتماد به نفسش نیز بیشتر
میشود.
در اوایل که برنامه اجرا میکرد؛ اضافه وزن داشت که تغییر
ظاهر و پوشیدن لباسهای شیک، کنار تسلط و خودکنترلی و مکثهایی که دارد او را در
اجرا پختهتر کرده است. هر چند گاهی در استفاده از یک کلمه زیادهروی میکند؛ مثلا
در سالهای گذشته اینطور بود که او یک کلمه یا یک جمله را بارها در برنامه
استفاده میکرد مثل «قلب عالم امکان» یا «زلف گره زدن» که به نظر من شاید حرفهای
نباشد که مجری تکیه کلام داشته باشد و این ممکن است به نقطه ضعفش بدل شود زیرا نشان
از محدود بودن دایره واژگان او دارد.
نقدی که خیلیها به فرزاد حسنی میکنند این است که با نگاه
تحقیرآمیز به مهمان نگاه میکند که این در مورد احسان علیخانی هم در گذشته وجود
داشت و رگههایی از تخسبودن و سلطهگری را در گفتوگو داشت که این نکته کمتر شده
است و شاید برای تلاش حفظ محبوبیتش دیگر اجازه نمیدهد؛ مهمان حس کند که مجری میخواهد
برتری خودش را در برنامه نشان بدهد. او قدرت بیانش بهتر شده و نوع ارتباطی که با
مخاطب برقرار میکند برگرفته از صمیمیت است. وی در مجموع مدیریت گفتوگو دارد و به
نظر من مجری خوب به این معنا نیست که حرف خوب میزند بلکه یک مجری باید خوب حرف
بزند اتفاقی که در تحول اجرای علیخانی رخ داد از حرفهای خوب زدن به خوب حرف زدن بود.
در سال گذشته که همزمان برنامه «خندوانه» با «ماه عسل» پخش
میشد؛ بین دو گروه اختلاف افتاد که عدهای میگفتند علیخانی باید از رامبدجوان
یاد بگیرد که او مردم را میخنداند و این انتقاد آنقدر به این برنامه وارد شد که
امسال در قسمتی که آن مادر و پسر به هم رسیدند. علیخانی تمام تلاشش را کرد که گریه
نکند اما در صورتی که گریه کردن در موقعیتهای عاطفی طبیعی است.
اگر ما به
اعتقاد بعضیها این برنامه را «گریه وانه» بدانیم من میگویم که به قول حافظ «آتشی بود در این خانه که
کاشانه بسوخت»؛ یعنی به لحاظ روانشناسی اگر پتانسیل عاطفی در جامعه وجود
نداشت و برنامه فقط برای درآوردن اشک مردم بود موفق نمیشد. مردم ما آنقدر در
زندگی خودشان مشکلات اقتصادی و عاطفی دارند که با جرقهای گریه میکنند؛ حتی در
مراسم محرم بسیاری از مردم در روضهها برای مشکلات خودشان گریه میکنند و میخواهند
خودشان را تخلیه کنند؛ میل به حزن و گرایش به زیست تراژیک در مردم ما وجود دارد
برای همین این وجهه «ماه عسل» را میپذیرند.
بعضیها میگویند
که «ماه عسل» بدبختیها را نشان میدهد و میخواهد بگوید که از شما بدبختتر هم
است و اینقدر به سیستمهای سیاسی ناراضی نباشید در حالی که بسیاری از قصهها اینطور
نیست، مثل معتادانی که به کارتنخوابی رسیده بودند اما متحول شدند، مثل سوژه چند شب
پیش که در نهایت شرکتی که بعد از پاک شدن به کسانی که ترک کردند، کار میدهد و
اراده و امید به آینده را نشان میداد.
رویکرد «ماه عسل» این است و نشان میدهد که افراد در
بنبستهای زندگی قهرمان شدهاند و این برای جوانان کشور که روحیهشان ضعیف شده و
با هر اتفاقی زندگی را زود میبازند موثر است. از بنبستها به رستگاری رسیدن درس
این برنامه است. فروغ فرخزاد در ستایش غم میگوید؛ «خدا چیزی را زیباتر از غم
نیافرید» غم به معنی غصه خوردن و تخرب نیست بلکه عمقی دارد که فرد را به جای
ویرانگری به شکوفایی میرساند.
صلحجو:
باید زمانبندی درستی برای روایتها صورت بگیرد
طهماسب صلحجو؛ عضو انجمن منتقدان سینمای ایران است که ما در پرونده بررسی موفقیت یک
برنامه تلویزیونی به سراغ او رفتیم تا درباره برنامه «ماه عسل» از او بپرسیم. او
درباره برنامه پرمخاطب «ماه عسل» نظراتی دارد که در گفتوگو با ما به نکات مثبت و
منفی این برنامه اشاره کرد.
از او درباره ویژگیهای برنامه «ماه عسل» پرسیدیم و اینکه
چرا این برنامه به یک برند تلویزیونی تبدیل شده است که او در پاسخ به «صبا» گفت:
مهمترین ویژگی این برنامه در این است که بیشتر در مسیری پیش رفته است که مردم
دوست دارند. «ماه عسل» بیشتر با پسند مخاطبان همراه بوده است و وقتی این اتفاق در
برنامه میافتد به موفقیت میرسد. در واقع موضوع فقط طرح مسائل و مشکلات مردم در
برنامه نیست؛ مسئله این است کسانی را به برنامه میآورند که برای مردم مانند قصههای
ملودرام میمانند؛ یعنی شادیها و غمهای زندگی را برای مردم از زبان شخصیتها شرح
میدهد که این برای مخاطب جذاب است.
از صلحجو درباره
تفاوت این برنامه با برنامههای مشابه پرسیدیم و اینکه چرا برنامههای دیگری که با
سوژههای اجتماعی طرح مشکل میکنند به موفقیت نرسیدند که او اجرای متفاوت احسان
علیخانی را در رخداد این اتفاق موثر دانست و اینطور ادامه داد: احسان علیخانی با
نوع اجرا و طرز برخوردش با مهمانها به موفقیت برنامه کمک کرده است و باعث شده با
برنامههای دیگر متفاوت باشد. من امسال وقتی گذرا به شبکههای تلویزیون نگاه میکردم
متوجه شدم که اغلب شبکهها برنامههایی مشابه با «ماه عسل» ساختهاند و طبق معمول
وقتی برنامهای موفق میشود، دیگران شروع به کپی کردن میکنند البته بحث من خوب
بودن یا بد بودن نیست من فقط به تفاوت اشاره میکنم و اینکه از طرز صحبت کردن تا
ظاهر و نگاه کردن احسان علیخانی او و برنامهاش را خاصتر میکند.
او درباره نقاط قوت اجرای احسان علیخانی اینطور اشاره کرد
که من فقط میتوانم بگویم اجرای احسان علیخانی خاص خودش است و امضا و مهر خودش را
دارد که این نکته مثبتی است. او شبیه مجریهای دیگر نیست که البته تهیهکننده بودن
این مجری در موفقیت برنامه هم تاثیرگذار بوده است زیرا خودش میداند که چه میخواهد،
دنبال چیست و به نظر میآید در انتخاب و طرح موضوعات آزادتر است.
او همچنین درباره نقطه ضعفهای برنامه «ماه عسل» عنوان کرد
که هربرنامهای با تکرار میتواند دچار تهدید شود که گاهی در بین قسمتهایی از برنامههای
«ماه عسل» به نظر میآید که این تکرار اتفاق میافتد و اگر خودش برای خودش تبدیل
به کلیشه شود خطرناک است.
او در ادامه با
اشاره به اینکه این برنامه جدا از موضوعات باید تنوع و تازگی داشته باشد عنوان
کرد که این برنامه هنوز در سراشیبی تکرار نیفتاده است اما باید در تلاش باشد که
این اتفاق برایش نیفتد. نقطهضعف دیگری که با آن دست به گریبان است این است که به
دلیل زنده بودن برنامه در حین مباحث حساس با اشاره مجری که وقت ما کم است صحبت
ابتر میماند که این به برنامه ضربه میزند و گاهی شتاب بیمنطقی پیدا میکند که
البته هر برنامه زندهای این مشکل را دارد.
او در پایان با اشاره به صراحت لهجه این مجری در کنار بیان
و ظاهر خوب و مناسبش که باعث محبوبیت این مجری شده است به ویژگی دیگری اشاره کرد و
گفت: برخلاف مجریهای دیگر از تعارف کم میکند و سعی میکند از قید و بند تعارفات
کلیشهای اجرا خارج شود و این تلاش یک امتیاز است.
رجبیان:
امسال همه چیز را در خدمت داستان قرار دادیم
مسعود
رجبیان؛ مدیر تولید برنامه «ماه عسل» به «صبا» درباره رویکرد «ماه عسل» ۹۵ گفت: امسال
در انتخاب سوژهها خیلی جدیتر عمل کردیم چون برنامه ما سوژهمحور است و همه چیز
از جمله نور، دکور، صدا، موسیقی، تیتراژ و… در خدمت سوژه و داستان است. چیزی که
ماه عسل را جلو میبرد آدمها و قصه است و جذابیت زندگی آنها هستند. امسال اعضای
تیم با رهبری احسان علیخانی تصمیم گرفتیم که از تمام کارهای تکراری پرهیز کنیم و
راههایی که نتیجه نداده است را انجام ندهیم. یکی از مواردی که روی آن فوکوس و دقت
داشتیم این بود که دکور را ساده و کمهزینهتر برپا کنیم. هم شکل آرایش صحنه را
خلوت کردیم و تعداد مهمانها را کمتر کردیم تا دقت و زوم مخاطب به سمت سوژه بیشتر
جلب شود. پردازش به سوژهها را هم تغییر دادیم مثلا روحانی را دعوت کردیم که به
لحظات آخر اعدام یک مجرم بپردازد و درباره این موضوعات حرف بزند یا خانوادهای که
از دیدن هم قطع امید کردند را به زحمت پیدا کردیم و به هم رساندیم.
رجبیان
ادامه داد: خوشبختانه واکنشهای مثبتی هم در این چند شب از مخاطبان برنامه از طریق
فضای مجازی و تماسهایی که به شبکه شده گرفتیم و این انرژی ما را برای ادامه کار
بیشتر میکند. در مجموع امسال فکر میکنم فکرشدهتر پیش میرویم و بچهها به واسطه
لطف مردم، انگیزه بیشتری برای ادامه برنامه و تلاش بیشتر میگیرند.
او ضمن این
توضیح که گروه «ماه عسل» کارشان را از سال گذشته آغاز کردند گفت: بالاخره همیشه
همراه «ماه عسل» به خاطر آنکه مخاطب میلیونی دارد در معرض حاشیه قرار دارد اما ما
امسال خیلی پیشتولید قویتری داشتیم، مشاوران خبرهای داشتیم، جلسات متعددی با
صاحبنظران و فعالان اجتماعی داشتیم و احسان علیخانی و بچهها به صورت مرتب سعی
کردند، شنوای انتقادات باشند تا آنها را رفع کنند و خدا را شکر خیلی از نقدها را
در عمل مرتفع کردیم و سعی کردیم نقطه ضعفهایمان را خیلی کمرنگ کنیم و به صفر
برسانیم.
آرش ظلیپور:
احسان عاشقانه
«ماه عسل» را دوست دارد
«ماه عسل» برای من که اولین سال
حضورم را به صورت جدی در این برنامه تجربه میکنم جذابیتها و البته غافلگیریهای زیادی
دارد. در همه سالهایی که با احسان علیخانی رفاقت داشتم یا کار میکردم هیچ وقت به
این فکر نکرده بودم، بهصورت حرفهایتر و تمام وقت در تیم «ماه عسل» کنار احسان و
سایر رفقا کار کنم اما تجربه خوب «سه ستاره» ناخودآگاه من را وارد برنامهای کرد که در طول سالهای اخیر از معدود برندهای
تلویزیون است.
تداوم حضور احسان در تولید و البته
اجرای «ماه عسل» نکتهای است که این برنامه را وارد سال یازدهم تولیدش کرده است. موضوعی
که باعث میشود یک برنامه با مختصات «ماه عسل» این همه سال روی آنتن تلویزیون نفس بکشد،
عشق و علاقه احسان به آن است. احسان عاشقانه برنامهاش را دوست دارد و با همه وجودش
برای آن قدم بر میدارد.
خیلی این جمله را شنیدهام که
میگویند احسان سالی یک بار آن هم یک ماه میآید و یک برنامه برای تلویزیون اجرا
میکند و میرود تا سال بعد. البته ویژه برنامه سال تحویل را نباید فراموش کنیم اما
چیزی که خیلیها شاید ندانند این است که «ماه عسل» یک برنامه یک ماهه نیست. «ماه عسل»
یک برنامه ۱۲ ماهه است که مخاطبان فقط یک ماه آن را روی آنتن میبینند؛ یازده ماه دیگر
احسان و تیمش همچنان درگیر برنامه و سوژههایش هستند؛ یعنی برنامهای که همه زندگی
تیم «ماه عسل» بخصوص احسان که به عنوان سرگروه این تیم است با آن عجین شده است.
انتظاراتی که مخاطبان این برنامه و البته مهمانهای
آن از احسان دارند؛ او را در همه روزهای سال درگیر این برنامه میکند کما اینکه خوب
یادم هست که در تمام روزهای «سه ستاره» جلسات «ماه عسل» هم تشکیل میشد و اتاق فکر
برنامه خوراک برنامه سال آینده را تامین میکرد. به احسان و تیم پرانرژی و دوستداشتنیاش
تبریک میگویم و آرزو میکنم همیشه با این عشق به کارشان ادامه دهند.
There are no comments yet