ناگفته نماند که او این روزها مشغول کار روی
سناریوی سومین اثر سینماییاش است و همزمان نیمنگاهی هم به جذب سرمایهگذار برای فیلمش دارد. گفتوگوی ما با این فیلمساز نسبتا جوان اما باتجربه را پیرامون «فروشنده» فرهادی و حواشی و حرفها و اتفاقاتی که اطراف این فیلم رخ
داده بخوانید.
زمانی که اصغر فرهادی با «جدایی نادر
سیمین» توانست اولین اسکار را برای سینمای ایران ببرد، جواد شمقدری که آن زمان رئیس
سازمان سینمایی بود با ذوق و شوقی وصفناشدنی از این جایزه به عنوان افتخاری بزرگ یاد کرد؛ ایشان در مورد فیلم «فروشنده»
و درخششاش در جشنواره کن، با تغییر
نگاه یکصدوهشتاد درجهای، گفته است: «فیلمهای فرهادی نسبتی با انقلاب
و اسلام ندارد. باز خدا را شکر تعرضی به این حوزهها هم نمیکند!»…
مگر ایشان فیلم «فروشنده» را دیدهاند؟!
مسلما نه! اما این تغییر رویکرد از زمانی
که ایشان در سمت معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت دهم، فعالیت داشتند
تا به امروز که دیگر در آن پست حضور ندارند؛ از کجا نشات میگیرد؟
لابد ایشان زمانی که سمت معاونت امور سینمایی
را داشتند، با لابی توانستند این افتخار را برای سینمای ایران و آقای فرهادی، کسب کنند!
(میخندد) واقعیت ماجرا این است که یک فیلمساز در مورد فیلمساز دیگری صحبت کرده و من
نمیتوانم در این میان داور خوبی باشم، ولی خب، چیزی که خودم فکر
میکنم این است که فیلم هنوز دیده نشده و گمانهزنی
راجع به «فروشنده» جوری است که عدهای معتقدند: ««فروشنده» اثر تلخیست!» و این باعث میشود تا هر کسی بتواند در مورد اثر نظر
بدهد. لازمه
هنر این است که همدیگر را تحمل کنیم
و فکر میکنم که فیلم باید دیده شود.
فکر میکنید، این اتفاقات در مورد تمام فیلمسازها صدق میکند؟
تا بوده همین بوده! فیلمسازی که نگاه خودش را دارد و صاحب اندیشه است، ناخواسته با نگاه و تفکر من و یا
دیگران متمایز میشود و این فرقها ممکن است به مذاق ما خوش نیاید و باز تکرار میکنم که این لازمه هنر است که اگر از اثری بدمان آمد، بیاناش کنیم و اگر دوستش داشتیم، از اثر تعریف و تمجید کنیم.
فکر میکنید در تمام دنیا جریان به همین صورت است؟!
طی مصاحبهای، یکی از برادران داردن (ژان پیر داردن) در مورد عدم حضور فیلم موفقشان در جشنواره اسکار به عنوان نماینده بلژیک «همان سال، فیلم «پسری با دوچرخه»
در جشنواره کن جایزه ویژه را گرفته بود »، جملهای دارد که میگوید: «متاسفانه حسادتها نمیگذارند که اتفاقات به خودی
خود پیش برود و سلیقهها هم متفاوت است!» توی سینمای
تمام دنیا، تفاوت سلیقه، حسادت، بدخواهی و حتی رفاقت وجود دارد. خوب و بد همراه هم
وجود دارند و این فقط، مختص به سینمای ایران نیست. باید حرف یکدیگر را تحمل کرد…
ولی ممکن است با این موضعگیریهای سیاسی فیلمسازهایمان را برنجانیم!
با این حرفها، اصغر فرهادی از مسیر خودش باز نمیماند. حرفهای آقای شمقدری نظر ایشان است!
ظاهرا تغییر موضع سیاسی مشکل اصلی است…
همیشه به شوخی میگویم که انسان، جایزالتغییر است! تغییرکردن در شرایطهای مختلف وجود داشته است. فیلمسازهایی را میبینیم که طی سالها، تغییرات اساسی کردهاند که از یک رویکرد فکری، مذهبی به رویکرد دیگری سوق پیدا کردهاند! همچنین تغییرات در نگرش سیاسی فیلمسازانی که از دهه شصت تا به امروز که سیسال از آن میگذرد، شاهدش بودهایم. توی سینمای دنیا این هم روال طبیعی و نرمالی است. برای مثال، هیچکاک از زمانی
که فیلم صامت میساخت تا سالهای آخر فیلمسازیاش، تغییرات بسیاری داشت. هرچند خط فکری و امضای او در فیلمهایش مشهود است، اما باز هم تغییر کرده است. نباید از تغییرات ناراحت شویم.
معمولا مدیران سینمایی در دورههایی که بر مسند قدرت مینشینند، خود را مالک آثار
تولیدی موفق در سینما میدانند!
به هر حال، آقای شمقدری زمانی معاونت سینمایی
را بر عهده داشتند و مسئولیتی داشتند که امروز ندارند! نکته مهمی که وجود دارد این
است که نگاه و سلیقه شخصی به آثار هنری، تغییر نمیکند و این تغییر مختص به نگاه و سلیقه سیاسی است! تمام انسانها نگاه خودشان را دارند که تغییر نمیکند. نکته خطرناک
در این مورد این است که میزها هستند که نگاه ما را تغییر میدهند! به قول خانم رخشان بنیاعتماد: «فیلمساز فیلمش را میسازد، اما مدیران ممکن است،
سال بعد در سازمان دیگری فعالیت داشته باشند و دو سال بعد در این سمت نباشند! این فیلمساز است که همیشه فیلم میسازد.»
این حرفها و موضعگیریها، منجر به این شد که اصغر فرهادی در آخرین مصاحبهاش بگوید : «به شنیدن این حرفها عادت دارم ولی این اتفاقها برای من در حال تمامشدن است!»
وقتی مدیران گذشته که روزی هوادار بودهاند، امروز روز تغییر میکنند و متاسفانه دشمنتراشی میکنند، همین میشود. هرچند این حرفها اهمیتی ندارد و اصغر فرهادی
به خاطر شمقدری که فیلم بعدیاش را تغییر نمیدهد و جواد شمقدری هم همینطور!
حرفهای فرهادی ذهن مخاطب را به سمتی میبرد که شاید منظورش این بوده که دوران فیلمسازی در ایران برایش تمام شده است!
وقتی خسته میشوید این تصمیم را میگیرید! وقتی اعتراض میشود، این تبعات را نیز دنبال خود دارد.
فرهادی از فیلمسازی در ایران خسته شده است؟!
اصلا! فرهادی عاشق فیلمسازی در ایران است. البته من از جانب خودم صحبت میکنم و نظر شخصیام را بیان میکنم.
امیدوارم! به هر حال شما دستیار اول ایشان
در «فروشنده» بودهاید و از نزدیک با او در
ارتباط هستید…
البته من فیلمساز مستقلی هستم و پیش از این کار، دو فیلم را کارگردانی کردهام و در «فروشنده» هم فقط دستیار ایشان نبودم و از اول در این پروژه کنار فرهادی
بودم و این را میدانم که فرهادی به کاری که
میکند، ایمان دارد و این حرفها تغییری در نگاه ایشان به وجود نمیآورد. اگر قرار باشد
با یک حرف مسیرش تغییر کند که دیگر میشود در مسیر باد! دقیقا نمیدانم به آن چه میگویند؛ درست گفتم؟
میگویند: حزب باد!
بله! هر فیلمسازی مسیر تعریفشده خودش را دارد و این حرفها فقط دشمنتراشی بی دلیل است…
در فیلم بعدی فرهادی که قرار است در اسپانیا
کلید بخورد هم حضور دارید؟
دلم همیشه با آقای فرهادی است، اما میخواهم فیلم سوم خودم را شروع کنم. (میخندد)
استقبال از تیم «فروشنده» در فرودگاه
چطور بود؟
خیلی شلوغ شد و با یک بینظمی عجیب برگزار شد. هرچند نیروی انتظامی تمام تلاشش را کرد اما آنقدر از نیروی انتظامی مشت و فحش خوردیم که خستگی از تنمان در رفت!
چرا؟!
جلوی ورود خبرنگارن را گرفته بودند و به خبرنگاران
و برخی از بچههای گروه بیاحترامی کردند. محمدرضا دلپاک (صدابردار فیلم) هم از این قاعده مستثنا نبود! البته
آنها هم وظیفهشان را انجام میدادند اما ای کاش در چنین شرایطی برای
کسانی که افتخارآفرینی میکنند، آدمهایی را میگذاشتند که هنرمندان را میشناختند و با بیاحترامی برخورد نمیکردند.
ظاهرا جمعیت زیادی سمت گروه هجوم آوردند! آنهم برای ابراز تبریک و تشکر.
از ماست که بر ماست! درست است که به نیروی
انتظامی اعتراض میکنم، اما خود ما هم بینظم هستیم. آنقدر هل میدادند و با لحن بدی با نیروی انتظامی حرف میزدند که ماموران نیروی انتظامی عصبانی شدند و جنجال شروع شد! ای کاش کمی نظم وجود داشت. شلوغی باعث شد
تا صندلیای بشکند و پای یکی از خانمهای همراه ما بشکند! در کل خوشحالکننده بود و ذوق و
شوق مردم برای استقبال از تیم، قابل ستایش و با ارزش بود.
زمان فیلمبرداری، فکرش را میکردید که «فروشنده» در کن
با استقبال مواجه شود و نخل طلا را برای فرهادی و حسینی به همراه بیاورد؟
میگویند که اگر به نمره
فکر کنید، درس را نمیفهمید! ما مطمئن بودیم که
با یک فیلمنامه خوب و کارگردان کاربلد، در جشنواره دیده خواهیم شد ولی به جایزه فکر
نمیکردیم، چون فکرکردن به جایزه، پشتکردن به اثر است! کیشلوفسکی، کارگردان قدر سینما میگوید: «سینما، جایزه و تشویق و خوشحالی و مصاحبه نیست!» شما از ساعت شش صبح، میان
گل و در سرما مشغول به کار میشوید و ساعت ۱۲ شب به خانه
بازمیگردید و خانواده در درجه دوم اهمیت واقع میشود! لازمه هر لذتی رنج است!
شهاب حسینی جایزه ارزشمندی را گرفت؛ نقش
مقابل وی ترانه علیدوستی بود که میگویند مکمل ایفای نقش وی بود ولی آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت، از نگاه
شما تفاوت بازیگری این دو چگونه بود که دچار تفاوت نگاه داوران شد؟
این سلیقه داوران و انتخاب آنها بود. از نقدهایی که در مورد فیلم نوشته شد، میتوان دریافت که بازی ترانه علیدوستی بسیار مورد توجه قرار گرفته بود، اما بازهم
سلیقه داوران تعیینکننده بود. این اتفاق برای
شهاب افتاد و هنوز همهچیز تمام نشده و این مسیر
ادامه دارد. مخصوصا با انرژیای که از ترانه علیدوستی
سراغ دارم، مطمئنم اتفاقهای خوبی در انتظار ایشان
است.
در مورد فراخوانی که برای جذب بازیگر
داده بودید؛ چند نفر انتخاب شدند و این بازیگران
کجای فیلم جای دارند؟
غیر از شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی
و فرید سجادیحسینی که از قبل حضورشان مشخص شده بود، باقی بازیگرها از میان آن فراخوان انتخاب شدند. از میان چندین
هزار نفر که برای ما ویدئو ارسال کرده بودند، تمام بازیها را دیدیم و انتخاب کردیم.
حدود چهار ماه طول کشید و فرهادی تمام ویدئوها
را تکتک دید. دعوتشان میکردیم و تست میدادند و فرهادی با دقت تمام
این کار را انجام داد تا حق کسی ضایع نشود. خوشبختانه انتخابها درست بود و نقدهای مثبت در کن نشان از همین موضوع داشت.
فکر میکنید «فروشنده» در مراسم اسکار آینده موفق خواهد بود؟
تمام جایزهها را نمیبرد، اما چندین جایزه میگیرد. (میخندد)
«فروشنده» این پتانسیل را دارد که دومین
اسکار را برای اصغر فرهادی به ارمغان بیاورد؟
دعا میکنم این اتفاق بیفتد. شاید هم این اتفاق نیفتد، اما برای اصغر فرهادی اهمیت زیادی
ندارد و سینمای ایران اهمیت بیشتری دارد.
تفاوت اصلی این فیلم با دیگر فیلمهای فرهادی در چیست؟
این فیلم در ادامه کارنامه فرهادی است و دنبالهرو آثار قبلی اوست و شباهت بسیار زیادی به دیگر فیلمهایش دارد. فیلمی با استحکام و زیبایی فیلمهای قبلی ایشان. باز هم پای سلیقه در میان است شاید مخاطبی «درباره الی» را بیشتر
بپسندد…
خود شما چطور؟
از آنجایی که در این فیلم حضور داشتم و هفت ماه با «فروشنده» زندگی کردم، جایگاه خاصی
برای من دارد و نمیتوانم این سوال را جواب بدهم.
با این فیلم بزرگ شدم و نگاهم را تغییر داد.
در آخر از سومین فیلم خودتان بگویید.
یک درام شهری است که شباهت زیادی به «بوفالو»
دارد، اما قصهگوتر است. اتمسفر برایم اهمیت زیادی دارد اما در این فیلم درام بیرونی و درونی برایم
از اهمیت بیشتری برخوردار است.
همچنان روی سناریو کار میکنید؟
بله و همزمان هم دنبال تهیهکنندهای میگردم تا بتواند برای این کار سرمایهگذاری کند. تمام تلاشم را میکنم تا فیلم را برای جشنواره فجر امسال آماده کنم.
امیدوارم شرایط هرچه زودتر برای ساخت فیلم سومتان فراهم شود.
سعید طاهری
There are no comments yet