به گزارش خبرگزاری صبا،اکبر عالمی؛ مجری تلویزیون، مترجم، منتقد و مدرس دانشگاه است.با او درباره اهمیت ژانر در سینما و سینمای هنری به گفتوگو نشستهایم که از نظر میگذرانید.
تنوع ژانر از مسائلی است که نوع فیلمسازی یک کارگردان را
مشخص میکند. چه اتفاقی میافتد که فیلمی در یک ژانر ساخته میشود و اصطلاحا به آن
فیلم ژانر میگویند؟
معتقدم هر هنرمندی که میخواهد در یک ژانر بهخصوص فیلمسازی
کند بخواهد با خطکش و پرگار محاسبه کند که از ابتدا قافیه را باخته است. سینما
همانند هنرهای دیگر ژانرهای مختلف و متنوعی دارد. فیلمسازی که تصمیم میگیرد کمدی،
درام، عاشقانه و یا اکشن بسازد با تصورات غلطی کارش را آغاز خواهد کرد. این اتفاق
شبیه شاعری است که قرار میگذارد حتما درباره فلان اتفاق یا شخصیت شعری بسراید.
مسلم است که چنین شعری نمیتواند تاثیر زیادی روی مخاطب داشته باشد.
در فیلمسازی اهمیت ژانر در چه زمانی لحاظ میشود؟ کارگردان
چه زمانی تصمیم میگیرد که اثرش در یک ژانر شناخته شده بگنجاند؟
فیلمسازی یک کار برآمده از دل است که در هنگام تولید و ساخت
آن باید به شور، حال و خلاقیت توجه داشته باشد. زمانیکه یک اثر هنری شکل میگیرد،
عنصر خلاقیت در تمام تار و پود آن جریان دارد و نمیتوان روند خلاقیت را به هیچ
بهانهای نادیده گرفت. وقتی اثری با شور، حال و اعتقاد به هنر ساخته میشود؛ تازه
هنرمندان آن تصمیم میگیرند که فیلم در چه ژانری طبقهبندی شود. اعتقاد ندارم
هنرمندانی که از ابتدا تصمیم دارند در یک ژانر بهخصوص فیلم بسازند، توفیق چندانی
به دست بیاورند. کار و اثر هنری نقشهکشی بردار نیست و خطکش و پرگار را باید به
فراموشی سپرد. اگر شور و شوق مستانه در تولید آنها بهکار برود ماندگار خواهد شد.
از ابتدا نمیتوان ادعا کرد که شعری میگوییم که هفتصد سال عمر کند.
در آثار سینمای دنیا تلفیق ژانرها در آن واحد در یک فیلم به
چشم میخورد. دلیل این تنوع چیست؟
به دلیل وسعت اندیشه و خلاقیت هنرمندانه فیلمساز و فیلمنامهنویس
است. هنرمندان خلاق در آن واحد چندین شاخه و گونه مختلف را در ذهن خود دارند و آن
را تجربه و ارائه میکنند. خلاقیت در ذهن افراد خلاق موج میزند و در غلیان است. به
همین دلیل است که میبینیم در یک اثر شاخص رگههایی از گونهها و ژانرهای مختلف
وجود دارد. همانطور که میدانید تنوع گونههای سینمایی بسیار زیاد است و یک فیلم
که ابعاد فراوانی دارد حتما در یک بخش آن به ژانر درام، کمدی و… اشاره شده است.
در یک فیلم میبینیم که تنوع ژانر در آن بین سه تا چهار گونه سینما در نوسان است و
تغییر جهت میدهد. به طورمثال در فیلم «دکتر ژیواگو» لحظات تاریخی، رزمی، عاشقانه
و سیاسی در کنار هم تنیده شده است. به طورکلی در علوم انسانی مسائل مختلف در هم
تنیده و پیوسته هستند.
پس نمیتوان هر فیلمی را به یک ژانر وابسته دانست؟
مدتی پیش مشغول تحلیل فیلم «روز شغال» بودم که به نظر میآمد
یک فیلم پلیسی است. در حالی که در روند کار متوجه شدم که این اثر فیلمی جامعهشناختی
و سیاسی است که به ماجرای کنارهگیری ژنرال دوگل از صحنه سیاست فرانسه میپردازد و
صحنهای که به تصویر میکشد مربوط به کشتی طوفانزده اوضاع فرانسه در جنگ جهانی
دوم است. زمانیکه مردم از دوگل میخواهند تا دوباره به صحنه سیاست باز گردد، او
موضوع رفراندوم را مطرح میکند. در فیلم «روزشغال» میبینیم که ژنرال دوگل در طاق
پیروزی و در روز ملی فرانسه یعنی چهاردهم ژوئیه به جان باختگان کشور ادای دین میکنند
و تک تیراندازی قصد دارد او را ترور کند. من در تجزیه و تحلیل خودم با این موضوع
روبهرو بودم که چه شد آدمی با ۸۰ درصد محبوبیت در فرانسه مورد سوقصد قرار میگیرد.
این تنوع گونهها و مسائل است که به فیلم ابعاد تازهای میدهد.
این تنوع که اشاره میکنید از کجا میآید؟ به ویژه منظورم
عدم تنوع ژانر در سینمای ایران است.
هر انسانی دانشی چند وجهی دارد که در یک گروه و طبقهبندی
خاص تعریف نمیشود. انسان از لحاظ فرهنگی چندوجهی است. همین مساله هم در مورد
ژانرها مصداق دارد. تقسیمبندی ژانرها مربوط به آدمهای تازهکار است. کارگردانهای
خوب سینمای ایران تکلیف خود را با شکل فیلمسازی خود روشن کردهاند. آنها هدفشان
این است که یک فیلم شسته و رفته بسازند نه اینکه صرفا اثری را در ژانر تجربه
کنند. بهعنوان مثال اگر بخواهیم فیلمی درباره جانفشانی، آزادگی، استقلال و
سربلندی کشور از جنگ هشت ساله بسازیم نباید خودمان را در ژانر دفاع مقدس محدود
کنیم. اگر فیلمسازی بگوید که اثری در ژانر دفاع مقدس میسازم از ابتدا راه را گم
کرده است. او باید فیلمی درباره آدمهایی بسازد که عاشقانه، قدسی و فراتر از حد
تخیل در راه سربلندی کشور میجنگند.
فیلمژانر معمولا به سمت شعار در گونه خودش حرکت میکند. تا
چه اندازه قواعد ژانر با شعارزدگی همراه است؟
هنرمندان مستانه آثار خود را خلق میکنند؛ با حسی بسیار
ناشناخته و آغشته به خرد و خلاقیت. فیلم خوب شعار نمیدهد حتی فیلم عاشقانهای مثل
«رومئو و ژولیت» هم نباید در موضوعات عاشقانه به سمت شعار حرکت کند. شعارزدگی فیلم
را از ژانر خارج میکند.
در سینمای ما تنوع ژانر محدودیت زیادی دارد و غالبا به
کمدی، درام اجتماعی و دفاع مقدس محدود میشود. این کم و کاستی از کجا ناشی میشود؟
سینمای ایران کاستیهای زیادی دارد. در عین حال که این
سینما آبرو واعتبار زیادی دارد نقایص فراوانی هم دارد اما مهم این است که ما سالی
۷۰ فیلم در کشور تولید میکنیم و کم و بیش به آنها نوبت داده میشود. من تاکید
زیادی به مساله نوبت داده شدن و دنیای عجیب و غریب اکران دارم. از همین آثار محدود
۱۰ فیلم طراز اول عاید سینمای ایران میشود و فیلمسازان، دانشجویان و پژوهشگران
افتخار میکنند که آنها را بخرند و در کتابخانه خود حفظ کنند. شبیه همین جریان در
هالیوود وجود دارد. آنها سالیانه هفتصد فیلم میسازند اما منتقدان و اهالی سینما
نمره خوبی به آنها نمیدهند و حدود ۱۰ تا از آنها مقبول شده و ستاره میگیرند.
اما دامنه ژانر و لوکیشنهای محدود در سینمای هالیوود دیده
نمیشود.
یک ناسزای فرهنگی در بین منتقدان سینما وجود دارد که وقتی میخواهند
به فیلمی دشنام بدهند، میگویند آن فیلم آپارتمانی است. منظورشان از این حرف این
است که موضوع فیلم در آپارتمان میگذرد و به خواستگاری و تشکیل زندگی میپردازد.
البته من بسیار متاسفم که ۵۰ فیلم از سینمای ما فقط و فقط روی محاسبات گیشه تعریف
میشود و هیچ منطقی جز اقتصاد و پول را نمیفهمد. ما فیلمسازان بزرگی چون تقوایی،
بیضایی، فرمانآرا، کیارستمی، فرهادی، مهرجویی و غیره داریم که یک نفر باید در
تلویزیون آنها را تحلیل کند. مخاطب باید بر مبنای قانون هرمنوتیک دانش اولیه را
داشته باشد. آدمهای معمولی موسیقی کلاسیک را متوجه نمیشوند اما چه میشود که در
سرما و گرما از آنها استقبال میکنند تا به اثری از مالر، بتهوون و موتسارت گوش
بدهند؟
نقش مخاطب در شناخت اثر هنری والا، اهمیت زیادی دارد. این
طور نیست؟
فهم آثار هنری سعادت میخواهد و مخاطب باید با الفبای هنری
آشنا باشد. صداوسیما باید متوجه باشد که وقت مخاطب گرانبهاترین عنصر خلقت است و
نباید هر فیلم و کتاب سطح پایینی را در آن نمایش داد. وقتی میگویند ۲۰ کارگردان
طراز اول در تاریخ سینمای ایران وجود دارد به خاطر این نیست که ما با آنها پسرخاله
هستیم و عقد برادری بستهایم. در واقع منظور این است که آنها به قصد سوداگری،
فیلم تولید نمیکنند.
گفتوگو از:کامبیز حضرتی
انتهای پیام/
There are no comments yet