معصومه جلالی/ بدون شک کاراکتر اختر نمدزن در سریال«پشت بام تهران» یکی از
شخصیتهای تاثیرگذار و در عین حال متفاوت کار بود که با بازی آزاده صمدی به درستی برای
مخاطب روایت شد. خصوصا سکانسهای بازی وی با غیاث و لحظات درگیری عشقی آنها و
دیالوگهایی که بین زن و شوهر داستان رد و بدل میشد، برای مخاطب جذاب بود. اختر
نمدزن، زن معتادی بود که با دیگر معتادین که در موردشان میخوانیم و میشنویم
تفاوت داشت. این زن هم تحصیل کرده بود و هم دوران کودکی به شدت سختی را سپری کرده
بود. در عین حالی که خشونت در رفتار داشت اما عاشقانه همسرش را دوست داشت و برای
حفظ زندگی خود غرورش را زیر پا میگذاشت. آزاده صمدی هم در این ارتباط به ما میگوید:
از بازی کردن در چنین نقشهایی که با فراز و نشیب همراه است، استقبال میکند و
تمایل دارد کارنامه کاریاش را با تنوع در بازیهایش بچیند.
گفتوگوی صبا را با این بازیگر در خصوص چگونگی طراحی این
کاراکتر از نظر میگذرانید:
*خانم صمدی از همکاری با بهرنگ توفیقی کمی صحبت کنیم.
وفتی نقش اختر نمدزن به من پیشنهاد شد و داستان سریال را
خواندم خیلی این کاراکتر برایم جذاب آمد و دوست داشتم این نقش را بازی کنم.
*از ابتدا شخصیت اختر نمدزن همین گونه طراحی شده بود یا آن چیزی
که ما از این زن در سریال دیدیم ماحصل تغییر و تحول کاراکتر در حین ساخت بود؟
خیر. از ابتدا این نقش با این ویژگیها در ذهن آقای نعمتاله
ترسیم شده بود اینکه اختر قرار است چه مسیری را طی کند و جنس کاراکترش چه باشد را
میدانستیم از همان ابتدای کار و دورخوانی و تمرین طی صحبتهای مفصلی هم که با
آقای توفیقی و آقای نعمتاله داشتیم همه چیز کاملا برای ما روشن بود.
*نقش سخت با فراز و نشیب بالا را به عهده میگرفتید. هم
مادر هم همسر هم نقش یک زن معتاد با خصوصیات اخلاقی خاص.
بله. قبل از شروع هر کاری طبیعتا این استرس که چگونه از پس
نقش بر بیایم دارم اما وقتی کار شروع میشود سعی میکنم بر استرس غلبه کنم و فکر
میکنم که چگونه با آرامش کار کنم چون اگر اضطرابم ادامهدار باشد هنگ میکنم.
*نقش متفاوتی هم در کارنامه شما به حساب میآید.
اصولا از نقشهای متنوع در کارنامهام استقبال میکنم و از
اینکه بخواهم نقشهای مشابه را در کارها به مخاطب ارائه دهم فراری هستم. چون به
نظر من سینما، تئاتر و تلویزیون خاصیت کلیشه کردن یک بازیگر را دارد و اگر ما تلاش
نکنیم به راحتی به یک بازیگر با نقشهای تکراری و مشابه در فیلمها و سریالها
تبدیل میشویم. البته این را بگویم که از نظر خیلیها کلیشه شدن اصلا بد نیست و
اینکه بازیگر مدتها در یک قالب باقی بماند چندان اهمیت ندارد اما برای من وقتی مهر
و امضایم پای بازیم قرار میگیرد، چگونگی و نوع کاراکتری که میخواهم بازی کنم اهمیت
فراوان دارد.
*برای بهتر ایفا کردن این نقش با نمونههایی از این جنس
زنان گفتوگو داشتید؟
با هماهنگی دوستان
در پروژه «پشت بام تهران» به کمپ ترک اعتیاد رفتم و ساعتها با این خانمها صحبت
میکردیم و حرف میزدیم.
*نظر شخصی شما را جع به این زنان چه بود؟
به نظر من این افرادی که من در کمپ با آنها گفتوگو کردم بسیار
آدمهای معمولی بودند. تصور میکنم نگاه جامعه ما به چنین افراد تصویر و نگاه
کاملا غلط است. خیلی از این افراد از زندگی بسیار جذابی هم برخوردار بودند.
*از چه نظر؟
همه ما از افراد معتاد ذهنیت خاصی داریم اما آن چیزی که من
در این کمپ دیدم ورای آن چیزی بود که تا به حال شنیده یا دیده بودم و برایم عجیب
بود که زنهایی در جامعه ما هستند که چنین قصههایی دارند. اینکه بین خانواده و
مواد یکی را باید انتخاب کنی. البته آنها تعبیر جالبی بین خودشان داشتند اینکه ما
از هر عاشقی، عاشقتریم. عاشقیم که این راه را میرویم.
*چیزی که از آن به عنوان بیماری صحبت میکنند.
بله. من ساعتها کنارشان مینشستم با آنها گپ میزدم و در
مورد مسائل مختلف نظراتشان را جویا میشدم.
* ویژگیهای اختر نمدزن بعد از این تحقیق چگونه شکل گرفت؟
ببینید ترجیح ما بر این بود که تاکید وحشتناکی بر میزان
اعتیاد و خصوصا گریم اختر نداشته باشیم. چرا که اول تلویزیون چنین مواردی را نمیپذیرفت
و دوم اینکه میخواستیم اختر نمدزن را معتادی با ویژگیهای خاص رفتاری نشان دهیم.
زنی که در عین حال که معتاد است اما غرور دارد و عاشق همسرش است. برای خود من هم
بازی کردن در چنین شخصیتی بسیار جذاب بود. چون قرار نبود معتاد کلیشهای را بازی
کنم. اختر کسی بود که دانشگاه رفته و دختری تحصیل کرده بود اما در زندگی با شکستهایی
مواجه میشود که این شکستها باعث تغییر مسیر زندگیش میشود اما با تمام این
مشکلات، تصمیم میگیرد و تلاش میکند و عزمش را جزم میکند که اعتیادش راترک کند
و از طاهره هم قول میگیرد که اگر اعتیادش راترک کند و برگردد برگه طلاق را در
دستش نگذارد.
*به نظر شما این میزان طراحی کارکتر اختر کمی غلو آمیز
نیست؟ دختری تحصیل کرده، از طرف دیگر معتاد با مشکلات پیچیده خانوادگی که در بعضی
موارد شاهد بیادبی تندی در نوع برخوردش با طاهره میشویم.
با شما مخالفم. در همه جای دنیا در ادبیات دراماتیک هم اگر
در نظر بگیرید نویسندهها به سراغ کاراکترهای خاص برای بیان قصههای خود میروند
شما مطمئن باشد اگر این شخصیت، ویژگیهای کلیشهای میداشت دیگر نمیتوانست جنبه
دراماتیک به کار بدهد. به نظر من این ویژگیهای فردی خاص افراد است که کاراکتر را
شکل میدهد. اختر زن عاشقی که احتیاج به کسی داشت که تنهاییاش را پر کند. از ازدواج
اولش شکست خورده بود اما آدم عاشقی بود که پای عشقش میایستد تلاش میکند و غرورش
را زیر پایش میگذارد. شما مطمئن باشید اگر این میزان طراحی برای را برای این
کاراکتر نمیکردیم مخاطب با اختر همذاتپنداری نمیکرد.
*این ویژگیها حالت شعاری برای مخاطب پیدا نمیکند؟
این بسته به نگاه هر یک از ما افراد است. اینکه به آدمهای
پیرامونمان چه نگاهی داشته باشیم. شما قطعا در زندگیتان آدمی را دیدید که از هوش
بالایی برخوردار باشد و به واسطه شرایط عجیب زندگی، نتوانسته پیشرفت کند. اختر از
این دست آدمهاست که به دلیل مشکلات زندگی نتوانسته پیشرفت کند.
* ویژگیهای رفتاری برادر اختر با او را بسیار متفاوت میبینیم.
بله. دقیقا. این برادر و خواهر خیلی با هم تفاوت دارند و از
دو دنیای متفاوت هستند. مثل بیشتر برادر خواهرها که خصوصیات رفتاریشان شبیه هم
نیست اما تنها رابطه عاطفی و عشق و علاقه آنها را به هم وصل میکند.
*خانم صمدی داستان «پشت بام تهران» داستان تلخی داشت.
بله موافقم اما به لحاظ شخصی از قصههای تلخ بدم نمیآید و هیچ
وقت نظری مبنی بر اینکه این داستانها را دوست ندارم و سیاهنماست، ندارم. معتقدم
به همان اندازه فیلم کمدی برای روحیه مردم ما لازم است قصه اجتماعی تلخ هم برای
مخاطب لازم و ضروری است. چرا که این داستانها پندآموز است و به گونهای درس زندگی
قصه آدمهای دور و اطراف ماست. به شخصه داستان را دوست داشتم.
*نظرتان را جع به پایانبندی کار چه بود؟
اتفاقا پایان کار را هم دوست داشتم. پایان این کار پایان شادی
که همه سریالها از آن برخوردارند، نبود و خیلی به زندگی ما آدمها نزدیک بود. به
طور کل من چنین پایانبندی روایت و قصهها را میپسندم و به نظر شخصی من بسیار
نزدیک است. اینکه در پایان داستان همه چیز گل و بلبل تمام شود را نمیپسندم.
*نکته دیگر اینکه در قسمت آخر، به نظر میآید سکانسهای
دشواری را ضبط کرده بودید.
سکانسهای سخت در این سریال زیاد داشتیم. اما قسمت آخر این
سریال و صحنههای مربوط به رویای اختر را در شرایط بسیار سختی گرفتیم به لحاظ
موقعیت جغرافیایی و جوی، شرایط خیلی سخت بود آخر آذر این سکانسها ضبط شده بود و
ما نزدیک لواسان، در ارتفاع و در هوای بسیار سرد بودیم و از نظر فیزیکی هم من
شرایط سختی داشتم. الان که ماحصل کار را میبینم و نظرات مثبت به من میرسد خیلی
خوشحالم و با خودم میگویم که خب پس ارزش آن همه سختی را داشت. همیشه همین طور هست
سختترین کار جهان را به من بگویند انجام میدهم اما بعدش در جای گرم و نرم که به
یادش میافتم از این کار سختی که انجام دادهام، لذت میبرم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است