بالاتر از خطر! | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۵۰
نیما حسنی‌نسب:

بالاتر از خطر!

هنوز مشخص نیست بهروز افخمی به خاطر اقبال گسترده برنامه "خندوانه" سراغ قالب کمدی رفته یا حضور این ژانر در بالاهای جدول فروش سینمای این سال‌ها او را به صِرافت انداخته که در اولین برنامه از فصل سوم "هفت" به طنز پناه ببرد.

هنوز مشخص نیست بهروز افخمی به خاطر اقبال گسترده برنامه “خندوانه” سراغ قالب کمدی رفته یا حضور این ژانر در بالاهای جدول فروش سینمای این سال‌ها او را به صِرافت انداخته که در اولین برنامه از فصل سوم “هفت” به طنز پناه ببرد. او که تجربه کمدی‌سازی در سینما را هم دارد، سعی کرد راهکاری برای تعدیل قالب خشک و جدی و بادآورِ برنامه‌های تخصصی تلویزیون پیدا کند اما قسمت اول برنامه لااقل نشان می‌دهد که او برخلاف توانایی و تخصص در درام‌‌پردازی، شوخی‌نویس و شوخی‌ساز و شوخی‌بازِ خبره‌ای نیست.
نمی‌دانم فرصت چندانی برای این کار در اختیارش بوده یا نه ولی کاش متن برنامه را هم مثل فیلم “سن پطرزبورگ” به یک نویسنده خلاق و بامزه مثل پیمان قاسم‌خانی می‌سپرد تا در اولین قدم از ماموریت بالاتر از خطرش با این انتقاد مواجه نشود که بی‌مزه و غیر خنداننده بود یا مورد پرسش قرار بگیرد که چرا خاطره ما را از میان‌نویس‌های هارولد لوید با صدای خاطره‌انگیز ناصر طهماسب خراب کرد. البته افخمی همیشه دوست دارد نشان بدهد که به قول خودش بی‌عارتر از آن است که به انتقادها و هجمه و حمله اهمیتی بدهد و می‌خواهد مثل همیشه بی‌خیال دنیا و مافیها و بی‌توجه به اطراف کارش را بکند. اما از من می‌شنوید، افخمی باهوش‌تر از این حرف‌هاست.
او نه تنها اینقدر که جلوه می‌دهد بی‌خیال و بی‌توجه نیست بلکه در اغلب مواقع نشان داده بازی‌های رسانه‌ای و شلوغ‌کاری و تیتر شدن و جنجال‌سازی را خوب بلد است؛ چه وقتی فیلم‌های جنجالی‌اش مثل “شوکران”را به صدر اخبار روز تبدیل می‌کرد و چه موقعی که حضورش با آستین کوتاه و آدامس و جین در مجلس شورای اسلامی یا نطق پیش از دستور معروفش به مهم‌ترین سوژه و محل دعوا و مناقشه و بزن‌بکوب تبدیل می‌شد.
الان هم شک نکنید که بخش مهمی از حرف‌ها و متن‌های برنامه اول “هفت” را صرفا به انگیزه ایجاد واکنش و گرد و خاک‌کردن موقع تیک‌آف روی آنتن برده و اگر سری به رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی بزنید و واکنش‌های اغلب کم‌هوشانه بازی‌خوردگانِ افخمی را رصد کنید، متوجه می‌شوید که او چگونه با اغراق و حرف‌های بی‌ربط و متناقض درباره نقد و منتقد و سینمای ایران توانسته بازتاب ایجاد کند و تیتر شود (ما هم در صبا تیترش کردیم که بیشتر حال کند!)
مطمئنم نظر فیلمساز کاربلد و باسوادی مثل افخمی درباره نقد و تاثیر منتقدان سینما هیچ ارتباطی به چیزهایی که در این برنامه گفت ندارد. حتی شک ندارم که حمله و توهین‌کردن‌های گاه و بی‌گاهش به منتقدان خوب و باسواد و خبره سینمای ما در این سال‌ها (مشخصا سر فیلم «روباه») هم انگیزه‌های فرامتنی داشته و حاصل ناراحتی از فروش کم فیلم و هجوم دری‌وری‌ها و پرت و پلاهایی بوده که در برخی سایت‌ها و کافه‌ها (یا جمع این دو تا) درباره او و کارهایش در آن روزها گفته شد و او را عصبی کرد و حتی باعث افتتاح ستونی در یک روزنامه صبح شد.
یادم هست چند سال پیش در میزگرد یا یادداشتی (یادم نیست کدام!) درباره نقد فیلم حرف‌های درست و حسابی و جالبی زده بود و بدون از کف‌دادن انصاف یا بدون انگیزه جلب واکنش، حساب منتقد کاربلد و باسواد را از هوچی‌های بی‌سواد جدا کرده بود و حتی اعتراف کرده بود با خواندن نقدی درباره «روانی» هیچکاک چنان سر ذوق آمده که دلش خواسته فیلم را مجدد تماشا کند. پس به نظرم عجالتا بی‌خیال دسته‌بندی بی‌مزه و غلط او درباره نقد فیلم و مخاطبان آن در برنامه «هفت» بشویم. افخمی به زیرکی بخش‌هایی از کَل‌کَل حمید گودرزی و خودش را در‌باره نقد فیلم در برنامه گنجانده بود که آشکارا در برابر پرسش‌های ساده گودرزی جواب درستی نداشت و مدام حرف و نظر عوض می‌کرد و البته مسیر سفرشان در این بخش برنامه هم به سوی کافه مسعود فراستی بود. همین نشانه‌ها به منِ منتقد می‌گوید افخمی هم مثل هر عقل سلیم دیگری می‌داند سینما و فیلمساز و هر برنامه سینمایی تلویزیونی گذارش به دباغ‌خانه منتقدان می‌افتد و سینما و سینماگر همیشه دست آخر با منتقد سر میز کافه راندوو قرار ملاقات دارد!
سرنوشت و ادامه راه برنامه افخمی همچنان در هاله‌ای از ابهام است و شروعش چیزی را روشن نکرد. اگر این برنامه فقط یک حُسن داشته باشد، پخش حرف‌های درجه‌یک و تحلیل صریح و دقیق فریدون جیرانی از شرایط سینمای ما و آسیب‌شناسی اداره برنامه سینمایی در تلویزیون ایران است که هم امیدوارمان کرد سعه صدر در ممیزی برنامه لحاظ شده، هم حسرت کنار رفتن جیرانی از برنامه را تازه کرد و هم برای افخمی و تیم سازنده سیزن سوم هفت چراغ راه و نقشه مسیر خوب و راهگشایی ا‌ست؛ جیرانی به زبان بی‌زبانی اعلام کرد که در شرایط فعلی مجال برای قهرمان شدن وجود ندارد و دن کیشوت فقط می‌تواند به آسیاب‌های بادی حمله کند!
انتهای مطلب/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰