این روزها یکی از معضلات اصحاب فرهنگ و هنر و رسانهها رمزگشایی از ذهن و فکر وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی است چون تناقضهای عجیبی در حرف، نظر، واکنش، تصمیمها، مناظرات میزگردها، مصاحبهها و مکاتبههای ایشان مشاهده میشود.مثلا اینکه بالاخره با موسیقی و کنسرت موافق است یا نه، به نظرش «رستاخیز» خوب است و باید اکران شود یا نه، ممیزی کتاب کم است یا زیاد، وضع تئاتر اسفبار است یا در حال شکوفایی، پسوند فجر برای جشنواره لازم است یا باید برداشته شود و الخ.
از اینها که بگذریم لااقل در یک مورد خاص
سفت و محکم ایستاده و حتی به قیمت کارت زرد و قرمز و کمیته انضباطی و شورای
استیناف مجلس شورای اسلامی هم حاضر نیست از آن عدول کند؛ اینکه انتقاد و توجه به
مسائل اجتماعی در سینما لازم است و از فیلمهایی که به این سمت رفته باشند دفاع
میکند. نمونهاش فیلم «قصهها»ی رخشان بنیاعتماد که از ابتدای نشستن پشت میز
وزارت تا امروز برای وزیر کلی قصه درست کرده و اسباب دردسرش شده است. زمانی که
مجوز اکران فیلم را صادر کرد، خیلیها به داشتن وزیر و متولیان فهیم و دلسوز و
مقتدر امیدوار شدند و البته بعد بهسرعت با چند فقره تصمیم متضاد (مثل توقیف «خانه
پدری» و توقف «رستاخیز») امیدها به تدبیرِ وزیرِ دولت تدبیر و امید کمرنگ شد.
جنتی
دیروز هم در حاشیه مراسمی در پاسخ یکی از خبرنگاران با اقتداری که شایسته هر وزیر
مدبری است پشت «قصهها» ایستاد و این بار حتی اعلام کرد با تهدید همیشگی مجلس
برای کارت رنگی و احیانا استیضاح هم از حرفش عقب نمینشیند و برای حضور در صحن
بهارستان و مقابل نمایندگان مردم جواب دارد. جنتی همچنین نوید داد که سینماگر
نباید از مسائل و مشکلات اجتماعی اطرافش بیتفاوت بگذرد و باید آنها را در سینما
به تصویر کشید. جملهای که اگر واقعا پایش بایستد و مثل برخی واکنشهای قبلی در
مواقع اضطرار از نظرش عدول نکند، میتواند معضل بزرگ و بنیادین سینما با ممیزی را
در ایران به سرانجام قابل قبولی برساند و از آن مهمتر پاسخگوی دلنگرانی آنهایی
باشد که با تخصص مثالزدنی در واژهسازی، ترکیب عجیب «سیاهنمایی» را برای کوبیدن
سینمای منتقد و نگاه جدی به جامعه و معضلات آن در سینما ابداع کردند. ترکیب واژههای
مثبت برای ایجاد بار منفی در این دیار مسبوق به سابقه است.
از روزی که دو واژه
عزیر و گرانقدر «فیلم» و «فارسی» با یک رسمالخط ابداعی برای توهین و نادیدهگرفتن
بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران سر زبانها افتاد، این روش مقابله بیمنطق و
چماقی باب شد. شخصا هیچوقت نفهمیدم این دوستان با رنگ «سیاه» مشکل دارند یا با
«نمایش»؟ یا شاید تصور میکنند باید به کمک ابزارهای تکنولوژیک هر چیز سیاهی را
برای نمایاندن تغییر رنگ داد؟! اگر چیزی وجود دارد (مثل دل و فکر برخی از همین
دوستان) که رنگش سیاه است، نشاندادنش به همین رنگ عین صدق و راستی است و اگر کسی
با راستگویی و نمایش صادقانه واقعیت مشکل دارد، دارد دروغ و ریاکاری و تزویر را
تبلیغ و توصیه میکند که آشکارا با فرهنگ و مذهب و مرام اصیل ایرانی مغایر است.
از
این پس بیایید ما هم به علاقهمندان ترکیب «سیاهنمایی» اتهام «ریانمایی» بزنیم تا
لااقل از نظر واژهسازی بهجای گفتمان و تحلیل و منطق از آنها کم نیاوریم. بقیهاش
بیشتر از ما در اختیار مدیران و هنربانان و در صدرشان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است
که همین دیروز به صراحت گفت: «سینمای اجتماعی ما نمیتواند از مسائل اجتماعی برکنار
باشد و از آنچه اطرافش میگذرد چشمپوشی کند و نویسندگان و نشریات ما هم نباید از مسائل
اجتماعی برکنار باشند». به قبل از این کاری نداریم ولی از همین لحظه هر فیلم یا
روزنامهای با اتهام موهوم سیاهنمایی یا به جرم انتقاد اجتماعی توقیف یا دچار
دردسر شود، مسئولیتش مستقیم با شخص ایشان است و حقالناس هم که میدانید حق بزرگ و
غیر قابل بخششی است.
انتهای مطلب/
There are no comments yet