عبدالله اسکندری در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بهترین بلورین بهترین چهرهپردازی شده است. او که فیلم موفق تاریخیمذهبی «روز واقعه» را در کارنامه سینمایی دارد و سریال عظیم «مختارنامه» را برای تلویزیون کار کرده، درباره چگونگی رسیدن به چهره شخصیتهای تاریخی که تصویری از آنها وجود ندارد میگوید: «در مورد چهرههای مذهبی، برای ما که مسلمانیم در مورد این شخصیتها چیزهایی در وجودمان شکل گرفته و همگی از آنها تصویری در ذهن داریم. علاوه بر آن، کارگردان هم فیلمنامهای در اختیار چهرهپرداز قرار میدهد که براساس مکتوبات و سندهایی که از آن زمان وجود دارد نوشته شده و آن متن هم تصویری در اختیار ما قرار میدهد. مابقی هم به عهده حس و حال درونی و تخیل چهرهپرداز است.»
اسکندری درباره چگونگی مسیر خلق چهرههایی که در بیشتر موارد تحسین شدهاند، میگوید: «خدا را شکر که اینطور بوده، من نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما شغل ما هم مانند شاعری میماند. همانطور که خیلیها شعر میگویند اما همه شعرها ماندگار نمیشود، در سایر هنرها هم همین است. این روزها خیلیها آواز میخوانند، اما همه شجریان نمیشوند. همه موضوع توانایی فنی نیست و یک چیزهایی درونی است و از درون انسان میجوشد. بارها گفتهام وقتی میخواهم چهرهای بسازم فقط ۳۰ درصد نسبت به آن دانش دارم و مابقی چیزی از درون من است که به صورت بازیگر منتقل میشود. در کارهای مذهبی که من فقط یک وسیلهام و انگار این حس از جایی میآید و پیاده میشود. خوشبختانه با آنکه حساسیتهای زیادی در این زمینه وجود دارد، اما همیشه در مورد کار من نهتنها مشکلی پیش نیامده بلکه تحسین هم شده و از این بابت خوشحالم.» او درباره تفاوت کارهای تاریخی با فیلمهای روز میگوید: «گرچه به نظر میرسد کار تاریخی سختتر است، اما اینطور نیست. مردم بازیگران را به شکل عادی دیدهاند و گریم تاریخی را راحتتر باور میکنند، چون تغییر زیادی را به چشم میبینند. در کارهای روز چون تغییر محسوسی مشاهده نمیکنند اصلا متوجه ریزهکاریهای گریمور نمیشوند. بنابراین گریم در کارهای روز بسیار سختتر است، چون هم باید خیلی ظریف و دقیق باشد و هم نیاز به نگاه ریز بین دارد.» محسن موسوی: برای شخصیتهای تاریخی از روی متن و با تخیل جلو میرویم محسن موسوی که برای فیلم «رستاخیز» در سیودومین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی شده، درباره چگونگی رسیدن به چهره شخصیتهای تاریخی که تصویری از آنها در دست نیست میگوید: «در بسیاری موارد بهویژه در فیلمهای تاریخیمذهبی که متعلق به صدر اسلام است و تصویری وجود ندارد، تکیه فیلمسازان به متون مکتوب است. طبعا همه ما وقتی کتاب میخوانیم طبق نوشتههای نویسنده و توصیفهایش چهرهای از شخصیتها برای خود متصور میشویم. فیلمنامهنویس با توجه به منابع مکتوب، تصویری میسازد و در فیلمنامه میآورد. من به عنوان چهرهپرداز تمرکزم بر فیلمنامه است، اما قاعدتا وقتی فیلمنامه را میخوانم از تخیلام استفاده میکنم.» موسوی با اشاره به شمایلی که از امامان و معصومان نقاشیشده میگوید: «مردم در مناسبهای مختلف شمایل امامان و معصومان را دیدهاند و ما هم از آنها الهام میگیریم، اما باز بیشتر از هر چیزی ذوق و سلیقه چهرهپرداز دخیل است. برای مثال هنگامی که بابک حمیدیان را برای عبیداللهبنزیاد گریم میکردم احساس کردم نقش یزید هم روی صورتش مینشیند و پیشنهاد بازی در هر دو نقش را خودم مطرح کردم. یک گریمور وقتی بازیگر را گریم میکند تشخیص میدهد چه چیزی روی چهره او مینشیند.» موسوی که تجربه موفق گریم در سریالهای متعدد تاریخی در کشورهای عربی را در کارنامه دارد درباره سنگینی گریم کارهای تاریخی میگوید: «شاید گریم سنگینتر باشد، اما برای گریمور تفاوتی ندارد. اصلا گریمی که خیلی طولانی باشد فرصت را از سایر اعضای گروه سلب میکند. من در رستاخیز چیزی در حدود ۵۰ نفر را در سه ساعت گریم میکردم. سختی کار تاریخی بسته به عشق و علاقه چهرهپرداز دارد. اگر به کار تاریخی علاقهمند باشد هیچ تفاوتی با گریم شخصیتهای امروزی ندارد.» انتهای مطلب/ |
There are no comments yet