موضوعی
که در فیلم «مردن به وقت شهریور» مطرح میشود، از مسائلی بحرانی جامعه
ماست. هر چه در این سالها سطح سواد و آگاهی والدین بالاتر رفته است، تسلط و
کنترل آنها روی فرزندانشان کمتر و کمتر شده است. به عنوان یک فیلمساز
دلیل اصلی این روند را چه میدانید که در فیلمتان به چنین موضوعی پرداختید؟
فکر میکنم سرعت زیاد روند تغییر تکنولوژی نوجوانان را به شدت به سمت فضای
مجازی کشانده است. عدم آشنایی برخی پدر و مادرها با این ابزار تکنولوژیک از
عوامل تاثیرگذار ایجاد بحران میان والدین و فرزندان است. شاید جوانان
دیروز با شنیدن یک تهدید یا صدای بلند، پا عقب کشیده و کوتاه میآمدند ولی
جوانان یاغی و بیآرمان امروز باید حتما مفهوم چیزی را درک و تجربه کنند تا
متوجه خوب یا بد بودنش بشوند. سرعت پیشرفت تکنولوژی در چند سال اخیر بسیار
رو به جلو بوده و شاید بتوان گفت تکنولوژی دارد از ما جلو میزند. والدین
باید بسیار آگاهانه عمل کنند و خیلی بروز باشند تا ارتباط دقیق و درستی با
فرزندانشان برقرار کنند.
در صحبتهایتان به ارتباط شدید جوانان با دنیای مجازی اشاره کردید، ولی چرا
هیچ رد پایی از این موضوع در فیلم شما دیده نمیشود و هیچ نشانهای از
تاثیر این فضا بر کاراکترهای فیلم نمیبینیم؟
«مردن به وقت شهریور» مربوط به دو سال پیش است و در آن موقع که این فیلم
ساخته شد هنوز دنیا مجازی تا این حد بر زندگی و روابط آدمها چیره نشده
بود. در طول این دو سال شبکههای اجتماعی مثل قارچ تکثیر شدند و استفاده از
آنها تبدیل به یک اپیدمی شد. خود این موضوع، نشاندهنده سرعت بسیار بالا
در تغییر تکنولوژی و حرکت به سمت مدرنیته است و ما میبینیم که حتی فیلم هم
بعضی وقتها از این روند جا میماند و حرفش تبدیل به یک حرف قدیمی و نابجا
میشود.
موضوعی که در فیلم شما مطرح میشود موضوعی جذاب و ملموس است ولی متاسفانه
در فیلم اشکالات و نقطه ضعفهایی دیده میشود که آن را به سمت کلیشه شدن
میکشاند. بازی غلو شده کاراکتر ام.جی هم یکی از این نقطه ضعفهاست. بازی
این بازیگر برای شما راضیکننده است؟
این بازیگر دو سال قبل برای بازی در نقش ام.جی نامزد دریافت سیمرغ بلورین
جشنواره فجر بود و نظرات متفاوتی در خصوص بازی او ارائه شده است. بنابراین
من این حرف شما را نمیپذیرم. یادم میآید وقتی با کیانوش عیاری در خصوص
فیلم صحبت میکردم ایشان بسیار از بازی این بازیگر جوان خوششان آمده بود و
معتقد بودند لایق دریافت جایزه بهترین بازیگر آن دوره جشنواره است. خودم
بازی صبا گرگینپور را در این فیلم بسیار میپسندم.
جنس بازی هانیه توسلی در «مردن به وقت شهریور» به مخاطب القا میکند که
ندا قصد دارد با نزدیک شدن به سینا و عشوهگری جا پایش را در خانواده
علیرضا محکم کند. آیا در طراحی این کاراکتر همین مدنظرتان بود؟
خیر، در طراحی اولیه چنین تصمیمی نداشتیم. کاراکتر ندا جای پرداخت عمیقتری
داشت ولی تغییر و تحولات متن اولیه به دلیل ممیزی و دریافت پروانه ساخت
به این کاراکتر لطمه جدی زد.
چرا کاراکتر پدر وقتی میفهمد شکی که به سینا داشته، نابجا بوده و
تلفنهای مشکوک مربوط به دختر خانواده است، هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد؟
این موضوع حکایت دروغ پدر و مادرها به خودشان است و هر گله و شکایتی که از
فرزندشان میشود رد میکنند. میگویند این موضوع مطمئنا مربوط به بچه
همسایه است و فرزند ما بیتقصیر است. بسیاری از اتفاقات بزرگی که فرزندان
ما را تهدید میکند از همینجا شروع میشود که همیشه بچههای خودمان را از
خطا بری و پاک میدانیم. شاید خیلی اوقات خطای پسر خانواده را باور کنیم،
ولی خطاکار بودن دختر خانواده آن قدر برایمان دور از ذهن است که فکر
میکنیم این شک نابجا بوده و هر اتهامی را بهسرعت از او دور میکنیم.
ولی این بیتوجهی در مورد سینا هم تکرار میشود. در سکانسی که پدر متوجه
میشود سینا سیگاری شده، با توجه به شناختی که در طول فیلم از شخصیت پدر
بهدست آوردهایم منتظریم واکنشی نشان بدهد، ولی این اتفاق نمیافتد و پدر
حتی کوچکترین اشارهای به این موضوع نمیکند.
ما سعی کردیم به ارتباط پدر و پسر دو وجهی نگاه کنیم. خیلی وقتها پدر و
مادرها فکر میکنند اگر به روی فرزندشان نیاورند که چیزی را در مورد او
فهمیدهاند، بهتر عمل کردهاند. گاهی پیش میآید که پدر و مادرها بین گفتن و
نگفتن، بین ایستادن و رفتن دچار شک و شبهه میشوند. چند وقت پیش با مادری
صحبت میکردم که از جیب دخترش مواد مخدر پیدا کرده بود و آن قدر مستاصل بود
که نمیدانست باید چه کار کند و به روی دخترش بیاورد یا نه، حتی نمیدانست
باید در این مورد با مشاور مشورت کند یا نه! کاراکتر پدر فیلم ما هم با
موقعیت مشابهی روبهرو شده و نمیداند باید به روی سینا بیاورد که متوجه
سیگار کشیدنش شده یا خیر.
در سکانس پایانی وقتی سینا متوجه میشود که ام.جی به او دروغ گفته، از این
جریان متحول میشود و با پدرش تماس میگیرد. این پایانبندی کمی غیرمنتظره
است. یادم میآید تماشاگری که کنارم نشسته بود پس از این سکانس گفت: خب،
بازم آخر فیلم شد و شخصیت اصلی ارشاد شد! اگر اتفاق برعکس میافتاد و پدر
با سینا تماس میگرفت، این اتهام از پایانبندی فیلم برداشته نمیشد؟
من هم وقتی جوان بودم بارها پیش میآمد که به معضلی میرسیدم و نمیدانستم
باید چه کنم. در این مواقع که دیگر همه چیز بههم ریخته بود و هیچ راه حلی
پیدا نمیکردم، تنها چارهام این بود که با پدر و مادرم تماس بگیرم. این به
نصیحت و ارشاد ربطی ندارد. این فیلم به روایت زندگی پسر جوانی میپردازد
که از همان اولش هم خیلی از محیط خانواده دور نبوده، بلکه صرفا یک همنشینی
اشتباه او را به این مسیر غلط کشانده است. بنابراین فاصله سینا با پدرش آن
قدر زیاد نبود که نتواند دوباره به سمت او برگردد. همیشه به این نکته
معتقدم که یک فیلم نباید نصیحت کند، ولی بعضی مواقع واقعا لازم است که چنین
نکاتی در فیلم گنجانده شود. وقتی فیلم اخلاقی میسازیم، نباید ضد اخلاق
عمل کنیم.
شخصیت حامد از نقاط قوت فیلمنامه است، انگار تنها کسی است که این خانواده
را بههم متصل میکند و همه بهخاطر او هم که شده سعی میکنند آرام باشند و
کنار هم زندگی کنند.
مهراد ماکوئی مثل صبا گرگینپور و نوید لایقیمقدم از میان تعداد زیادی
جوان انتخاب شد. هدف این بود که نسل جدیدی از بازیگران را به سینما معرفی
کنم و فکر میکنم رسالتم را انجام دادم. به نظرم بازی درخشان مهراد ماکوئی
بدون هیچ دیالوگی قابل تحسین است، جوری که خیلیها فکر میکنند او واقعا
مبتلا به اماس است
سردی حاکم در روابط آدمها در طراحیصحنه و نورپردازی خانه علیرضا بهچشم
نمیخورد و نشانهای از این فضا در فیلم نیست. فکر نمیکنید تصاویر فیلم
باید رنگ و حس سردتری میداشت؟
ما یک کار low budget میساختیم. مهدی جعفری
فیلمبردار بود و سعی کردیم فضای ناتورالیستی کار را حفظ کنیم. این فیلم در
۲۴ روز فیلمبرداری شد و سرعت بالای کار و نبود بودجه کافی باعث شده که از
لحاظ تکنیکی و فنی لطمه بخورد.
نام این فیلم برگرفته از عنوان مجموعه شعر «عاشق شدن در دی ماه، مردن به وقت شهریور» سیدعلی صالحی است. این نامگذاری علت خاصی داشت؟
شاید دلیلش نوستالژی من نسبت به اشعار آقای صالحی باشد. به نوشتههای
ایشان بسیار احساس نزدیکی دارم و شعرها و نوشتههای سیدعلی صالحی برایم مثل
دلنوشته میماند. وقتی این فیلم را نوشتم به نظرم میآمد پایان فیلم و
اتفاقی که برای کاراکترها میافتاد به واژه مردن به وقت شهریور خیلی نزدیک
است.
انتهای مطلب/
There are no comments yet