در معرفی این کتاب که به قلم گلعلی بابایی، تدوین شده، آمده است:
«پیغام ماهیها» اولین کتابی است که پس از شهادت شهید همدانی فرمانده جنگهای نامتقارن محور مقاومت و سپاه محمّدرسولالله (ص)، درباره وی منتشر شد. این کتاب بهعنوان اثر برگزیده سیزدهمین دوره جایزه جلال آل احمد و کتاب تحسینشده سال ۹۵ معرفی شد.
متن کتاب شامل روایتهایی است که از زبان شهید همدانی ارائه میشوند؛ از کودکی تا بزرگسالی. بهعلاوه روایت دوستان و همسر شهید نیز از خاطراتشان با این شهید در کتاب وجود دارد و تا آخرین روزهای زندگی و شهادتش در سوریه درج شدهاند.
انتشارات ۲۷ بعثت و نشر صاعقه کتاب حاضر را در ۴۱۵ صفحه و به قیمت ۱۲۰ هزار تومان با صفحهآرایی و ویراست جدید با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
نشسته بودم ردیف آخر صندلیهای مینیبوس، به چهرههای خسته و معصوم بچهها نگاه میکردم، که عموماً لبخند بر لب، خوابیده بودند. غرّش خفه موتور کوچک دیزلی، آمیخته با زوزوه باد سردی که پُر فشار از لای منفذهای زهوار در رفته دور پنجرهها به داخل هجوم میآورد، تنها صدایی بود که در اتاقک مینیبوس شنیده میشد. محض دفعالوقت، داشتم شعر «پیغام ماهیها» ی مرحوم سپهری را زیر لب زمزمه میکردم.
در آن شعر، سهراب قرار است پیغام ماهیهای تشنه یک حوضِ بیآب را ببرد برای خدا.
ماهیها پیغامشان این است:
تو اگر در طپش باغ، خدا را دیدی،
همّت کن
و بگو ماهیها، حوضشان بیآب است.
آن تکّه آخرش را، خیلی دوست دارم و آن شب هم، مدام همان را زیر لب میخواندم. جایی که میگوید:
باد میرفت به سر وقت چنار من، به سر وقتِ خدا میرفتم!
پیچ و خم جاده، تمامی نداشت؛ دل مشغولیهای من هم. سرانجام در صبحی ابری و خنک، حوالی ساعت ۱۰ صبح، وارد شهر دزفول شدیم.
There are no comments yet