٭ عمده فعالیتهای مستند سازی شما حول محور جهان اسلام بوده، اما مستند هیچ کس منتظرت نیست یک اثر اجتماعی است که تمرکزش روی موضوعی ملتهب و حساس است، چطور شد که به فکر ساخت مستندی با موضوع اعتیاد و آسیبهای اجتماعی زنان افتادید؟
درست است که خیلی از کارهایی که من ساختم، درخصوص جهان اسلام، جنگ افغانستان یا درباره امت اسلامی و بحثهایی ذیل محور وحدت بوده، ولی همیشه یک نیم نگاهی به بحثهای داخلی داشتم، برای مثال همین ایام در حال تهیه مجموعهای در مورد مفاسد اقتصادی هستم و همچنین یک مجموعه دیگری درخصوص بحث خودرو دارم. البته قبلاً هم تجربه ساخت یک مستند را با عنوان «قصههای شهر ما» در حاشیه شهر مشهد مقدس داشتم. به نظر من مستندساز باید درپی سوژههایی باشد که قابلیت پرداخت دارند که یکی از این سوژهها بحثهای اجتماعی است. بنا بر دلایلی پایم به حاشیه شهر تهران باز شد و با خانم سپیده علیزاده آشنا شدم و همان موقع بود که فکر کردم میتواند سوژه خوبی برای ساخت مستند باشد، هم به لحاظ فردی و فعالیتی که انجام میدهد مهم است و هم به لحاظ اینکه مثل یک قهرمان دنبال اصلاح امور است. نکته دیگر اینکه اقدامی که انجام میداد کار بسیار مهمی است و آن این بود که خانم علیزاده به دنبال کاهش آسیبهاست. نکته این بود که او در مرحله اول به دنبال ترک دادن معتاد نیست، بلکه به دنبال کاهش آسیبهای ناشی از اعتیاد مانند کنترل ایدز، خشونت و مباحث بهداشتی دیگری است که در این زمینه وجود دارد. با همین مدل فعالیت با افراد مرتبط و تحت تأثیر ارتباط میگیرند و پس از نزدیک شدن به آنها برای نجات و بازگرداندن نفر به نفر آنها به آغوش خانواده و جامعه تلاش و کار میکنند. اگرچه برای ترک دادن معتادها هیچ اقدام کمی صورت نمیگیرد، اما برای نجات دادن آنها کارهای کیفی زیادی صورت میدهند که همین مؤلفهها باعث شد من به سراغ ساخت مستند هیچ کس منتظرت نیست رفتم.
٭ معمولاً ساخت مستندهایی با محوریت آسیبهای اجتماعی سختیهای خاص خودش را دارد، مثلاً جلوی دوربین آوردن خانمهای آسیبدیده و راضی کردن آنها به انجام مصاحبه و تعریف سرگذشتشان کار مشکل و سختی است که به دلیل برخی تبعات بعدی معمولاً مورد پذیرش قرار نمیگیرد. در این خصوص با چه مسائل و مشکلاتی روبهرو بودید؟
کار حساسیت و مشکلات زیادی دارد، چون بحث زنان آسیبدیده اجتماع است و از طرفی اکثر آنها به اصطلاح افراد ته خطی هستند که طی دو یا سه دهه از زندگیشان قید همه چیز و همه کس را زدهاند و از همه چیز جدا شدند. برای خود ما وارد شدن به چنین فضاهایی به عنوان فیلمساز مذهبی خیلی سخت بود و جانکاه بود، خیلی فضای سنگینی بود به همین علت در اوایل ضبط مستند روحیه تیم سازنده آسیبهای زیادی دید، چون مثلاً شما شاهد جدا کردن یک بچه از مادرش هستی! مادر ضجه میزند و با گریه میگوید برای چه بچه ام را از من جدا میکنید؟! درست است که این اقدام به خاطر آینده بچه و از دست نرفتن عمر و زندگی او و به دلیل اینکه مادرش آن بچه را به خاطر پول مواد نفروشد اتفاق میافتد، ولی به هر حال جدا کردن بچه از مادر و گریههای هر دو سمت ماجرا اتفاق احساسی و ناراحتکنندهای است که در حین ساخت چنین آثاری به کرات شاهد آنها هستیم. ما در حین ضبط این کار خیلی آسیب دیدیم، ولی چون خانم علیزاده خودش خیلی حرفهای بودند و زنان معتاد و کارتن خواب در پاتوقها به او اعتماد دارند و احترام میگذارند باعث شده بود حاشیه امنی برای پیش برد ساخت مستند داشته باشیم.
٭ برای نیفتادن در وادی سیاهنمایی و جشنوارهزدگی چه اقدامی کردید؟
من وقتی برای ساخت این مستند اقدام کردم برخی تصاویر را در صفحه مجازیام استوری کردم خیلیها به ما پیغام دادند که شما هم میخواهید سیاهنمایی کنید؟! این چه کاری است و از این حرفها، چون این فیلم در تونلهای فاضلاب جنوب تهران و پاتوقهای مواد مخدر ساخته شده است، اما به آن دوستان و دیگران گفتم که این فیلم تلخ هست، اما سیاهنمایی نمیکند، چون این فیلم قهرمان دارد من به این فرمول در مستند «قصههای شهر ما» که در مشهد ساختم رسیدم. ما در پانزدهمین جشنواره مستند حقیقت با اکرانهای شلوغ و پرمخاطبی مثل تجربه جشنواره «سینمای مسلمان کازان» روسیه را داشتیم که کسب جایزه ویژه بهترین فیلم مستند از نگاه داوران ناجی هنر در بخش ملی این جشنواره از جمله اتفاقات خوبی بود که برایمان رقم خورد. البته مستند ما مورد استقبال جشنوارههای خارجی قرار نگرفت و حتی به من پیشنهاد دادند که برخی سکانسهای فیلم را حذف کنم تا بتوانم جوایز بین المللی را کسب کنم، اما من زیر بار این حرفها نرفتم. فیلم من نه معضل را کتمان میکند و نه وارد سیاهنمایی میشود، چرا؟ چون یک آدم پر انرژی در حال کار کردن و نجات آدمهاست. ضمن اینکه به قصهای در فیلم میرسیم و اتفاقی برای کسی میافتد که سه دهه است از خانه فرار کرده و به قول خودش همه مدل خلاف هم انجام داده، اما اتفاقاتی برای او میافتد که به ما و مخاطب ثابت میکند میشود اینگونه افراد آسیبدیده را نجات داد.
٭ یعنی ما در انتهای مستند با نقطه رهایی مواجه میشویم؟
هم نقطه رهایی میبینیم و هم در کنار نشان دادن این مشکل و معضل دردناک، راهکار درمان و امید آفرینی به منظور بازگشت زنان آسیبدیده به آغوش خانواده و دامان اجتماع را نشان میدهیم.
٭ ارزیابی شما از اکران مستند و واکنش مخاطبان به آن چیست؟
من به عنوان یک مستندساز نمیتوانستم بخشهایی از واقعیاتی را که در این اثر گفته میشود، حذف یا سانسور کنم، اما با این حال بازخوردهای خیلی خوبی از مخاطبان گرفتم. حتی مخاطبان مذهبی که مستند را دیدند واکنشهای خوبی داشتند. همین یکی دو روز پیش هم برای روحانیون شهر قم که در کارگروههای زنان و خانواده فعال هستند یک اکران داشتیم که آنجا هم بازخوردهای خیلی خوبی را گرفتیم. به نظرم امثال مستند سینمایی هیچکس منتظرت نیست باید بیشتر تولید بشوند البته با نگاه اصلاح گرایانه و به دور از سیاهنمایی و جشنوارهزدگی.
منبع: گفتگوی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است