به گزارش خبرنگار سینما صبا فیلم «بعد از رفتن» اثر رضا نجاتی در پنجمین روز از اکرانهای جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد.
«بعد از رفتن» با نگاهی رمانتیک به مفهوم خانواده و خاطرات، غالب تماشاگران حاضر در سالن را درگیر و همراه خویش میکند. به همین سبب گفتن و نوشتن از آن میتواند از موقعیتهای جذاب چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر باشد.
اگر بخواهیم ماده خام داستان فیلم را بدانیم بهتر است عنصر خانواده را زیر نظر داشته باشیم. عشق، دوستی، صفا، صمیمیت، قهر و کینه از مفروضاتیاند که همراه با خانواده شکوفا میشوند. حال میشود پرسید شکوفا شدن چنین مفروضاتی در بند چیست؟ پاسخ ساده است؛ ارتباط. رشته ارتباطات و وقایع پیشآمده ما بین شخصیتها -تحت عنوان پدر، مادر، خواهر و برادر- میتواند خانواده و متعلقات آن را به بار نشاند. در این راستا کریستینا کالاس نظریهپرداز سینمایی درونمایه روایات را در روابط عام انسانها خلاصه میکند. از این رو درونمایه یا موضوع یک فیلم میتواند روایتی از زندگی اشخاص در کنار هم باشد.
فیلم «بعد از رفتن» از منظر کریستینا کالاس قابل بررسی است. آرش (صابر ابر) با برگشتن به شهر خود و روبهرو شدن با گذشتهاش به روابط از هم گسسته در گذشته چنگ میزند. قهر با پدر، تلخی با مادر و یا جدایی از همسر. البته توجه فیلمنامه بر روی جدایی آرش از همسرش یعنی مونا سوار است. بنابراین درونمایه فیلم بعد از رفتن در هدایت جریانهایی خلاصه میشود که از جنس عاطفه و احساسات (رمانس) هستند.
البته کلید دستیابی به چنین درونمایهای را نباید فراموش کرد. پیکربندی شخصیتها -خصوصا شخصیت اصلی- راه رسیدنِ مخاطب با درونمایه مذکور است. به بیانی دیگر رسیدن به ماده خام داستان مستلزم تنهاییِ کاراکتر با مخاطب است. تماشاگر برای رسیدن به درون اثر باید درونیات شخصیت را نیز بداند. رویکردی که به خوبی در فیلم «بعد از رفتن» رویت نمیشود.
یکی از مولفههای جذاب فیلم مزبور دوربین است. برداشتهای بلند و تکنیکهای بصری در فیلم بعد از رفتن مخاطب را به فضای ذهنی کاراکترها و منطقِ زمان و مکان نزدیک میکند.
There are no comments yet