به گزارش خبرنگار سینما صبا فیلم «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی از دیگر فیلمهای اکرانشده در پنجمین روز جشنواره بینالمللی فیلم فجر بود. این فیلم روایت پدری غمگین و فسرده است که در راستای مرگ دخترش میخواهد زندگی دختران بهزیستی را از مرگ و اعتیاد نجات دهد.
فیلم کت چرمی با داستانی شخصیتمحور سعی دارد مصائب پدری دلسوز و مهربان را روایت کند که در صدد جبران است. و میخواهد به هر نحوی قصه شکست در زندگیاش را با روایتی دیگر به پیروزی بدل کند. برای فهم آن شکست و رسیدن به پیروزی، یک گزاره بسیار حائز اهمیت است؛ امپاتی یا همدلی با قهرمان. ساختارها به مخاطب کمک میکنند تا همدلی به بار آید. ساختارهای اخلاقی و درونی که مربوط به ذهنیات کاراکتر و نسبت او با زندگی شخصیاش میشوند. به همین جهت علم تماشاگر از سرگذشت کاراکتر به بهتر فهمیدن وی منتج میشود. حال تصور کنید چنین رویکردی تا اواسط یا اواخر فیلم رخ ندهد و تماشاگر فهمی از گریههای بیوقفه شخصیت اصلی داستان نداشته باشد. چه میشود؟ آن امپاتی مذکور به محاق میرود و جوش و خروشهای کاراکتر به درستی بر ذهن مخاطب سوار نمیشوند.
صحبت از جوش و خروش شد. فیلم کت چرمی به گونهای حوادث و رویدادها را ارائه میدهد که انگاری رسالتش غافلگیری است. مخاطب برای انتظاری اغراقشده (تعلیق) در سالنها مینشیند. او انتظار موقعیتی را میکشد که در آن حدس و گمانهایش یا به حقیقت میپیوندد یا خیر. اگر خیر غافلگیری شکل میگیرد. از طرفی غافلگیری بدون انتظار نمیتواند معنایی درخور را خلق کند. و غافلگیریهای فیلم «کت چرمی» غالبا بدون انتظار هستند. هرچه هست نشانههای مبالغهآمیزی از شرارت است. از دروغ عیسی و قتل ثریا گرفته تا سیاستهای غیرانسانیِ رفیعی..
There are no comments yet