از نقدِ سیمرغ تا سیمرغِ نقد! | پایگاه خبری صبا
امروز ۸ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۸

از نقدِ سیمرغ تا سیمرغِ نقد! 

شهاب شهرزاد |  از شارل اوگوستن سنت بوو؛ شاعر و منتقد قرن نوزدهم میلادی نقل شده که: "منتقد، آدمی­‌ست که ساعتش پنج دقیقه جلوتر از ساعت دیگران است!".اما گمان می­‌برم ساعتِ نقد، دستکم در ساحتِ این سینما سالیانی­‌ست که خوابیده!
به گزارش صبا، شهاب شهرزاد نوشت: آندره مالرو­ی فقید – که از شیفتگان تمدن ایرانی­ بود – در گفت‌وگویی با مجله­‌ی کلک درباره­‌ی پیوند هنر و سیاست می­‌گوید: “آن­‌چه را که اندیشه و خواست انقلابی در هنر می‌نامند، امروز جز یک امر تفننی نیست. یک طاووس نر است که همه­ی پرهایش را گشوده و می‌خرامد و طاووس‌های ماده در پی او روانند و می‌گویند: تو چقدر زیبایی! و طاووس نر به آنان پاسخ می‌دهد: نام من انقلاب است.  طاووس مادگان می‌گویند: آه چه خوش‌وقتیم که نامت انقلاب است. همه شوخی و لودگی. هیچ­‌گونه عمل واقعی در هنر به چشم نمی‌خورد که برای این کالبد تجسم‌یافته که نامش کاپیتالیسم یا بورژوازی است، زیان‌آور باشد.”این سخن، مرا به یاد جایگاهِ امروزِ نقد و تفکر انتقادی در سینمای ایران می­‌اندازد. در این سالیان از نقد، مقوله­‌ای تشریفاتی و تفننی ساخته­، همچنان بر این شوخی می­‌دمیم. شایسته‌ نیست که این جشنواره‌ی دیرپا، در مختصات معتبرترین رخداد سینمایی سال، در روزگارِ بعد از چهل‌سالگی‌ به نقد خویش بپردازد؟ به باور من، جشنواره‌ برای برون‌رفت از ایستایی و عقبگرد، به “نقد از درون” نیاز دارد.
اما آیا در این سال‌ها، جشنواره برای نقد خویش مجالی گشوده، یا خود اهالی نقد نیز اغلب با انفعال به نقض غرض رسیده‌اند؛ به خنثی­‌سازی قلم پیش از حضور در میدان!؟ آیا در این سال‌ها و حتی در همین برنامه‌های اخیر سیما، می‌توان ردّی از نقدِ اصیل و درست یافت؟ آن‌چه می‌شنویم، زبانِ نقد است، یا چهره‌پوشی برای انتقام؟ گاه نقابِ نقد می‌پوشیم و با ادبیاتی سخیف از اهالی سینما انتقام می‌گیریم! آن‌قدر از ماهیت و زبان نقد دوریم که اغلب، گزارش را با نقد اشتباه می‌گیریم!جشنواره‌، اگر هدف‌گیرِ اعتلای سینمای ایران و قرارگاهی برای کشفِ کاستی‌ها و ثروت‌ها در این مسیر باشد، باید که هم به نقدِ خویش بنشیند، هم برای احترام به جایگاهِ نقد، برخیزد.
جشنواره‌ای به عمر چهل و یک دوره، اگر به درستی در طول سالیان برگزاری به تکمیل خویش اهتمام می‌کرد، امروز بی تردید وَرای آن‌چه بود که هست. با این‌حال روند کلی جشنواره‌ از جهاتی میل به ترمیم خویش نشان داده و مثلا با افزودن شاخه‌های تخصصی سینما به رقابت، دایره‌ی پرواز سیمرغ را گسترده‌تر کرده است. حتی نام سیمرغ، پس از برگزاری هفت دوره از جشنواره به رسمیت رسیده و تا به امروز بالیده است.اما اینک، لازم است به نقد مشفقانه­‌ی کارنامه‌ی خویش بنشینیم.درک درست جایگاه نقد و منتقد قدمِ اولِ این شناسایی‌ست. نقد را در مختصات یک “هنر کمکی” می­‌شناسیم که  همپا با “فیلم” در جایگاه “یک شکل هنری بالغ”، پدیدار شده و امروز باید آن را “هنر نقد فیلم” نامید. آن‌هنگام که سینما صرفا “سرگرمی” شمرده می‌شد، مساله‌ی اصلی­ ناقدان نشریات این بود که: آیا فیلم سرگرم‌کننده است یا نه؟ دارندگانِ بخش “نقد فیلم” روزنامه‌های بزرگ؛ مانند کیت کامرون، باسلی کراتر (نیویورک‌تایمز) و… در واقع گزارشگرانی بودند که مخاطب را درباره‌ی سرگرم‌کننده بودن فیلم راهنمایی می‌کردند. ولی پیچیدگی بیش‌تر سینما، نقدِ مبتنی بر تفکر را ایجاب می‌کرد.
“راهنمای فیلم” می‌توانست مخاطبانش را درباره‌ی خنده‌دار و سرگرم‌کننده‌ بودن کمدی­‌رمانتیک‌های نورمن جویسون یا رالف لوی مجاب کند، اما از عهده­‌ی تشریح کیفیت پیچیده‌ی اثری چون “مهر هفتم” – برگمان – برنمی­‌آمد.در طول سالیانِ تکوین هنر و ادبیات، تفسیرهای منتقدان بزرگ از آثار مهم، مجموعه‌ای احترام‌برانگیز از دانشِ آکادمیک نقد را فراهم آورده. از منتقدان و نویسندگانی مثل متیو آرنولد (که تاثیر پذیرفته از فردوسی بوده)، تا دکتر لیونل تریلینگ و آلفرد کازین در ادبیات تا آندره بازن، گدار، تروفو و پالین کیل و نام‌های اثرگذار دیگر در نقدِ فیلم. فقط راجر ایبرت نیست که درباره‌ی تاثیر پالین کیل بر سه دهه از سینمای امریکا می‌گوید: “تاثیرِ مثبت او بیش از هر شخصِ دیگر بوده است”.
در کشور ما نیز، نقد فیلم، تاریخی کاویدنی دارد؛ منتقدانِ پیشگام به راستی در سرنوشتِ سینماگران و حتی تاریخ این سینما ایفای نقش کرده‌اند. همچنان‌که پس از انقلاب اسلامی، نقد، همپا با تحولات سینما، به ساحت‌های تازه رسید؛ فراتر از تشخیصِ “فیلمفارسی” بودن یا نبودن! تردیدپذیر است که گاه می­‌شنویم: نقد، به کار سینماگر نمی‌آید و یکسویه در خدمتِ آگاهی‌بخشی به مخاطب است! نقد، پلی بین اثر و مخاطبان است، اما کارکرد دیگرش، خواه ناخواه نور انداختن بر مسیرِ فیلمسازی­‌ست. کافی‌ست از تاثیر پرویز دوایی بر مسعود کیمیایی و شکل‌گیری کارنامه‌ی سینمایی‌اش باخبر باشیم.
خود کیمیاییِ فیلمساز درباره‌ی دواییِ منتقد می‌گوید: “خوب می‌شد از او آموخت. خیلی می‌شد از او آموخت. و من از او آموختم. من از «ژان نگولسکو» خیلی آموختم که وقتی به ایران آمد، آسیستانش بودم، اما از «دوایی» خیلی بیش‌تر آموختم؛ چون «دوایی» صاحب یک «ذهنِ خلّاق» بود. بلد بود بنویسد و در نقد فیلم‌هایی که می‌نوشت همین «خلّاقیت» را می‌شد دید”.منتقد، با نقدِ هوشمندانه می‌تواند پهنه­‌ی گفت‌و‌گو در سینما را وسعت بخشیده، عاملی موثر برای پیوند سینماگران حال و آینده باشد.
از این رو به گمانم وقت آن است که با نگاه به نقد در جایگاه یک حرفه‌ی تخصصی، مستقل و البته موثر بر سرنوشت سینما، در جشنواره‌ای که به داوری آثار سینمایی می‌نشیند، مجال داوری نقدهای سینمایی نیز فراهم شود. یعنی که نقد، در جشنواره در مختصات شایسته بنشیند. به گزاره‌ی دیگر؛ در سالیانِ پس از بلوغ جشنواره‌، برای نقدِ سیمرغ و سیمرغِ نقد، مجال تماشا باز کنیم. برای شناختِ آسیب‌ها و نقدِ از درونِ جشنواره – که سیمرغ، نمادِ پرشکوهِ  آن است – و اختصاص سیمرغی به نقد فیلم. هرچند که بنا به زبانزدِ معروف؛ تاکنون در هیچ‌کجای جهان، تندیسی از یک منتقد نساخته‌اند، جشنواره‌ی فیلم فجر می‌تواند پیشگام این رفتار متمدنانه باشد‌. به قولِ آندره مالرو، ارزش و اعتبارِ آن‌کس که زیبایی و ظرائف باغ را تشخیص می‌دهد، اگر بیش از باغبان نباشد، کم تر هم نیست!
منبع: نشریه جشنواره چهل و یکم فیلم فجر

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۸۰/۶۶۶/۴۶۸/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۷۳/۹۵۱/۵۲۴/۰۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۵۰/۵۹۳/۳۶۹/۰۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۸/۰۶۵/۳۷۲/۵۰۰
  • ۷۰سی
    ۴/۰۹۹/۵۴۰/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۲/۷۷۱/۳۵۵/۰۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۶/۴۷۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۳۲/۸۵۵/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۸۹/۷۹۵/۰۰۰