گیشه‌ها غیر قابل پیش‌ بینی هستند و «آمد، نیامد» دارند! | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۳۳
مهدی علی‌میرزایی در گفت‌وگو با صبا:

گیشه‌ها غیر قابل پیش‌ بینی هستند و «آمد، نیامد» دارند!

کارگردان «پالتو شتری» ضمن اظهار رضایت از روند تدریجی جذب مخاطبان فیلم خود، گفت: برای موفقیت یک فیلم در اکران، یک آرایش فکری و استراتژی خاص و یک هزینه نسبتاً بالا باید در نظر گرفته شود. البته  ماجرای پخش و زمان پخش هم جزو همین آرایش‌ها و استراتژی‌هاست. به غیر این مدل، گیشه‌ها غیر قابل پیش‌بینی هستند و به اصطلاح آمد نیامد دارند!

 به گزارش صبا، مهدی علی میرزایی دانش آموخته کارگردانی سینما وهمچنین فلسفه اسلامی است که در کارنامه هنری او فیلمنامه‌نویسی فیلم‌های سینمایی «گشت ارشاد»، «هفت معکوس»، «در مدت معلوم»، «پارادایس»، «کاتیوشا» و «اولین تولد» دیده می‌شود. او نخستین فیلم سینمایی خود را با عنوان «پالتوشتری» در ژانر کمدی جلوی دوربین برد که هم اکنون در سینماهای کشور روی پرده است. این فیلم با حضور سام درخشانی، بانیپال شومون، بهاره کیان افشار، لیندا کیانی، شاهرخ فروتنیان، افسانه چهره‌آزاد و پریوش نظریه، روایت زندگی پسری جوان است که در رشته فلسفه درس می‌خواند و یک پالتوی شتری رنگ از پدرش به ارث برده که هر وقت آن را می‌پوشد، برایش دردسرساز می‌شود و افکار وسوسه‌آمیزی به سرش می‌زند. گفت‌وگوی صبا را با نویسنده و کارگردان این فیلم در ادامه می‌خوانید:

شما در اولین تجربه سینمایی خودتان به سراغ مفاهیم فلسفی و روانشناختی در یک ژانر کمدی رفتید  که به نظر می‌رسد در سینمای ایران کمتر تجربه شده و این برای یک فیلم اولی از نظر گیشه پر ریسک به نظر می‌رسد این طور نیست؟

بله ریسکش زیاد بود. در مجموع یکی از مشغولیت‌های ذهنی من در فیلمسازی این است که اثر هنری جامعیتی داشته باشد که هم با مخاطب عام و هم مخاطب خاص ارتباط برقرار کند به نحوی که تماشاگران به فراخور سلیقه، تجربه زیستی و ادراکی‌‌‌شان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اکثر آثار کمدی‌ که در سینمای ایران داریم فقط بخشی از تماشاگران را مخاطب قرار می‌دهند که به شخصیت‌ها و موقعیت‌های سطحی و تکراری واکنش نشان می‌دهند. این گونه داستان‌ها و موقعیت‌ها البته به نظر بی‌خطر می‌آیند و ریسک کمتری دارند اگرچه همان‌ها هم تضمینی در موفقیت  گیشه ندارند. این که چه فیلمی و تحت چه شرایطی در گیشه موفق می‌شود،  بحث مفصلی می‌طلبد چرا که عوامل بسیاری در توفیق تجاری یک فیلم دخیل هستند که لزوماً به متن یا اجرا بر نمی‌گردد. در ارزیابی فعالیت‌های سینمایی فیلمسازان باید این دو بحث، یعنی خود فیلم و گیشه آن را جدا از یکدیگر بررسی کرد. فقط به عنوان اشاره به چند فیلم کمدی که در دو سال گذشته گیشه موفقی داشته‌اند اشاره می‌کنم. کسی آنها را فیلم خوب یا مهمی ارزیابی نمی‌کند و خودشان هم چنین ادعایی ندارند. در حد همین هستند که  یک گردش مالی نسبتاً بزرگ برای تولیدکنندگان و سینمادارها باید به وجود بیاید که خودش فی نفسه برای روشن نگهداشتن چراغ سالن‌های سینما امری مطلوب و ضروری است. برای ساخت چنین فیلم‌هایی یک آرایش فکری و استراتژی خاص و یک هزینه نسبتاً بالا که به ویژه از عهده بازیگران پولساز برآید، باید در نظر گرفته شود تا  فیلم در نهایت در گیشه موفق شود. البته  ماجرای پخش و زمان پخش هم جزو همین آرایش‌ها و استراتژی‌ها هستند. به غیر این مدل، گیشه‌ها غیر قابل پیش‌بینی هستند و به اصطلاح آمد نیامد دارند.

برخی فیلم کمدی را تنها یک فیلم سرگرم‌کننده و مفرح می‌پندارند که مخاطب را برای لحظاتی بخنداند و برخی دیگر اقتضای هر فیلمی را فرهنگسازی، ارتقای سطح فرهنگی و سلیقه مخاطب و همچنین واداشتن او به تفکر می‌دانند، شما چه تعریفی از فیلم کمدی دارید؟

وضعیت  ایده‌آل جمع کردن هر دو وجه  است یعنی فیلمی که هم بخنداند و هم ارتقای فرهنگی بدهد. فیلم کمدی در تعاریف کلاسیک خود، ما را به عنوان تماشاگر در موقعیتی قرار می‌دهد که در فضایی مصون از قضاوت و سرزنش،  از بالا به اعمال احمقانه‌ای که از انسانها یعنی خودمان  سر می‌زند، نگاه کنیم و به آن بخندیم. با این حس و حال که وقت و فرصت اصلاح و تغییر همه چیز را داریم.  به خاطر همین جای امور قطعی و غیرقابل بازگشتی چون مرگ در کمدی‌های معمول نیست، چون مرگ سرنوشت محتوم و غیرقابل تغییر است و ما در کمدی معتقدیم دنیا قابل اصلاح و امور قابل جبران است.  اگر ما به عنوان تماشاگر کمدی، خودمان دچار همان نقص‌های مضحک باشیم با تماشا کردن کمدی خوب به مشکلات خودمان آگاه می‌شویم و اگر آن مشکل در دیگری باشد با استفاده از مکانیزم خنده در کمدی به نوعی عقده‌گشایی کرده و از اعتبار آن به دیگری می‌کاهیم. اگرچه نقص‌‌ها، ایرادها، اشتباهات و فریب‌های ذهنی انسان از زاویه‌ای دیگر می‌تواند بسیار وحشتناک و ترسناک باشد، اما از منظر کمدی ما پرسپکتیوی را برگزیده‌ایم که با خنده سرو کار دارد و در پی بی‌اعتبار کردن اموری است که آنقدرها که به نظر می‌آیند محکم و منطقی و بی‌خلل نیستند.  کمدی در واقع آگاه کردن تماشاگر به نقیصه‌های وجودی خودش و یا جامعه اش است اما با زبانی سرخوش و طنز نه جدی و تراژیک. گویی زبان حال کمدی این است که مشاهده کن که کاری که تو یا جامعه‌ات به آن گرفتار هستید چقدر احمقانه و خنده‌دار است، پس بیا تا زمان هست و  با هم خوشیم و شادیم و حال‌مان حال خنده و سرخوشی است و فرصت برای تغییر داریم، به کج و مژی رفتاری‌مان بخندیم و در عین حال دست از آن برداریم. اگر امر مذموم با کمدی حل نشود همین نقیصه ما را به ورطه تراژدی می‌اندازد و بحث سرنوشت محتوم جلو می‌آید که  دیگر نمی‌توان آنها را تغییر داد.

فیلم‌های کمدی معمولا در دسته فیلم‌های پرفروش قرار می‌گیرند اما همیشه با این انتقاد مواجه بوده‌اند که سطح سلیقه مخاطب را پایین نگه داشته است. فکر می‌کنید فیلم شما از آن دسته فیلم‌های کمدی است که در ارتقای سطح سلیقه مخاطب می‌تواند تاثیرگذار باشد؟‌

نمی‌دانم . باید صبر کنیم زمان بگذرد اما در کل ارتقای سطح سلیقه یک امر کوتاه‌مدت نیست و با یک فیلم و دو فیلم هم حل نمی‌شود چرا که یک سیاست فرهنگی است. سطح سلیقه مخاطب را سیاست تعیین می کند. برای این که به کسی بر نخورد از کشور همسایه مثال می‌آورم؛ فرض کنید یک سیاست‌گذار فرهنگی ترک که بالاخره قدرتی در مملکت خود دارد، ضمن اینکه می‌داند انواع کمدی وجود دارد و برای هر سلیقه‌ای باید خوراک مناسب خودش را درست کرد، از ۲۵۰۰ سالن سینما، ۲۴۰۰ تا را  به فیلم رجب اودیک بدهد و ۱۰۰ تا  سالن را هم به فیلمی بدهد که مثلا کمی اندیشه محورتر است و احیاناً به تعبیر شما ممکن است در ارتقای سطح سلیقه کمک کند. حالا ارتقای سلیقه کجای این جریان قرار می‌گیرد؟ من انکار نمی‌کنم برخی مردم کمدی‌های سبک و راحت را می‌پسندند و برخی دیگر از اینکه به چیزهای معمولی و دم دستی بخندند عذاب وجدان می‌گیرند. برخی دوست دارند مسائل پیچیده و مهم در کمدی مورد بررسی قرار گیرد و برخی از اینکه فیلم سراغ مسائل مهم برود، گریزانند و دوست دارند که مثلاً هنرپیشه محبوبشان باز دوباره همان لفاظی‌ها و جوک‌هایی که در فضای مجازی شایع شده را به خوردشان بدهد. من هم موافقم برای هر سلیقه ای باید فیلم وجود داشته باشد اما تعادل و تنظیم سلیقه و ذائقه به دست سیاست است و هنرمند زور چندانی ندارد. این یک امر بدیهی است.

برخی از منتقدان بر این باور هستند که این فیلم بین کمدی روشنفکرانه و کمدی عامه‌پسند گرفتار آمده است و تکلیف مشخصی ندارد. شما چه فکر می‌کنید؟

گرفتار نشده بلکه حال و هوای کلی‌اش  سیر در هر دو  فضا است  و هر دو فضا را پوشش می‌دهد. بلاتکلیف نیست بلکه تکلیفش سیال بودن در همین دنیاهای متناقض است. برای خود من  کاملاً واضح بود که پالتوشتری مثل تجریه عینی خودم در زندگی شخصی در چند فضای متمایز و متضاد در حال رفت‌ وآمد است. من  به طور عامدانه داستان فیلم را از این فضاها عبور می‌دهم. فضاهایی که  بسیار متناقض و به لحاظ معرفتی کاملاً دور از هم هستند. بعید می‌دانم تماشاگران این تناقضات را درک نکنند چون آنها هم مثل من در همین دنیاهای متکثر و متضاد زندگی می کنند.  فضای فیلم دقیقاً مثل فضای اجتماعی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. وقتی صبح از خانه بیرون می‌روید تا به محل کار برسید تا عصر و شب که دوباره به خانه بازمی‌گردید از میان تعداد بسیار زیادی از فضاها، دنیاها و آدم‌های متفاوت و متناقض عبور می‌کنید که ممکن است شامل فضاهای  مبتذل، خاله زنک، فضاهای فرهیخته و علمی، دنیاهای مومنانه یا مشرکانه، فضاهای جوان‌پسند و فضاهای عصبی و از این دست  باشد. من این تجربه را دوست داشتم. اگر یادتان باشد، در فیلم «در مدت معلوم» هم شخصیت میثم با بازی جواد عزتی از یک سو با دانشگاهیان و اصحاب چاپ و نشر سروکار دارد از یک طرف با پیرزنی که در کنار لیف و صابون خودفروشی هم می کند. از یک سمت  با اطلاعاتی‌ها و امنیتی‌ها کل‌کل دارد از یک طرف برای بچه‌های کلاس‌اش تئوری می‌بافد. از یک سو خود را جامعه‌شناس می‌داند از یک سو هلاک دو سه دختر مجردی است که طبقه پایین را اجاره کرده‌اند.  در پالتوشتری هم قصه همین است. فرید در دفتر پژوهشی رفت وآمد دارد که در حد یک کافه است و از یک طرف به یک دختر خاله زنک  درس کنکور می‌دهد و خودش هم  می‌تواند با سرهم کردن چیزهایی، مقاله‌ای در مجله فلسفی چاپ کند اما دیپلم هم ندارد. از یک طرف سمج، ماجراجو و احساسی است و از طرف دیگر به شدت اهل تحلیل و آنالیز. بنابراین کاملاً کنار هم قرار دادن این دنیاهای دور از هم جزئی از دنیای فیلم است. شرط خوب در آمدنش هم این است که میان این فضاهای مختلف انسجام لازم وجود داشته باشد که به نظرم در فیلم اتفاق افتاده است. نشانه‌اش هم این است که کنش شخصیت‌ها درک می‌شود.

فیلم‌های سینمایی و به ویژه فیلم‌های کمدی بسیار دچار سانسور می‌شوند. چه بخشی از این فیلم کمدی دچار سانسور شد و به نظر شما چقدر به فیلم آسیب وارد کرد؟

فیلم «پالتوشتری» هیچ گونه سانسوری نداشت. البته اصل داستان به ویژه رفتارهای خصومت‌آمیز دو شخصیت،  ظرفیت‌هایی دارد که سر به صحنه‌های  غیرقابل نمایش می‌گذارد اما اسم این را نمی‌توان سانسور گذاشت. هنر جایی در مرز کنایه و تصریح شکل می‌گیرد. نه آن قدر رازآلود که کسی نفهمد و نه آنقدر صریح که لذتی برای کشف نگذارد.

این فیلم به دلایل مختلف حدود چهار سال از اکران بازماند. در حال حاضر آیا شرایط اکران این اثر بعد از حدود ۴ سال راضی کننده است؟

خود فیلم که هنوز زنده است. چون موضوع آن جهان‌شمول و روان شناختی است. توهم چیزی است که تا بشر بوده گرفتارش بوده است و به خاطر همین این فیلم با اینکه دو سه سالی تاخیر دارد، هنوز با تماشاگران ارتباط فعال برقرار می‌کند. اما شرایط اکران فیلم پالتوشتری برای من عجیب است به خاطر این که به لحاظ تعداد سانس‌ها و تعداد سینماهای اختصاص یافته و حجم تبلیغات،  تناسبی میان پالتوشتری و  فیلم‌های دیگر  نیست و شرایط نابرابری میان فیلم‌های اکران‌شده از این لحاظ وجود دارد. یعنی چند فیلمی که پخش‌کننده مشخصی دارد سینماها و سانس‌های متعدد را  قبضه کرده‌اند و این ادعایی است که به لحاظ آماری و رجوع به سایت سینما تیکت مقابل چشم همه است.  این مسئله از این بابت حائز اهمیت است که مهمترین عامل اصلی در دیده شدن یک فیلم، تعداد سانس‌های موثر و سینماهای آن است. اما خوشبختانه با همه این حرف‌ها آمار تماشاگران سیر صعودی دارد و نشان می‌دهد فیلم دراثر تبلیغات شفاهی و توصیه مردم به هم در حال شناخته شدن و استقبال بیشتر است.

بازخوردها تا امروز چگونه بوده است آیا طبق انتظار شما بود؟

مخاطبانی که با فیلم درگیر شده و ارتباط برقرار کرده‌اند به تفاوت این فیلم با فیلم‌های دیگر پی برده‌اند و این نشان می‌دهد که فیلم جایگاه خودش را یافته است. با این حال هنوز برای قضاوت کردن زود است و باید زمان بیشتری بگذرد تا بتوان ارزیابی درست‌تری داشت چرا که «پالتوشتری» از آن دسته فیلم‌هایی است که آرام آرام جای خود را در میان مخاطبان باز می‌کند. نکته جالب آن، استقبال از این فیلم در سینماهای پایین شهر و شهرستان‌ها بوده است.

با چه مسائل و مشکلاتی در جریان فیلمبرداری و ساخت این فیلم که تجربه اول شما در سینما هم بود مواجه شدید؟

تقریباً به غیر از کم بودن بودجه فیلم که دست و پای مرا برای رسیدن به میزانسن‌های مورد علاقه‌ام تا حدودی بسته بود، هیچ مشکل دیگری نداشتیم. همه تیم به واسطه احترام و اعتمادی که به تهیه‌کننده فیلم (مجید شیخ انصاری) داشتند، از انسجام خوبی برخوردار بودند و کارها طبق برنامه‌ریزی تولید در جوی صمیمی و دوستانه جلو رفت و به ثمر رسید.

 کار با بازیگرها چگونه بود؟

تیم بازیگری پالتوشتری فوق‌العاده باهوش و کاربلد بودند. از سام درخشانی و بانیپال شومون گرفته تا بهاره کیان افشار، لیندا کیانی، شاهرخ فروتنیان و افسانه چهره‌آزاد و حتی نقش‌های فرعی‌تر که در همان سکانس‌های کوتاه خود خوب درخشیدند. چیزی که من متوجه شدم این بود که اغلب بازیگران ما به واسطه تجربه زیاد و هوش سرشار از توانایی بالایی برخوردارند فقط باید به خوبی نقش را برای آنها تحلیل کرد. اگر تحلیل نقش با دقت و روشنی صورت بگیرد آن‌ها به خوبی جزییات ظریفی از کاراکتر را زنده می‌کنند. چند روز پیش که بعد از سال‌ها دوباره فیلم را با تماشاگرها دیدم از جزییات ریزی که همه بازیگرها با بیان و بدن خود بروز داده‌اند شگفت‌زده شدم.

برای فیلم پالتوشتری چه اندازه دست بازیگران را باز گذاشتید و به عبارت دیگر چقدر از پیشنهادهای بازیگران برای ارائه نقش‌های‌شان استقبال کردید؟

ما از تحلیل نقش شروع می‌کردیم و بعد بازیگرها وقتی در نقش، خود را تجسم می‌کردند چیزهایی جدید از زوایای کاراکتر کشف می‌کردند. مانند لباسی که وقتی آن را می‌پوشی جزییات خاصی کشف می‌شود. آنها یافته‌ها یا پیشنهادهای خود را به من منتقل می‌کردند و بعد در حرکتی تعاملی به نقطه مشترک می‌رسیدیم

با توجه به اولین تجربه‌ای که با فیلم پالتوشتری داشته‌اید برای فیلم‌های بعدی باز هم به سراغ چنین سوژه‌هایی که متفاوت از دیگر آثار سینماست خواهید رفت و دست به یک تجربه جدیدتر خواهید زد؟

هر پروژه فیلم‌سازی مختصات خود را دارد. باید ببینیم چه پیش می‌آید.

و سوال آخر؛ دنیای فیلمنامه‌نویسی و نوشتن در خلوت برای شما لذت‌بخش‌تر است یا دنیای کارگردانی و ساخت فیلم؟

هر دو حرفه ویژگی‌های خوب خود را دارند. بعد از مدتی نوشتن سعی می‌کنم یک کار تولیدی انجام دهم تا کمی از فضای ذهنی صرف بیرون آمده و میدانی عمل کنم.

منبع: روزنامه صبا- فاطمه حمیره 

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۷/۳۷۹/۳۳۵/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۱/۳۱۲/۱۴۴/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۵۵۶/۱۷۳/۰۰۰
  • استاد
    ۸۸۸/۵۲۵/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۶/۴۵۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۲۴۳/۱۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۴۲/۷۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۱۸/۹۳۵/۰۰۰