به گزارش صبا ابتدا حاضرین و علاقمندان فیلم کوتاه به تماشای فیلمهای «بدل» ساختۀ روناک جعفری، «سقف کاذب» محسن نجفی، «۳:۳۳ » آزاد صادقی، «نوشابه مشکی» محمد پایدار، نشستند این جلسه با همکاری موسسه تبلیغاتی بهمن سبز و مجموعهی نجف آباد ما برگزار…و در ادامه، جلسه همراه با نقد و بررسی آثار با حضور محمد بزرگ مجریکارشناس و منتقد سینما و محمدرضا شاهپوری نویسنده و فیلمساز به کار خود پایان داد. در قسمت زیر مشروحی از مباحث جلسه آورده شده است:
مخاطبان فیلم کوتاه با توجه به رشد و توسعه هر روزه، به لحاظ شکل ظاهری و عمق مفهومی این نوع سینما افزایش مییابند و همانگونه که فیلم گاهاً خود را از قواعد و اصول سبکی رها میسازد، بیننده نیزخود را از مرزهای ساحت اندیشههای مرسوم عبور میدهد و به نقشی فعال بجای بیننده صرف مبدل میشود، چیزی که در رویکرد ظاهری و باطنی سینمای تجربی به وضوح می توان دید. اما همین مدیوم شکننده قوانین عرفی وظایفی سنگین تر در بیان اندیشه و شناخت از جهان به تصویر کشیده شده دارند. به عنوان مثال در فیلم بدل، که نمونه نزدیک به روحیات و ذائقه مخاطب امروزی است به رغم در اختیار داشتن ظرفیتهای متعدد در ایده، موقعیت و ارجاعات مفهومی و روانشناختی در پیشبرد یا انتقال مفهوم از عنوان اثر فراتر نمی رود و سرمایهگذاری فیلم برخلقنماهایی جذاب است که در تکمیل و همسوی با یکدیگر به ثمر نمینشینند، به عبارتی مخاطب در میان هر کدام از سکانسهای فیلم که خود بستری جداگانه برای روایتی مجزا است سرگردان می ماند.
فیلم مورد بحث دیگر، سقف کاذب، که سازنده با تکیه بر تضاد دوقطبی در رفتار شخصیت، کشمکش موجود دراثر خود را معرفی می سازد. فیلم با ساختاری خطی و حادثه ای آشنا و ملموس برای مخاطب آغاز می گردد و اشخاص فیلم با واکنش انکار و ترس در برابر پیشامد روایت را ادامه می دهند و ثمره این تقابل بروز اختلاف و شکاف در زندگی زوج فیلم میشود که با ارجاعی کوتاه به گذشته زندگی آن دو همراه می شود. در ادامۀ فیلم بر مدار همان حادثه ابتدای فیلم باقی میماند و اشخاص نیز با برخوردی مشابه و حضوری ساکن در برابر رخداد بسنده میکنند که انتظار می رفت بهجای گسترش و فروریزی بیشتر، حفرۀ سقف کشمکش در روابط بیرونی مثلاً در موارد اشاره به روابط زن و شوهری فعال گردد.
فیلم ۳:۳۳ تلاشی بر پایه الگوها و دستورات رایج در گونه فیلمهای وحشت است که از جنبۀ پرداخت به ژانری کم توجه در حوزه تولیدات مورد تحسین قرار میگیرد. از طرفی برخورد و مشاهده مخاطبان با تولیدات طراز اول جهانی ژانر وحشت، مخاطبان را نسبت به نخستین وظیفه این گونه یعنی ترساندن سخت گیرتر میکند و او را با وجود پذیرش هر اتفاق و نیروی ماورایی و غائب پیگیر منطق روایی و روابط علی میسازد و عدم بروز آن موجب حتی خنداندن و در نهایت ریزش جمعیت مخاطب میشود. بنابراین بهتر است بجای تکیه صرف بر الگوهای ساختی پرتکرار با نگاهی نزدیکتر به باورها، افسانه ها و روایتهای عامیانه به ساخت گونهای آشنا و مهیج برای مخاطب ایرانی پرداخت.
نوشابه مشکی، با ساختار سینمای جنگی با بهرهگیری از امکاناتی بالاتر از تولیدات رایج کوتاه نمایانگر نماهایی خوش ساخت و پر زحمت است. آغازگر این فیلم کشمکشی خفیف و درونی است که شخصیت را در مواجهۀ با امر محتوم مرگ نشان میدهد. ترس شخصیت قهرمان در برابر روحیۀ ایثار هم رزمان قرار میگیرد اما این مساله فیلم نیست و پیش از آغاز درگیری و تقابل با دشمن در مواجههای بر مدار گفتگو این کشمکش پایان می یابد و یکباره رشد و یا دگرگونی شخصیت رخ میدهد و مساله و یا هدف از این لحظه آغاز میشود، شهادت نیرویی جبری و مانعی عظیم در برابر شخصیت قرار می دهد و او را از رسیدن به هدف باز می دارد. درپیشرفت زمان و وقایع مخاطب شاهد هیچ تغییری در فعلیت و اعمال از دو سویه شخصیت و عامل بازدارنده نیست، شخصیت منتظر گلوله بعدی و غیبی است که او را به شهادت برساند اما بازهم او زنده می ماند و این خود پرسشی مشترک برای شخصیت و مخاطب می گردد که با گسست از عالم واقع گره گشوده میشود در پی آن شخصیت نیز به هدف خود میرسد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است