به گزارش صبا در سلسله معرفیهای ایام نوروز امشب نوبت به آثار کلاسیک رسیده است. فیلم «هاروی» ساخته هنری کاستر محصول سال ۱۹۵۰ میتواند یک انتخاب ایدهآل در این روزها باشد. فیلم «هاروی» قصه زندگی آقای الوود (جیمز استوارت) است که دوستی به نام هاروی دارد. هاروی در موقعیتی با آقای الوود همراه است. با او کافه میرود. مهمانی میرود. خلاصه هرجا که الوود میرود، هاروی نیز در آنجا حضور دارد. حال مشکل کجاست؟ هاروی را هیچ کس جز خودش نمیبیند! او برای دیگر شخصیتهای فیلم و مخاطبان اثر نامرئی است.
در ادامه این ایده جیمز استوارت و دوستش هاروی با چالشهایی که سایر شخصیتها برای آنها به وجود میآورند، دست و پنجه نرم میکنند. چالشهایی که بیشتر از آنکه چالش باشند، شبیه به یک بازی میمانند. منطق فیلم اساسا به یک بازی شبیه است. به یک تعقیب و گریز کودکانه. هنری کاستر بر اساس داستانی از مری چیس فضای مفرحی را برای مخاطبان فیلم خود رقم زده است. فضایی نزدیک به آنچه در برخی آثار بیلی وایلدر دیدهایم.
ورای این فضا مضمونی قابل توجه در فیلم «هاروی» نهفته است. مضمونی که به رفاقت هاروی و آقای الوود مربوط میشود. رفاقتی که ما تنها یک طرف آن را میبینیم، اما با بازی فوقالعاده جیمز استوارت آن سوی دیگر این دوستی را درک و دریافت میکنیم. دوستی هاروی و آقای الوود آنقدر پاک و بیغل و غش است که به سختی میتوان از همراهی و همدلی با آن سر باز زد. نقطه اوج این همراهی به تکگویی (مونولوگ) جیمز استوارت مربوط میشود. زمانی که او قصه آشناییاش با هاروی را تعریف میکند. آقای الوود در این موقعیت انگار از جهان عینی پا فراتر میگذارد و مخاطب را به فضایی رویاگونه پرتاب میکند. بازی به اصطلاح نرم جیمز استوارت و دیالوگهایی که شمرده شمرده ادا میکند، حس و حالی وصف ناشدنی را به وجود میآورد. این سکانس تجربهای ناب را برای مخاطب رقم میزند. تجربهای که ورای موقعیتهای مفرح در فیلم، بارِ اخلاقی و معرفتشناسی به همراه دارد. مخاطب در پایان این سکانس با خود میگوید: “روایت این فیلم تنها یک بازی نیست”. فرصتی است که میتواند تعامل انسان با خود و سایرین را بهبود ببخشد.
شاید این رسالتی است که فیلم «هاروی» برای آن ساخته شده است! تماشای این فیلم در روزهای نخست سال، توفیقی گرانبها خواهد خواهد بود.
There are no comments yet