به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، حق پخش تلویزیونی، به عنوان یکی از حقوق تولیدکنندگان اثر تلویزیونی در همهجای دنیا دارای اهمیت است و در این نکته شکی نیست. تولید یک فیلم در هنر،صنعت گرانقیمت سینما، فقط به اکران ختم نمیشود و فروش به شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، فروش به خطوط حملونقل، فروش به پلتفرم و ویاودیها و درگاههای اینترنتی را شامل میشود و حتی مرچندایز هم یک دنیای گسترده برای تبلیغات اثر است که در سینمای ما اساسا در بسیاری موارد جایگاهی ندارد.
با این اوصاف، در زمینه نمایش تلویزیونی بیقاعده و به یک باره اثری که برای پرده سینما ساخته شده نمیتوان سکوت کرد. همان طور که نمایش گاه و بیگاه فیلمهایی که در تلویزیون ساخته شده روی پرده سینما و حضور آثار با ساختار تلویزیونی در جشنوارههای سینمایی مثل فجر، جای تامل و نقد دارد.
دو سال پیش و در بحبوحه شیوع ویروس کرونا، تعطیلی سالنها و مصائب آن، یکی دو فیلم سینمایی به تلویزیون فروخته شدند تا هم کمکی به صاحبان آثار سینمایی شود و هم کنداکتور پخش فیلم درتلویزیون، با هیاهو، توجهبرانگیز شود.
اما تکرار آن در شرایط عادی، و بدل شدن این استثنا به قاعده چقدر میتواند منطقی قلمداد شود؟
این که فیلم یک تهیهکننده خریداری شود و در عوض با او حرف از قرار و مدارهای تازه شود، چه معنا دارد؟
این که بنیاد تولید کننده اثر سینمایی، تحت مراودات خود و رسیدن به سود تولید فیلمی که ممکن است در سینما به سوددهی درستی نرسد، تن به این بازی بدهد، و بسیاری از تهیهکنندگان بخش خصوصی هاج و واج این معاملات غیرسینمایی بمانند، با چه تعریف و قانونی قابل توجیه است؟
اساسا مگر نه آن که تلویزیون اگر پولی دارد باید صرف تولید فیلم تلویزیونی برای پر کردن کنداکتورهای مناسبتی یا عصرجمعهها کند؟ پس چرا روند تولید تلهفیلم در سیما متوقف شده است؟ آیا تلویزیون نمیتوانست جای پول دور ریختن و سفارش کار به سفارششدهها یا امتحانپسدادهها، فیلمسازان و تهیهکنندگان خوشفکر را بهکار بگیرد و فیلمهای تلویزیونی جذاب بسازد؟
پرسش مهمتر، عملکرد سیمافیلم در این زمینه است. تشکلی که در اوائل دهه هفتاد با این هدف به وجود آمد که مجموعه تلویزیونی با نسخه سینمایی بسازد. همان چیزی که اتفاقا به طور استثنا درباره فیلم خوب موقعیت مهدی از سوی سیما فیلم، شکل گرفت. طبیعتا سرمایهگذاری و مشارکت تلویزیون در تولید اثر تلویزیونی، سینمایی روال منطقیتری نسبت به آنچیزی دارد که امروز دارد به رویه نانوشته بدل میشود. [باز جای شکرش باقیست که فیلمهایی که در ایام نوروز ناغافل سر از تلویزیون درآوردند، آنقدرها هم دیده نشدهاند و صاحبان آثار میتوانند خیلی راحت به فکر نمایش عمومی این فیلمها باشند!]
این که فیلم سینمایی باید در تلویزیون دیده شود، حق صاحب فیلم است، اما قطعا این اتفاقا بعد از دیده شدن اثر در سینما و پلتفرمها معنا دارد و نه پیش از آن.
شاید اگر تلویزیون به جای خرید پیش از موعد فیلم سینمایی، در تبلیغ فیلمها، سهل میگرفت و فیلم ها را خط کشی نمیکرد و موجب میشد تماشاگر بیشتری به سالن سینما برود، فیلمها در فرصتی برابر برای عرضه و تقاضا، بهتر میتوانستند به درآمدزایی برسند و دیگر رسیدن سود در تولید به یک روال نانوشته بدل نمیشد.
شاید اگر تلویزیون جای تبلیغ فیلم سینمایی و ترغیب مخاطب برای رفتن به سالن سینما، منتقد بددهن را روی آنتن نمیبرد و عشق به سینما را در مخاطب نمیکشت، کار عقلانیتری انجام داده بود!
شاید اگر تلویزیون میتوانست زمینهای را به وجود بیاورد که بسیاری از فیلمهای سینمایی (که حتی از پخش تیزر آنها توسط رسانه ملی هم خودداری میشد) روی آنتن بروند، امروز دیگر شاهد کارهای فراقانونی و بدعتهای عجیب از سوی واسطههای بین سینما و تلویزیون نبودیم.
با این اوصاف، شاید یک راه حل اجرایی ورود تشکلی مثل ساترا به حوزه پخش فیلم سینمایی از تلویزیون باشد. آنچه مسلم است، تلویزیون نیازمند تولید فیلم تلویزیونی است. نیازمند آن است که برای مخاطب خود، سوای روال سینما، اثر تولید کند و مخاطب را پای گیرنده بنشاند. حال چه با تعریف تلهفیلم و چه نسخه سینمایی سریالهای تلویزیونی یا سریالهای شبکه خانگی. اما این که برای حل مشکل خود به چرخه سینما لطمه بزند، اقدام سازندهای نیست.
وقتی امروز، ساترا به ساماندهی یکی از پرمخاطبترین زمینههای تولید آثار نمایشی فراگیر مشغول است، و پلتفرمها علاوه بر تولید و پخش سریال شبکه خانگی و پخش فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی، میتوانند در تولید فیلم هم به تعریف برسند، شاید ساترا بتواند تکمیل کننده تکههای این پازل در آینده باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است