هانیه جلوخانی در گفتوگو با خبرنگار سینما صبا به تعریف تدوین و جایگاه آن در هنر سینما پرداخت.
فیلم کوتاه یکی از علاقمندیهای من در حرفه خودم است و حاضرم بابت آن اندازه یک کار سینمایی زمان و انرژی بگذارم ، مخصوصا وقتی از هنگام نگارش فیلمنامه و دکوپاژ مستقیم با پروژه همراه هستم. چنین روندی لذت کار را برایم دو چندان میکند.
جلوخانی در ادامه افزود: طی این سالها مدام در کنار کار مستقل به دستیاری هم مشغول بودهام در فیلمهای سینمایی و اخیرا در سریالهای نمایش خانگی مثل زخم کاری، پدر گواردیولا به عنوان دستیار تدوینگر حضور داشتهام و افتخار کارکردن با تدوینگرانی مثل هایده صفی یاری، عماد خدابخش، سجاد پهلوانزاده را داشتهام.
جلوخانی با تعریف تدوین به الگوهای این مهارت و ارتباط آن با ذهنیت تدوینگر اشاره کرد و گفت: شنیدهایم که میپرسند تدوین دقیقا چیست!؟
شما چه کاری میکنید یا اینکه میشود یادم بدهی با نرم افزار تدوین کنم؟
پاسخ من این است که چرا، میتوانم ساز و کار تدوین در نرم افزار را در دو روز به شما یاد بدهم. ولی اینکه بعد از آن بتوانی تدوین کنی یا نه را نمیدانم(!) و واقعا بقیهاش به بینش، تلاش و تجربه است.
وی تصریح کرد: واقعیت مطلب این است که کسی در مورد تدوین و سبکهایش، اصلا خود این کار و مهم بودناش چیزی نمیداند و به ندرت پیش میآید از کسی واژه کارگردانی دوم را بشنویم. البته به غیر از افرادی که خودشان کار و حرفهای سینمایی دارند و مخاطب خاص هستند. تدوین کاملا دید و هنری زیباییشناسانه است.
حتی چسباندن دو نما که کاملا هم از نظر فیلمنامه و دکوپاژ مشخص باشند و روایتشان قابل تغییر نباشد باز هم آرت، شناخت ریتم و هنر زیباییشناسانه میخواهد که فقط و فقط با تجربه در این کار به دست میآید.
جلوخانی در ادامه گفت: واقعا در هر پروژهای که تدوین آن را آغاز میکنید حتی اگر آن مدل را بارها دیده باشید یا کار کرده باشید دوباره یک دروازه، درون ذهن شما باز خواهد شد. دری رو به تجربههای جدید رو به کلی تجربه جدید. اینها حین کار تجربه میشوند و هر بار انگار بیشتر یاد میگیرید.
تدوینگر فیلم «استاد» در ادامه گفت: به نظر من تدوین همان جایگذاری به موقع زمان و مکان پلانهاست و تدوینگر نقش چسبِ هوشمند را دارد و این چسب هر قدر بتواند ناهمواری و قطعات بریده شده را بهتر ببیند میتواند به شکل مطلوبتری کار خودش را انجام دهد.
جلوخانی در پاسخ به این پرسش که نظام و مختصات تدوین را در جایگاه سینمای فرمالیستی و رئالیستی چگونه میبیند، گفت: تدوین در اصلِ مطلب، خودش نظام دادن به نماهای بیربط و شلخته به یکدیگر است و نمیتوان تدوین را از این مقوله جدا کرد. اما به عنوان یک رویه در هنر و آرت نباید به آن نگاه کرد.
هر نما به خودی خود نمیتواند یک داستان را روایت کند و درون خودش ریتم ایجاد کند، مگر اینکه به لحاظ فرمی از ابتدا مشخص شده باشد.
گاهی سکانسهایی طولانی و رئالیستی که طولانی و بدون کات هستند. با صداهای بیرون قاب و تغییر اندازه نما کاملا حس و حالشان را تغییر میدهند، در واقع شکلگرایی به این مفهوم و رئالیسم به جای آنکه در مقابل هم باشند میتوانند مکمل هم باشند! به ساختار درست تدوین کمک کنند و در تکامل فیلم تاثیر داشته باشند.
جلوخانی در نهایت به تعریفی کلی از فرم رسید و گفت: از نظر من فرم تنها تکنیکهای نورپردازی، قاببندی، حرکت دوربین و میزانسن نیست.
فرم هر فیلمی متشکل از جهانی است که خالق آن اثر داشته و سعی میکند آن جهان را در قالب فیلم درآورد.
فرم یک قالب خاص و منحصر به فرد نیست که قبل ساخت یا تدوین کردن یک فیلم، فرمی را برایش انتخاب کرده و با همان فرمان جلو رویم.
نه! امکان ندارد…
درونمایه ذهنی خالق اثر از ابتدا، بعد نگارش فیلمنامه و در پروسه فیلمبرداری، تدوین و حتی صداگذاری نمود دارد. موسیقی در نهایت فرم یک اثر را به پایان خواهد رساند.
There are no comments yet