میگفت: میترسم…از اینکه از دستش بدم…
گفتم: فروغ رو میشناسی؟
گفت: آره، پرواز را به خاطر بسپار
گفتم: همین رو فقط از فروغ خواندی؟ ( با حالت گلایه)
ادامه دادم: ضبط ماشین را روشن کن.
خواننده میخواند: غصه نخور زندگی رنگارنگه یه وقتایی هم دور شدن هم قشنگه!
گفتم یه دقیقه کمش کن میخوام یه تکه از فروف برات بخوانم، خیلی استقبال کرد و گفت که بخوان:
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست…
فروغ فرخزاد
ضبط ماشین را چند دقیقه خاموش کرد، فکر کرد به شعر فروغ و بعد دوباره روشن کرد…شجریان بود:
ببار ای بارون، ببار …
تنظیم متن: فرید اخباری
There are no comments yet