جناب آقای پیمان جبلیرئیس محترم سازمان صداوسیما
روز گذشته شما فرمودید که در این مدت با کارگردانهای مطرح جلسه داشتهاید.
بنده کارگردان مطرح نیستم اما اگر غلو نباشد یکی از دستیاران کارگردان شناخته شده سابق سینما هستم که با کارگردانهای بزرگ و مطرح زیادی کار کردهام و دو سال است که طرح سریال آماده، قصه آماده و پنج قسمت آماده دارم و بابت ساختش حاضرم چک و سفته خدمت شما بدهم و تضمین کنم حاضرم دو قسمت بسازم و اگر مورد تایید نبود تا آخر عمر بنده را ممنوع از کار کنید (آیا تاکنون شخصی اینگونه برای ساخت یک اثر ضمانت داده است؟) ولی بوروکراسی پیچیده تلویزیون مرا گرفتار خودش کرده و با آمدن هر مدیر جدید این تشکیلات نیز انگار قرار است تغییر کند.
آقای جبلی، آیا دوست دارید بدانید یکی از اصلیترین مشکلات ساختار تلویزیون که موجب تضعیف کارهای آن شده چیست؟ و افراد مطرح چرا به سمت تلویزیون نمیآیند؟
اگر آن افراد مطرح هستند و سابقه شناخته شده دارند باید به خودشان و طرح آنها اعتماد کنید و این که شوراهای مختلف بخوانند و نظر دهند را کنار بگذارید بلکه مدیر مربوطه باید آنقدر کارش را بلد باشد که متوجه شود آن طرح مناسب است و با مسئولیت خودش تصویب کند، اما این روش تصویب شورایی فقط نتیجهتش فرار مسئولیتی است و در انتها بابت کارهای ضعیف پاسخ تکراری من نبودم دستم بود داده میشود و حتی وقتی که افراد حاضر در شوراها تجربه و حتی تخصصشان نسبت به افراد مطرح کمتر باشد برای تصویب طرح یا هیجانزده میشوند و یا بدلیل آنکه بخواهند خودی نشان دهند ایرادهای عجیبوغریب میگیرند و آن فرد مطرح را برای همیشه منصرف میکنند.
مسئله ساخت سریال، تله فیلم، مستند و برنامه تلویزیونی چند مقوله جدا هستند و این فرمهای ارائهشده برای طرحها فقط مخصوص برنامههای تلویزیونی است و سوالهایی که در آنها مطرحشده اگر بابت ساخت سریال، فیلم و حتی آثار مستند بکار گرفته شود نتیجهاش به آنجا خواهد رسید که به دلیل اهداف از پیش مشخص شده در فرمها اکثر این آثار سفارشی خواهد شد و میشود همین وضعیت اکنون تلویزیون.
سریال و فیلم اول یک طرح دارد و سپس براساس آن طرح یک قصه با پرداخت شخصیتها و ایجاد موقعیتها جلو میرود و قسمت به قسمت نوشته خواهد شد و راجع به هر قسمت مدیر یا یک گروه میتوانند پیشنهادات خودشان را ارائه دهند و سراغ قسمت بعدی رفت و هر قسمت باید آنقدر جذاب باشد که تماشاگر علاقه به دیدن قسمت آینده داشته باشد و در انتها که به پایان رسید آنگاه خلاصه کل قصه نوشته میشود، ولی اکنون در تلویزیون قبلاز اینکه سریالی نوشته شود خلاصه آن را میخواهند و این اتفاق موجب شده تا سریالها خودشان را محدود به آن خلاصه ارائه شده کرده باشند و دست نویسنده بابت ایجاد موقعیتهای جذاب بسته باشد و حتی با تصویب طرح و خلاصه و با نوشتن سه قسمت تولید سریال به اشتباه شروع میشود و کار به جایی میرسد که سکانسها هنگام فیلمبرداری داغ داغ نوشته میشوند و مدیران نیز کلی افتخار میکنند که کار را زمان مشخص نمایش دادیم و بیلان و آمار های تلویزیون کامل میشود اما آن اثر آنقدر با تعجیل نوشته شده که هیچ ماندگاری ندارد و حتی برخی مواقع تماشاگر از قسمت چندم دیگر دنبال نمیکند (حتی این به قول معروف آب بستن در شکل اجرایی و تولید نیز محسوس است و بابت همین خیلی مواقع هنگامی که خلاصه کارها در آخر هفته پخش میشود هیچ تفاوتی در ۶ قسمت قبل ندارد و تماشاگر چیزی را با ندیدن از دست نداده، یعنی موقعیت، لحظه، احساس و هیجان در کل آن قسمتها وجود نداشته)
آیا این مسأله خودش یک موقعیت تراژیک و کمیک نیست؟
البته در آثار کلاسیک که قصه باید حرف اول را بزند میتوان درخواست داشت که کلیت قصه اول به نگارش دربیاید.
جناب آقای جبلی افراد متخصص و کاربلد زیادی در عرصه سینما و تلویزیون وجود دارند که بدلیل حضور مافیای دلال رسانه در این چند سال گذشته خانهنشین شده و حتی گمنام ماندهاند، اگر واقعاً قصد دارید تلویزیون را متحول کنید این افراد را ابتدا شناسایی و بعد بدون واسطه دستکم با آنها گفتگو کنید، شک ندارم از ارائه نظرات آنها و راهکارهایشان شگفتزده خواهید شد.
با تشکر
رضا سخایی شاهرودی برنامهریز و دستیار کارگردان سابق و نویسنده و کارگردان خانهنشین فعلی.
* نشر اول: سینماسینما
There are no comments yet