آشتی مخاطب و رسانه ملی با «گیلدخت» / تصویر فرهنگ و تاریخ دور از سیاست
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، نشست خبری سریال تلویزیونی «گیلدخت» با حضور مجید آسودگان نویسنده، مجید اسماعیلی کارگردان، محمدرضا شفیعی تهیه کننده و جمعی از بازیگران این سریال، صبح امروز ۸ خرداد ماه ۱۴۰۲ در اداره کل روابط عمومی سازمان صداوسیما برگزار شد.
دغدغه ما این بود که چگونه میتوانیم بخشی از تاریخ را تصویر کنیم که صرفا سیاسی نباشد
محمدرضا شفیعی تهیه کننده «گیلدخت» در ابتدای این نشست خبری درباره نقاط قوت و ضعف این سریال و تجربه کاری خود در این مجموعه و تماسهای دریافتی واحد ۱۶۲ صداوسیما از سوی مخاطبان گفت: امروز در واحد ۱۶۲ توانستم با حدود ۱۵ نفر صحبت کنم، برایم جالب بود که از هر طیف سنی از نقاط مختلف کشور تماس می گرفتند. خاصیت هر اثر هنری برای مخاطبان این است که به زعم خودش ببیند و دوست داشته باشد.
او عنوان کرد: نوجوانی از بم با ۱۶۲ تماس گرفته بود و به من میگفت از کاراکتر زهرمارخان میترسم، هر وقت که در قاب میآید، تلویزیون را خاموش میکنم! همچنین خانمی تماس گرفته بود، او طراحی لباس سریال را دوست داشت و عنوان میکرد که رنگآمیریها جذاب، عفیف و مطابق با فرهنگ ایرانی است؛ به هر حال مردم هر سریالی را که میبیبنند همه ابعاد هنریاش را مد نظر قرار میدهند.
این تهیهکننده افزود: درباره ایده «گیلدخت» باید بگویم ایده ما در شروع کار این بود که چگونه میتوانیم بخشی از تاریخ خودمان را تصویر کنیم که صرفا تاریخ سیاسی نباشد و بتوانیم تاریخ معماری، تاریخ لباس و پوشاک، … را به تصویر بکشیم.
در جنگ به تمام معنای رسانهای هستیم / با احترام به همه همکاران در پربینندهترین سریالهای نمایش خانگی، سریال «گیلدخت» ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر مخاطب داشت
شفیعی در صحبتهایش تصریح کرد: خاستگاه ما در این مجموعه تلویزیونی لزوما موضوع سیاسی با شخصیت تاریخی نبود و قصد داشتیم بخشی از فرهنگ و پوشش، زبان، غذا، کلام، گفتمان و روابط ایرانی را در ۱۱۰ سال قبل به تصویر بکشیم. «گیلدخت» ذائقه و تخیل نویسنده است اما سعی شده، زمان تاریخی هم در آن به درستی رعایت شده باشد.
او در بخشی دیگر از این نشست در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره بازخوردها و پخش این سریال به صورت هفتگی گفت: یک پز رسانهای وجود دارد وقتی اثری در تلویزیون پخش میشود نوعی گارد نسبت به آن شکل میگیرد. جریان رسانهای کشور برخی نگاهشان به کار هنری نیست. پربینندهترین سریالهای نمایش خانگی میتواند چهار یا پنج میلیون مخاطب داشته باشد اما آماری که سازمان به ما میدهد به این معناست که همین سریال حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون بیننده داشته است. ما سریال از جنسی که میسازیم مخاطب عموم برایمان مهم است گاهی از خواسته هنری خود به نفع مردم کوتاه میآییم. من سالها پیش سریالی فاصلهها را داشتم و شاید برخی شخصیتهای اصلی را دوست نداشتم اما دیدم مردم همان شخصیتها را دوست دارند. ما الان در جنگ به تمام معنای رسانهای هستیم. جنگ رسانهای بخش زیادی مربوط به کانون خانواده است. تعارف نداریم سریالهایی که بخشی را در داخل و بخشی در خارج میسازند و برخی از اصول انسانی و ایرانی ما را زیر سوال میبرد. ما موظفیم سریالی بسازیم که هم جذاب باشد و هم براساس خاستگاه اعتقادی و دینی ما باشد.
شفیعی تصریح کرد: واقعیت این است که مردم سریال خوب را پیدا میکنند و آن را میبینند، در روزگاری هستیم که مردم با رسانههای متعدد مواجهند و اثر خوب را میبینند.
خیلیها میگفتند ما تلویزیون نمیدیدیم اما «گیلدخت» ما را با رسانه ملی آشتی داد
در ادامه مجید اسماعیلی کارگردان «گیلدخت» درباره تماسهای واحد ۱۶۲ عنوان کرد: تماسهای امروز مطابق حدسیات بود. در این چندماهی که سریال درحال پخش است بازخوردها را به هر طریق دریافت کردیم و خوشبختانه با اینکه بازخوردها خوب بود از همه خواهش کردم کار را نقد کنند.
او ادامه داد: تماسها متفاوت بود و این کار را دوست داشتند، چرا که خانوادهها این سریال را میبینند. خیلیها میگفتند ما تلویزیون نمیدیدیم اما «گیلدخت» ما را با رسانه ملی آشتی داد. خوشحالیم که مخاطب با این مجموعه ارتباط برقرار کرده است.
اسماعیلی درباره چالشهای فرآیند تولید این اثر اظهار کرد: کار در شهرستان ساخته شد اما این برای من چالش نبود چون من اصلا در تهران کار نساختم… بعضیها به شوخی میگویند اسماعیلی روی آسفالت کار نمیکند! به هرحال چالشهایی همچون گریمهای سنگین، دکور، آب و هوا و … در پروژه ما هم بود اما همبستگی گروه کار را راحت میکرد.
کارگردان «ماهی سیاه کوچولو»، «گمیچی» و «جاده» درباره انتخاب «گیلدخت» برای کارگردانی اذعان داشت: قبل از اینکه ۴ سال پیش کار پیشنهاد شد، تصمیم داشتم کاری بسازم که فراگیر باشد و کل مردم ایران آن را ببینند. آقای شفیعی طرح را تهیه کردند و سیناپس را خواندم و…، در نهایت فکر میکنم آنچه در ذهنم بود، اتفاق افتاد. فکر میکنم با بازخوردهایی هم که تا این لحظه گرفتیم، مهر «گیلدخت» به دل مخاطبان نشسته است.
اسماعیلی درباره قاببندی و ترکیب رنگ در «گیلدخت» تاکید کرد: از ابتدا بر آن شدیم قاببندی و رنگ بندی متفاوتی نسبت به آثار داخل و خارج ایران داشته باشیم که حتی با به تصویر کشیدن همین گیلان خودمان مخاطب با یک منظره جدیدی از شمال رو به رو شود.
او همچنین در پایان درباره انتخاب بازیگران گفت: طیف بازیگران در «گیلدخت» نسبت به دیگر آثارم پررنگتر شد. از آنجا که خودم از تئاتر آمدهام، عقیده دارم باید به بچههای با استعداد بها داد و در «گیلدخت» این بستر فراهم بود و حدود هزار بازیگر برای نقشهای مختلف تست دادند. البته استفاده از آنهایی که چهره نبودند، به این معنی نیست که آنها پیش از این مجموعه فعالیتی نداشتند، اما آنها در «گیلدخت» بیشتر دیده شدند.
بانوانی همچون «گلنار» در تاریخ کم نداشتیم
مجید آسودگان نویسنده «گیلدخت» نیز عنوان کرد: استقبال خوبی در این زمانه پخش گرفتیم و اتفاق خوشایندی بود و انرژی گرفتم. آدم ضعف خودش را میداند و با نکات مثبت حس خوبی ایجاد میشود. مخاطبان لیاقتشان سریالهای بهتری است.
این نویسنده درباره فرایند نوشتن فیلمنامه «گیلدخت» گفت: مهر سال ۱۳۹۲ طرح اولیه از دل یک پژوهش درباره قصههای عامیانه ایران نوشته شد. سعی داشتیم دو فرم قصهگویی به صورت دراماتیک مخصوص سینما و تلویزیون و قصههای عامیانه که خودش الگوهای متفاوتی دارد، با هم ترکیب کنیم. تصور خودم این است که موفق بودیم. همچنین مراقب بودیم که در تخیل ما، مغایرات تاریخی اتفاق نیفتد. به هر حال در آن دوره تاریخی که سریال را براساس آن ساختیم، انقلاب مشروطه تهران، جنبش عدالتخانه و سفر مظفرالدین شاه اتفاق افتاد و ما هم با درام الیزابتی، تشکیل گروه قدر پژوهش کار را جلو بردیم.
او درباره نقش زنان در خانواده در این سریال تلویزیونی عنوان کرد: ما زنان پیشرویی در آن زمان داشتیم البته که گلنار و زنهای دیگر این داستان تخیلی بودند اما در آن زمان بانوانی همچون گلنار کم نداشتیم که دربرابر سنتها میایستاند و نهایت تلاش میکردند تا نهاد خانواده را بازگردانند. ستون محتوایی این سریال از روز اول خانه و خانواده بود و این در رگ و ریشه همه ما وجود دارد.
آسودگان در پاسخ به پرسش خبرنگار صبا، درباره نقاط ضعف این سریال که خود نویسنده به آن اشاره کرده بود، عنوان کرد: بنده به عنوان مخاطب انتقادهایی به کار دارم. من در پس تولید حضور داشتم و مشکلی نبود اما در طول هفته با خانواده، در سفر و… واکنشهای مختلف میگرفتم. افراد نقدهایی درباره طولانی شدن سریال دارند؛ تعداد قسمتها نسبت به تعداد برنامهریزی شده فیلمنامه جا به جا شد و ریتم در برخی قسمتها میافتاد اما این تقریبا برای همه سریالهای طولانی طبیعی است و نمیشود با یک روند مشکلات اجرا و ضعف در فیلمنامه را نادیده گرفت. شکافهای داستانی خطوط داستانی هم به دلایلی اجرا نشد و صحنه و داستان که روی کاغد ذکر شده بود به اجرا درنیامد و یا به گونهای دیگر اجرا شد. تفاوت سلیقه من و کارگردان هم در این ماجرا بیتاثیر نبود و خودم هم در بخشهایی منتقد کار هستم… واقعیت این است که در پس تولید برخی نقاط ضعف برطرف شد اما نتوانستیم ضعف بخشهای دیگر را برطرف کنیم. مثلا اضافه کردن نریشن در فیلمنامه اولیه وجود نداشت اما صورت گرفت. در هر حال بعد از ۶۰ قسمت این شکافها کم شده و با اینکه هر کدام سلیقههایی داریم… شما شاهد شکافهای عظیم در این سریال نیستید. ما خودمان را نقد میکنیم تا گامهای بعدی را بهتر برداریم. همین آمار جالبی بود که آقای شفیعی ارائه دادند و گفتند ۳۵ میلیون نفر «گیلدخت» را میبینند، همین که حداقل ۷ میلیون فحش نمیدهند کافی است!
اسماعیلی نیز در این بخش درباره حضور فیلمنامهنویس سریال در بخشهای مختلف کار و بازنویسی بر اساس لوکیشنها، توضیحاتی داد و گفت: ما ۴۶ قسمت فیلمنامه داشتیم و متوجه شدیم که سریال باید در ۶۰ قسمت پخش شود، برخی جابهجاییها طبیعی است. برخی درباره شکافهای داستان مثلا میگفتند اسماعیل میرشکار تیر خورده بعد ۳ ماه بعد هنوز زنده است! روند تایمی پخش هفتگی در ناخوداگاه مخاطب تاثیر میگذارد. درواقع تیر خوردن اسماعیل میرشکار ایراد فیلمنامه نیست بلکه در پخش این اتفاق میافتد. حدود ۴۰ دقیقه تایمینگ هر قسمت بود و با این فرم فیلمنامهای و پخش نزدیک ۵۰ دقیقه میشد. همچنین باز و بسته شدن سریال داخل فیلمنامه مشخص بود و در پایان هر قسمت داستانی باز نمی ماند و مخاطب منتظر قسمت های بعدی می ماند. مساله اجرایی شدن هم وجود داشت مثلا در بارندگی گلنار با آن حجم لباس گریه میکرد، میگفت نه که نخواهم دیگر نمیتوانم، وضعیت جسمی نمیکشد. مثلا نقش اسماعیل باید اسب دوانی میکرد. او در دنیای واقعی از اسب بدش میآید، او سر همین پروژه از اسب افتاد و مهره کمرش آسیب دید، بعد از ۵۲ روز بهبودش حاصل شد و دوباره سوار اسب شد. خب در آن بخش نویسنده مجبور شد فیلمنامه را تغییر دهد. مسائل گوناگون در اجرا پیش میآید که تغییراتی ایجاد میکند. نمیگویم «گیلدخت» ایراد ندارد و اتفاقا بر مشکلات آن واقفیم، ولی واقعا هیچکس برای «گیلدخت» کم نگذاشته است. ما درگیر کرونا، آتش سوزی مهیب و از بین رفتن دکورها بودیم اگر هم چیزی و کم بودی وجود دارد، عمدی در کار نبوده است و در زمان و امکانات «گیلدخت» هر کدام از ما تمام خود را گذاشتیم. ما حتی کمتر از بدلکار استفاده کردیم و بازیگرانمان خودشان میتاختند. یک پلان گلنار از تاخت افتاد و ما همه ترسیدیم، این دختر یک جوری سریع بلند شد و داد زد من سالمام! که قابل تعریف نیست. از دست ما هم یکسری چیزها درمیرود و باعث خیلی از مسائل در اجرا میشود. مهم این است که مخاطب «گیلدخت» را دوست داشته است.
محمدرضا شفیعی نیز در این بخش عنوان کرد: وقتی اثری طولانی میسازیم این اتفاقات منطقی است. استفاده از نریشن هم منطقی است، در واقع اینها مراقبتهایی است که از کار صورت گرفته است. تلویزیون یک باکس دارد و سریالها بعد از خبر یا قبل از آن پخش میشود. از سویی باید زمان پخش سریال مناسب کنداکتور باشد و از سوی دیگر، سریالها نباید با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. با توجه به مقدورات باکسی که در آن قرار گرفته بودیم، مجبور شدیم تقسیمبندی جدید با یک گرافیگ جدید داشته باشیم. ۶۰ قسمت ۴۲ دقیقهای، بر اساس همان فیلمنامهای است که داشتیم و آن را ضبط کردیم.
همچنین شفیعی درباره ترویج فرهنگ ایرانی و پخش این سریال در خارج از کشور گفت: آموزههای ایرانی جذاب است. تاریخ، گرافیک، لباس، غذا و … برای دنیا جذاب است. در صنعت توریسم هم این ظواهر، لوکیشنها، قابهای زیبا و خردهفرهنگها، جذاب است و توریست هم بر اساس همین معیارها در دنیا گردش میکند. داروی ما غذای ماست و این خوراک ایرانی حرفهایی است که کمتر در سریالهای دیگر دیدهاید و این برای مردم جذاب است، در کنار آن که پرداختن به فضای خانواده ایرانی و زن و مرد ایرانی، اهمیت دارد. ظواهر و شکل و شمایل هم به همین صورت؛ بنیاد خانواده چارچوبی دارد و به این خاصیت میتوانیم توجهی ویژه داشته باشیم.
آسودگان در پایان این بخش درباره انتخاب قاجار برای دوره تاریخی این سریال گفت: این نظرگاه تاریخی دارای کشمکشهای جذاب و میراث مکتوب است، به همین خاطر این دوره را برگزیدیم.
حضور در «گیلدخت» برای من دانشگاه بازیگری بود
در ادامه رضا اکبرپور بازیگر نقش اسماعیل سریال «گیلدخت» ضمن بیان اینکه امروز روز فوقالعادهای بود و دوست داشتم همه همکارانمان اینجا باشند، عنوان کرد: نظرات پر انرژی و خوبی بود و پیش از تماس مخاطبان با صداوسیما هم در کوچه و بازار این نظرات مثبت را میشنیدیم. حضور در «گیلدخت» برای من دانشگاه بازیگری بود و از تهیه کننده و کارگردان ممنونم که این موقعیت را به من دادند. از شهرهای مختلف و سنین مختلف تماس میگرفتند و خیلی خوب دیالوگهای اسماعیل را بازگو میکردند و همه اینها مرهون این است که جناب شفیعی به من و به بخش عظمی از نسل جوان اعتماد کردند.
نگاه مردم فراتر از انتظار ما بود
همچنین میترا رفیع بازیگر نقش گلنار اظهار کرد: تا امروز فقط میتوانستیم لطف مردم را بشنویم و بخوانیم اما امروز توانستیم صدای آنها را بشنویم. من مثل همیشه واقعبینانه نگاه میکنم و نظر مخاطبان از انتظار من مهربانتر و دقیقتر و صمیمانهتر بود و امروز چیزی جز مهرشان ندیدم و نشنیدم. یکی از افرادی که تماس گرفت، پرسید که چه شد گلنار تاثیرگذار بود و من هیچ پاسخی به ذهنم نرسید، جز اینکه مردم محبت داشتند. خیلی خوشحالم که مخاطبان احساس صادقانهشان را با ما به اشتراک گذاشتند.
او همچنین اظهار کرد: مولفین «گیلدخت» آقایان شفیعی، آسودگان و اسماعیلی علاوه براینکه به استعدادهای بالقوه توجه کردند، آنها را بالفعل کردند. اینکه شما در این مقام ببینید و صمیمانه تحسین و اعتماد کنید و همه چیز را به دقت بررسی کنید، یک طرف و اینکه از سوی این افراد انکار نشدیم، طرف دیگر و این برای ما با ارزش است.
رفیع در پایان درباره ایفای نقش خود گفت: میتوانم بگویم در تنهایی خود، از بابت بازی در نقش گلنار، خیالم آسوده است و در بضاعتم این نقش را ارائه دادم. در نهایت این مخاطب است که امتیاز نهایی را باید بدهد.
در ادامه یاسمن معاوی نقش فیروزه عنوان کرد: خیلی خوشحالم به خاطر اینکه تمام نظرات مثبت بود و این مهمترین نکته برای یک گروه است.
همچنین یوسف صفری بازیگر نقش چاوش از هیجان مردم هنگام صحبت با بازیگران سریال گفت.
در این نشست «حسین قرایی» مدیرکل روابط عمومی صداوسیما عنوان کرد: امروز ۲۰۰ نفر تماس مردمی با عوامل سریال «گیلدخت» داشتیم و علاوه بر آن، کتابچهای هم درست شده است که نشان میدهد مردم این سریال را دوست داشتهاند. سریال «گیلدخت» خوش اقبال بوده و به تماسها که نگاه کنید، هم از استانهای متنوع و هم از سنین متنوعتر تماس گرفته شده است. تا چند هفته آتی، پس از بازگشت «پیمان جبلی» از سفر لبنان، آیین قدردانی از عوامل این سریال صورت خواهد گرفت و امیدواریم چنین سریالهایی باز ساخته شوند.