نگاهِ همدلانه خانه سینما و سازمان سینمایی؛ مثل یک خواب کوتاه! | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۴۲
تالارِ ثبت‌لحظه‌های ناب

نگاهِ همدلانه خانه سینما و سازمان سینمایی؛ مثل یک خواب کوتاه!

مراسم دیشب و تقابل «محمدمهدی عسگرپور» به عنوان رییس هیئت مدیره‌ی خانه سینما و «محمد خزاعی» رییس سازمان سینمایی بیشتر به سروده‌ی مولانا شباهت داشت.

پچ‌پچ‌ها همیشه زیاد است.

گاهی سوءتفاهم‌ها از همین حرف‌های یک کلاغ، چهل کلاغ شروع می‌شود.

حرفی می‌آید وسط که دو نفر باهم مشکل دارند و آن یکی می‌خواهد جای دیگری را بگیرد. حرف‌ها میان محافل مختلف مانند ویروس پخش می‌شود.

اما اگر دو طرف مزه‌چشیده‌ی این حواشی‌های پوچ باشند، خودشان می‌دانند که بین آن‌ها نه کینه‌ای‌ست و نه خشمی.

درست است که فروغ فرخزاد در جایی نوشته است که و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست که همچنان که تو را می‌بوسند در زپذهن خود طناب دارِ تو را می‌بافند اما در مقابل این نوشته مولوی هم سروده است: تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود بر افروز

 

اما مراسم دیشب و تقابل محمدمهدی عسگرپور به عنوان رییس هیئت مدیره‌ی خانه سینما و محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی بیشتر به سروده‌ی مولانا شباهت داشت.

کسی به عنوان نماینده سینما با شور و شوق به مراسمی که سازمان سینمایی ترتیب داده است شرکت می‌کند اما نه فقط به عنوان مدعو و یا تماشاچی. همدلانه گوشه‌ای از مراسم هم بر عهده می‌گیرد.

عقاید ممکن است از هم دور باشد و در بعضی موارد نزدیک…ولی مگر فلسفه ارتباط بین انسان‌ها همین تفاوت‌ها نیست؟ و مگر همین تفاوت‌ها نباید باشد که ارتباط‌ها متعالی شود و موجب حرفه‌ای بودن در کار باشد؟

ممکن است روزی همه منصب‌ها جا به جا شود…یک میز ریاستی هیچوقت برای یک نفر نبوده و نیست و آدم‌ها می‌آیند و می‌روند…بدبخت آن کسی‌ست که که گمان کند او آخرین نفری‌ست که بر میزی می‌نشیند.

مانند کسانی که فکر می‌کنند هیچوقت نمی‌میرند اما زیر خاک‌ها دفن می‌شوند…

نمی‌توان از این عکس به راحتی گذشت و کنار زد…

عکاسی و عکس یک هنر غیرتمپرال است که در همان لحظه به ما حس می‌دهد.

عسگرپور و خزاعی در کنار هم بودند و نه فقط نه در کنار هم، «باهم»

آمدند روی صحنه، مراسمی برای سینماگرانی که در دفاع مقدس نقشی داشتند، برگزار کنند و بزرگداشتی برای برخی آنان بگیرند.

عده‌ای آمدند روز اول و عده‌ای نیامدند…اما دست خانه سینما و سازمان سینمایی باهم بود…

و عسگرپور و خزاعی دیشب نشان دادند وقتی باهم در یک ارتش هستند، مراسم و اتفاق‌هایی که می‌خواهند رقم بزنند، شکست‌ناپذیر هستند.

راستی ما مدیری داشتیم که منصبی بگیرد و مورد حمله قرار نگیرد؟

اگر مرحوم سیف‌الله داد ها و مرتضی آوینی‌ها هم الان بودند، موج حمله را دریافت می‌کردند با هر توانایی و نقصی.

عسگرپور با همه اتهامات و با همه سختی‌هایی که بعضی از آن‌ها خارج از عهده‌ی اوست، مبارزه می‌کند و خزاعی هم با همه هجمه‌ها و سختی‌ها و تهمت‌ها محکم ایستاده است.

خزاعی که شاید کمتر کسی فکر می‌کرد مرد بعضی عمل‌ها باشد، برای آزادی سیاسی همه سینماگران پیش‌قدم شد.

اما یک نکته ما قصد بت و اسطوره سازی نه از خراعی را داریم و نه عسگرپور.

حتما هر دو در کارهایشان ضعف‌هایی دارند اما در دوره‌ زمانه ما انتقاد جای خودش را به تخریب داده است.

ما درباره دو آدم که هم خوبی‌ها و هم ضعف‌هایی دارند، صحبت می‌کنیم نه دو ربات و دو بت!

با همه‌ی مشکلات و اتهام زنی‌ها خزاعی سنگری را حفظ کرده است و عسگرپور سنگری دیگر و در جایی از این میدان بی‌رحم مبارزه و به خصوص در جنگ‌های رسانه‌ای، هم‌رزم هستند.

و سینما به مدیران هم‌رزم این روزها بیش از هر چیزی نیاز دارد…

این عکس قابی می‌شود برای ثبت در تاریخ…در تاریخی که دوستی‌ها و بغل کردن‌ها بوی نفرت دارد، این دو نفر اگر هم فرض کنیم دوست نباشند، در منافع سینما، هم‌دل و هم‌یار یکدیگر هستند و دستی که باهم می‌دهند نشانی از کینه در آن نیست.

جا به جایی میزها در اختیار هیچکدام نیست…در این میزهای موقتی، پیروز آن است که نسبت به یک کلاغ، چهل کلاغ‌ها فقط عبور کند و کار خودش را به بهترین شکل و در حد توانش انجام دهد.

برای پایداری این ارتش و این سنگرها و برای هم‌رزم‌های سینمایی با عقیده‌های مختلف آرزوی توفیق باید داشته باشیم و انتقاد کنیم. انتقاد یعنی از خوبی‌ها و بدی‌ها توامان باهم لب به سخن بگشاییم. تخریب هم که معنای‌اش مشخص است و نیازی به تخصصی جز کینه و نفرت و حسد ندارد.

 

*نکته‌ ماجرا: دیشب وقتی عسگرپور از سالن مراسم گردهمایی سینماگران دفاع مقدس خارج شد، خزاعی حرف‌هایی درباب ممانعت از فعالیت هنرمندانی زد که با فیلم‌های زیرزمینی همکاری می‌کنند. این جمله باعث شد امروز در نشست خانه سینما، رئیس هیئت مدیره خانه سینما را وادار به واکنش کند. «دیشب در آن بخش از صحبت‌های آقای خزاعی در جلسه نبودم. صحبت‌های آقای وزیر را شنیدم و به فال نیک گرفتم و احساس کردم قصد همدلی وجود دارد و با خیال راحت رفتم چون کار داشتم. ولی صبح که خبرها را دیدم به نظرم رسید، اتفاقا باید ناراحت بود و تعجب کردم که چرا این صحبت‌ها در چنین جلسه ای که برای سینمای دفاع مقدس بود و اصلا جای آن نبود، مطرح شده است.»

ما هم تا دیشب همین فکر را می‌کردیم و امیدوار تر شدیم و هم‌چنان امید آن را داریم که ثبت چنین لحظه‌هایی باعث نشود که در آینده زیرش جمله‌ای از فروغ بیاید: و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست که همچنان که تو را می‌بوسند در ذهن خود طناب دارِ تو را می‌بافند.

کاش می‌توانستیم یک همدلی را تا ۲۴ ساعت حداقل نگاه داریم.

 

ثبت در تاریخ سینمای ایران، ٨ خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی تهران-بنیاد سینمایی فارابی

و نوشته‌ی امروز برای ۹ خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی

 

٭ عکس: سیدسجاد رازیان-باشگاه فیلم و عکس صبا

 

 

 

 

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است