به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، همیشه برای بازیگران، ایفای نقشهای نامتعارف مثل بیماران روانی و… جذابیتهای زیادی داشته است. یکی از این نقشهای چالشبرانگیز، ایفای نقش افراد دو جنسیتی است که «بهداد قادری» توانسته ابعاد مختلف این طیف را در بازی خود، کنترلشده و درست ارائه کند. جرارد شخصیتی که قادری در نمایش «بی صورت فلکی» بازی میکند، بازیگر کم استعدادی است که تلاش میکند با تغییر چهره تبدیل به یک بازیگر محبوب و مشهور شود و آرزوهایش را جامه عمل بپوشاند. در کارنامه بازیگری و کارگردانی قادری، آثاری نظیر تولدت مبارک، دربارنداز، آمستردام، آنتیگونه، پنت هاوس و نیازمندیها دیده میشود.
نمایش «بی صورت فلکی» به نویسندگی نیاز اسماعیلپور و کارگردانی مریم باقری، روایتی از یک اعتراف است برای رسیدن به حقیقت و عدالتجویی. فضای نمایش در دادگاهی میگذرد که یک جراح زیبایی با نام دکتر پی، با سه پرونده اتهام پزشکی، در برابر قاضی قرار گرفته است و باید برابر شاکیان زیادی، از خود دفاع کند. وحید آقاپور، الهه پورجمشید، نادیا فرجی، بهداد قادری، آیلار نوشهری، شهناز نوروزی با همراهی امیر غفارمنش بازیگران این اثر نمایشی هستند که در سالن چهارسوی تئاتر شهر روی صحنه است.
با بهداد قادری در باره ویژگیهای نقش جرارد گفتوگویی انجام دادهایم.
*** در نمایش «بی صورت فلکی» آیا دیوید جرارد را میتوانیم قربانی بدانیم؟
-به نظرم جرارد قربانی سودجویی دکتر پی شده است. جرارد عاشق بازیگری و رسیدن به شهرت و پول است و دوست دارد از جشنوارههای معتبر خارجی جایزه هم به دست بیاورد. به علت تغییرات ناخوشایند جراحی زیبایی چهرهاش توسط دکتر پی، نمیتواند به آرزوهایش برسد و به همین جهت او را به دادگاه میکشاند. جرارد در تداوم رسیدن به آرزوهایش مدیر برنامه هم گرفته و از طرفی فکر میکند که میتواند با حربه به دادگاه کشاندن دکتر پی، نام خودش را در جامعه مطرح کند.
***با توجه به رفتارها و خصلتهایی که جرارد دارد، به نظر نمیرسد که بازیگر با استعدادی باشد…
– استعدادی ندارد، اما میخواهد مثل خیلیها که شانسشان را برای رسیدن به شغلهای مختلف امتحان میکنند، چنین کاری انجام دهد. کما اینکه همانطور که خودش میگوید، به واسطه قد بلندش، سالها پیش تصمیم گرفته بود که بسکتبالیست شود اما در این راه، توفیقی پیدا نمی کند…
***همین نشان میدهد که جرارد آدم با استعدادی نیست…
– بله و بعد تلاش میکند بازیگر شود و دوست دارد خودش را بالا بکشد. در راه رسیدن به بازیگری هم راه درستی انتخاب نکرده است و تلاش کرده با تغییر چهره ظاهری و عمل زیبایی بازیگر شود.
***به نظر میرسد آدمی است که قاعده بازی را بلد است و همین اول کاری مدیر برنامه میگیرد و …
– داشتن مدیر برنامه سالها است که مد شده و به یک جنبه متمایزکننده و کلاس داشتن برای بازیگران تبدیل شده است. نکته مهم درباره جرارد این است که خودش را بهشدت دوست دارد و تواناییهایش بیشتر خیالی است تا واقعی.
*** آدمهایی از جنس جرارد را در همین دور و اطرافمان من جمله همین اطراف تئاتر شهر میبینیم که به بهانه بازیگر شدن اوقاتشان را بیهوده میگذرانند…
– خیلی از جوانهایی که عصرها دور و بر محوطه تئاتر شهر مینشیند و با هم حرف میزنند و وقت تلف میکنند، یا فارغالتحصیل دانشگاههای هنری و یا آموزشگاههای بازیگری هستند که در کارشان به توفیقی نرسیدهاند و گهگاهی در فلان گروه تئاتر و یا فلان دفتر تولید فیلم و سریال هم تست میدهند و فکر میکنند از این راهها میتوانند بازیگر شوند. در حالی که بازیگر شدن نیاز به ممارست و تحمل سختی و شرایط دشوار است و البته بخشی از بازیگر شدن به شانس هم برمیگردد. در ایران اول رابطه و شانس و بعد استعداد عامل تعیین کننده بازیگر شدن است.
***آیا اگر روایت داستان «بی صورت فلکی» به جای آمریکا در داخل کشور بود، برای مخاطب تاثیرگذار و جذابتر نبود؟
– الان هم مضمون نمایش تاثیرگذار است و به نظرم متن، ایرانیزه و بومیسازی شده است.
***آیا مونولوگی که جرارد روبه رو تماشاگر بیان میکند، میتواند حس سمپاتی تماشاگر را نسبت به او ایجاد کند؟
– خیلی از مونولوگهای نمایش وجوهات انسانی دارد و مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند و این قضیه در ریاکشنهایشان قابل دیدن است. خیلی از دوستانم که نمایش را دیدهاند، بهشدت با فضای کمدی و درام نمایش ارتباط برقرار کردهاند و این برای گروه ما، نکته حائز اهمیتی است. در واقع نمایش این پتانسیل را دارد که با مخاطب تئاتری ارتباط درست و دو طرفهای برقرار کند.
*** در سالهای اخیر به خصوص در تئاتر با اجراهایی نظیر «آبی متمایل به صورتی» و… به زندگی دو جنسهها پرداخته شده است. در نمایش «بی صورت فلکی» هم شخصیت جرارد تا حدی ویژگیهای یک ترنس را از خودش بروز میدهد. آیا در متن، این ویژگی شخصیتی جرارد وجود داشت؟
– نه، در متن، جرارد ترنس نبود و بعد از شروع تمرینات و تحلیل شخصیتها این ویژگی به جرارد الصاق شد… این پیشنهاد از سوی من بود چون احساس میکردم جرارد با توجه به دیالوگها و حرفهایی که عنوان میکند، حال و هوای آدمهای ترنس را با خودش دارد. به نظرم جور دیگری نمیشد این کاراکتر را در نظر گرفت. برای درک درست از این آدمها، چند گفتوگو با چند ترنس داشتم و البته این کاراکتر، کاراکتری روی لبهای است که اگر درست بازی نشود، از آن سوی بام سقوط میکند. باید تعادل را رعایت کرد و به سمت باورپذیربودن و رئالیست کار کرد. کارگردان هم استقبال کرد و در ترسیم ابعاد شخصیتش به من کمک کرد. من هم تلاش کردم شخصیت را نزدیک به واقعیت در بیاورم و میزان موفقیتم بسته به نظر مخاطب دارد.
*احمد محمد اسماعیلی
.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است