بازگشت مقتدرانه سندرم «فیلمسوزی» در اکران ۱۴۰۲

به گزارش خبرنگار سینما صبا، ترافیک موجود در اکران سینماهای کشور بعد از دوران کرونا، این چشم‌انداز را برای هر کارشناسی به وجود آورده بود که در سال 1402، شرایط دشواری برای اکران فیلم‌های ایرانی در سینما رقم خواهد خورد.

سال گذشته در گزارشی درباره عمده فیلم‌های مهمی که آماده نمایش عمومی هستند نوشته بودیم و در ادامه، بافیلم‌های آماده ارائه و پذیرفته شده در جشنواره چهل و دوم مواجه شدیم.

اکران نوروز 1402 با ترکیبی از چند فیلم مانده از گذشته، یک فیلم شرکت کننده در فجر41 و با درخشش یک فیلم پرمخاطب سبب شد در وهله نخست «عادت به سینما رفتن» به تماشاگران ایرانی برگردد و بعد سینمادارانی که چندین سال دچار ترومای اقتصادی شده بودند و با شرایطی مبهم دست و پنجه نرم می‌کردند، به تداوم حیات اقتصادی و شغلی خود امیدوار شوند.

اما این پایان ماجرا نبود.

سازمان سینمایی در چند سال اخیر تلاش زیادی برای احداث سالن‌های سینمایی در تهران و شهرستان‌ها کرده است.

شورای صنفی نمایش، تلاش می‌کند تا به عدالت رفتار کند و به صاحبان آثاری که چندین سال در پی یافتن فرصتی برای نمایش آثارشان بر پرده نقره‌ای بودند و در نوبت به سر می‌بردند، توجه بیشتری بکند. حتی قراردادهای سرگروهی برای رعایت عدالت و توجه به مخاطبان و سینماداران در شهرستان‌ها، صرفا با تهرانی‌ها عقد نمی‌شود و سالن‌های شهرستان‌ها هم سرگروه می‌شوند.

اما چرا این معادله جای آن که به پاسخ برسد، لاینحل باقی مانده است؟

چرا وقتی فیلم پرمخاطبی چون «فسیل» می‌فروشد، هیچ مکانیزمی وجود ندارد که بتواند بر اساس قاعده تعریف شده سالن‌های این فیلم را در اختیار فیلم‌های دیگر قرار دهد؟ (طبیعتا سانس گرفتن فیلمی از فیلم دیگر به «تعارف زدن» برای نشستن روی صندلی مترو و اتوبوس تفاوت دارد و اینجا گردش مالی حرف اول را می‌زند، بحث بر سر تنظیم‌گری است و نه رفتار عرفی یا اتحاد صنفی)

این روزها، «آهنگ دو نفره»، «یقه سفید‌ها» و «بابا سیبیلو» از اکران اردیبهشت، «نگهبان شب»، «کت چرمی»، «مصلحت» و  «عروسی مردم» از اکران خرداد، هر کدام این پتانسیل را دارند که توسط مخاطبان سینما بهتر و گسترده‌تر دیده شوند، اما دچار سندروم «فیلمسوزی»، همان ماجرای همیشگی(!) شده‌اند…

کافی‌ست به گفت‌وگوهای ادوین خاچیکیان و احمد احمدی، شهرام مسلخی، آرزو ارزانش و دیگران مراجعه کنید. قطعا سینماگران با همکارانشان مشکلی ندارند.

همه از این که فیلم و فیلم‌هایی بهتر از سایر آثار می‌فروشند، استقبال می‌کنند اما چرا باید بعد از سه ماه، بیش از 1000 سانس در روز متعلق به فیلمی باشد که قطعا به سود خود رسیده و سالن‌ها را هم بهره‌مند ساخته؟ یا فیلمی دیگر که پخش آنلاین آن شروع شده چرا باید سانس و سالن داشته باشد؟

چرا باید فیلم مطرحی که تایید منتقدان و مخاطبان و داوران فجر را به همراه داشت (و پتانسیل جذب مخاطبی بیش از این را دارد) با 102 سانس اکران خود را شروع کند؟

درست است که تعداد سالن‌ در تهران و به ویژه شهرستان‌ها هنوز جوابگوی مخاطبان سینما (بر اساس شاخصه‌هایی چون پراکندگی، جمعیت، میزان علاقه‌مندی به سینما و…) نیست اما قطعا حل معادله «بحران سانس» در اکران سینماها در شرایطی که به نظر می‌رسد وارد فاز دیگری از سندرم فیلمسوزی شده‌ایم، نیازمند  یک «مدیریت بحران» است.