به گزارش صبا، بیستوسومین قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۲۶ خردادماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
ابتدا امیررضا مافی میزبان برنامه بیان کرد: این هفته اسماعیل سلطانیان از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون را پس از یک دوره بیماری از دست دادیم. متاسفانه در این مدت اخیر کمتر کسی سراغ ایشان را گرفته بود اما امیدوارم بیشتر به پیشکسوتان توجه کنیم و زحمات آنها را پاس بداریم.
وی ادامه داد: در هفته ای که گذشت، بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان مجتبی امینی با حکم محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، دبیر جشنواره فجر ۴۲ شد. اتفاقی که شنیده میشد مجتبی امینی مایل به پذیرفتن آن نیست اما بلافاصله یک روز پس از انتخاب ایشان به عنوان مشاور وزیر ارشاد، به عنوان دبیر جشنواره فجر نیز انتخاب شد. به نظر میرسد باید یک روشنگری اتفاق بیفتد.
مستند «جان اف کندی» سوژه این هفته میز نقد سینمای جهان با حضور حامد شکیبانیا و محمدرضا مقدسیان بود.
حامد شکیبانیا تهیهکننده مستند گفت: مصاحبه، نریشن و آرشیو سه عنصر منفور شکلگیری مستند در ایران است اما تقریبا بهترین مستندها با این عناصر ساختار میشوند و «جان اف کندی» از این جنس است و حتی تلاشی برای بازسازی صحنههای روشنگر صورت نمیگیرد.
وی ادامه داد: من فکر میکنم الیور استون کارگردان اثر یک تعلق خاطرهای هم به ترور رئیس جمهور جوان دارد. مستندهایی که الیور استون ساخته است، نشان میدهد به سیاستهای کشورش در دوره جنگ سرد انتقاد دارد اگرچه در آن دوره بالیده است.
این تهیهکننده مستند تصریح کرد: یک جایی از مستند برای نمایش قصه تراژیک و عمق مساله، لحن کمدی به خود میگیرد و طنز گزندهای در آن است. البته داستان جنگ سرد آمریکا این لحن کمدی را زیاد دارد
شکیبانیا در پایان خاطرنشان کرد: مستندهای «مه جنگ»، «تاریخ ناگفته آمریکا» و «۶۳۸ راه برای کشتن فیدل کاسترو» از جمله آثاری است که به مخاطبان پیشنهاد میکنم آن را ببینند
محمدرضا مقدسیان منتقد نیز در میز نقد سینمای جهان عنوان کرد: در سینمای داستانی فیلمنامه پایه و اساس شکلگیری سرنوشت یک فیلم است اما در سینمای مستند بیش از اینکه چه چیزی را سوژه قرار میدهیم، مساله تعمق، توجه، پژوهش و سیطره پیدا کردن به موضوع اهمیت دارد. الیور استون در این مستند خود را از فرم خلاص میکند، پژوهش را مبنا قرار می دهد و دغدغه ۶۰ سالاش را به تصویر میکشد.
وی ادامه داد: این اثر به مخاطب میگوید اسناد بسیاری هست که در دوره طولانی پنهان شده و بعد از فشارهای بسیار منتشر شده است. بسیاری از افرادی که در آمریکا زندگی میکنند، توجه دقیقی به این اسناد ندارند. پس مساله مستند اسنادی است که به تازگی منتشر شده و باید مورد پژوهش قرار بگیرد. هر نوع بازی فرمی و تلاش برای زیبا و جذاب به نظر رسیدن اهمیت سوژه اصلی را زیر سوال میبرد و الیور استون این را متوجه شده است.
این منتقد خاطرنشان کرد: سینمای مستند را امر حاشیهای و فرعی در نظر نگیریم و من به دوستان پیشنهاد میکنم این اثر را ببینند. ناگفته نماند که اساسا سوژه ترور کِنِدی انقدر دراماتیک است که نباید دخل و تصرف در آن صورت بگیرد.
در میز سینمای ایران این برنامه، عارف افشار کارگردان «برزخیها» و محمد صابری روزنامهنگار سینمایی به نقدوبررسی مستند «برزخیها» پرداختند.
عارف افشار کارگردان «برزخیها» ابتدا در پاسخ به این پرسش که آیا این مستند به دنبال این است که بازیگران پیش از انقلاب را که در فیلم فارسی بازی میکردند، تطهیر کند، مطرح کرد: چند فرض در اثر مطرح است و من معتقدم اگر به عقب برگردیم بسیاری از مسایل روشنتر میشود. اما پرسش اصلی اینجاست که ما برای بازخوانی تاریخ، روش و منبعمان چیست؟ برای این مساله باید به سراغ افراد اثرگذار در دوره تاریخی موردنظر برویم و اظهارات و عملکرد آنها مبنای تشخیص ما نسبت به گذشته میشود.
وی ادامه داد: حال افراد اثرگذار ما در ابتدای انقلاب چه کسانی هستند؟ افراد اثرگذار بعد از ۴۰ سال آیا غیر از امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، آیت الله خامنهای، مرحوم رفسنجانی و… هستند یا محسن مخملباف بوده است؟ اگر جریانسازترین و با اصالتترین افراد، کسانی هستند که نام بردم، مواضع اینها مشخص است. اصل فرضی که بسیاری مطرح میکنند، دچار مشکل است و اساسا انقلاب ما و اتفاقی که سال ۵۷ افتاده است که یک گذار فرهنگی بوده، موضعش نسبت به بازیگرانی که پیش از انقلاب در فیلم فارسی ایفای نقش میکردند، منفی نبوده است. هیچ کدام از حرفهایی که در مستند زده میشود، حرف من نیست و حرف آقایان حاضر در آن زمان است.
این مستندساز اظهار کرد: ما اصلا با برچسب آدمها کاری نداشتیم و اگر در مستند مطرح کردیم، فقط دنبال این بودیم که مخاطب بناسد. ناگفته نماند که مساله ما با افرادی است که با تندروی میخواهند تصمیمات خود را نه در چارچوب قانون و قواعد اعمال و هزینهزایی کنند و باری روی دوش نظام بگذارند.
وی تصریح کرد: فیلم «برزخیها» سال ۶۱ در کمتر از یک ماه، توانسته نزدیک به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در تهران مخاطب جذب کند. دو یا سه سال بعد فیلم «عقابها» ساخته میشود با همان بازیگران و فروش رویایی را تجربه میکند. اینکه عدهای معتقدند بودند در آن روزگار بازیگران فیلم سینمایی «برزخیها» اگر میماندند، خسارت میزدند، کاملا غلط است و شواهد چیز دیگری نشان میدهد. این دعوای سیاسی و غیر فرهنگی گریبان افرادی مانند فردین را گرفت که نقشی در به وجود آمدن آن نداشت.
افشار در پایان سخنان خود در جواب به این سوال که چه کسانی حاضر به گفتگو نشدند، خاطرنشان کرد: بسیار علاقهمند بودم که با سیدمحمد خاتمی، مسیح مهاجری، سیدمحمد بهشتی، محسن مخملباف، فخرالدین انوار و… گفتگو کنم اما نشد. من برای جلب اعتماد دوستان حاضر شدم تمام راشهای جمع آوری شده از دیگران را در اختیار دوستان بگذارم و حتی نسخهای از مستند را بعد از تدوین به آنها نشان بدهم، اما باز هم راضی به صحبت نشدند.
محمد صابری روزنامهنگار سینمایی در ادامه میز نقد سینمای ایران گفت: مهمترین برگ برنده «برزخیها» انتخاب سوژه در این مقطع زمانی است. این اثر دست روی سوژه بسیار خوبی گذاشته است و این به سابقه روزنامهنگاری کارگردان باز میگردد. این اثر سروشکل سینمایی قابل دفاعی دارد و یکی از مواردی که برای من جذاب است، ریتم قابل توجه تدوین و روایت درست و موازی اظهارات افراد است که نشان میدهد زمان قابل توجهی برای روایت گذاشته شده است.
وی یادآور شد: چیزی که مستند را از ایدهآل خودش دور میکند، ناگفته است اما این اثر هیچ حرف تازهای در آن نیست و با این سد مواجه میشود که افراد نمیخواهند صحبت کنند و یا موفق به گفتگو با افراد مختلف نشده است.
صابری ادامه داد: تندروهایی در آن مقطع زمانی قائل به حذف چهرههایی بودند که در فیلمهای فارسی بازی داشتند. این افراد میتوانستند چنان هزینهزایی را افزون کنند که این آتش دامن کل سینما را بگیرد.
فیلمهایی دیگری نیز در سینمای ایران برچسب توقیف خوردند اما بعدا مشخص شد حاکمیت به معنای کلیت نظام به لحاظ جبهه فرهنگی و فکری هیچ مشکلی با ماجرا نداشتند. ما فیلمهای متعددی مانند «آدم برفی» و «مارمولک» داشتیم که در طول زمان توقیف را تجربه کردند و هزینه آن به گردن نظام جمهوری اسلامی بوده است اما بعدا متوجه میشویم که سلیقه افراد باعث این اتفاق شده است و دولتها مقصر نبودهاند.
صابری در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: حضور آقای معادیخواه در مستندها ارزشمند است چراکه با گروههای مختلف و مخالف وارد گفتگو میشوند. ای کاش مدیران فعلی فرهنگ پاسخگویی و گفتگو را یاد بگیرند. ناگفته نماند افرادی مانند سعید مطلبی که یکی از گنجینه های تاریخ شفاهی سینمای ایران است و توانست به سلامت از حاشیه آن زمان عبور کنند، در ادامه کارنامهاش مجموعه «ستایش» را برای رسانه ملی میسازد. این مساله در کنار جذابیتهایی که دارد، دردناک نیز هست.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است