نقلقولهای روز | ۲۹ خرداد
به گزارش صبا، نقلقولهای زیر بر اساس مطالب منتشره در رسانههای مختلف در روز دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ گردآوری شده است.
٭٭٭ حبیب احمدزاده (نویسنده و کارگردان): عصری که فیلم نگهبان شب سید رضا را در سینما فرهنگ دیدم، احساس شیرین و زلالی که پس از تماشای فیلم رهایم نمیکرد، ناخوداگاه ذهنم را به تکمیل ابیاتی از مولوی از حرف به عمل آورد. قصه پر احساس و تامل برانگیز فیلم شاید پاسخی بود سهل و ساده، به این تنبلی تاریخی بشر که با فانوسی از جنس منطق، خویشتن انسانیش راهمواره بیرون از خود جستجو کرده است./ خبرآنلاین
٭٭٭ مسلم قاسمی (عضو هیات انتخاب بخش بینالملل جشنواره صاحبدلان): باز کردن درهای خانه و این رفتوآمدهای بینالملل باید برای خودش تعریف، هدف و ابزاری داشته باشد.ثبات در مدیریت و پیگیری اشتراکات و همکاری با سایر کشورهاست که در تداوم یک رویداد بینالمللی مؤثر خواهد بود. درواقع مهمان باید بداند با چه کسانی روبهرو میشود. با چه کسانی گفتوگو میکند و در آینده باید برای ادامه همکاری با چه کسانی در ارتباط باشد./ ایرانتئاتر
٭٭٭ هادی صمدی (مدرس دانشگاه): شادی یکی از مهمترین چیزها در زندگی است و برای بسیاری از ما کلام آخر است. در حالیکه میدانیم ممکن است شادی تنها موضوع با اهمیت نباشد اما یافتن کسی که صادقانه معتقد باشد شادکامی بی اهمیت است کار بسیار دشواری است. در واقع اگر زمانی با چنین شخصی برخورد کنیم نگران این شخص خواهیم شد. چه کسی ممکن است فکر کند که شادی چیز خوبی نیست؟ این نشان میدهد که حداقل در فرهنگ غرب و از نظر خانم بسر که نویسنده این کتاب هستند بدیهی است که شادکامی مفهوم مهمی است و همه ما به دنبال آن هستیم. اهمیت شادکامی وابسته به بافتار فرهنگی است./ایبنا
***جواد انصافی (بازیگر): دیگر در رادیو فعالیتی ندارم. دستمزدهای رادیو برای ۱۰ سال پیش است و واقعاً دیگر مقرون بهصرفه نیست. اگر تغییری در دستمزدها ایجاد نشود دیگر نیستم. از این هفته دیگر به برنامه نرفتم و ارتباطم را قطع کردم چون متأسفانه مسئولان به فکر نیستند. دستمزد من بسیار خندهدار است. اگر بگویم به حال ما گریه میکنید اما میگویم. درست است که ما در یک روز چندین برنامه ضبط میکنیم ولی برای هر برنامه رقمی که در نظر گرفته میشد چیزی حدود ۶۰ الی ۱۰۰ هزار تومان بود! من وقتی میخواستم از محل زندگیام سر ضبط بیایم هزینه زیادی میکردم چون ماشینهای سازمان به لواسان نمیآیند و خارج از محدوده است. من با ۲۰۰ هزار تومان میآمدم و با ۲۰۰ هزار تومان هم برمیگشتم. یعنی تمام دستمزدم خرج رفت و آمدم میشد! واقعاً باعث تأسف است. به راحتی به تهیهکننده ما گفتند ما همین قدر بودجه داریم. به نظرم با این رفتار از هنرمندان و آنهایی که به کار علاقهمند هستند و دوست دارند کار کنند، سوءاستفاده میکنند. دلم برای جوانان میسوزد چون آنها مجبورند و کار میکنند ولی من دلیلی ندارم با این مبلغ کار کنم.نمیدانم آقای جبلی رئیس محترم سازمان صداوسیما از این اتفاقات مطلع هستند یا خیر./ ایران
٭٭٭ بابک والی (بازیگر): در سال ۵۶ در مهمانسرای شاهعباسی در آمادگاه در رستوران شوهرخواهرم کار میکردم که دستیار آنتونی کوئین به مهمانسرا آمد تا غذا بخورد و وقتی مرا که در آن زمان تئاتر بازی میکردم و موهای بلندی هم داشتم دید، از من خواست تا در فیلم کاروانها بازی کنم. البته قبلش برای نخستین بار آنتونی کوئین را که در حال دوچرخهسواری در چهار باغ اصفهان بود، دیدم و فکر نمیکردم به ایران آمده باشد. ساعت ۶ صبح چند روز بعد از طرف گروه تولید کاروانها دنبالم آمدند و به سمت بیابانها راه افتادیم. در ابتدا گمان میکردم ساواکیها مرا به بهانه بازی با خود به بیابان آوردهاند که ببینند فعالیت سیاسی دارم یا نه ولی وقتی وارد یک آبادی شدیم و برای گریم و تست لباس رفتم تازه فهمیدم که بناست بازی کنم./ایرنا
*** صفا آقاجانی (بازیگر): من در چند سریال تلویزیونی بازی کردهام اما اعتقاد دارم من در تلویزیون اصلاً دیده نشدم. چرا که روابط در تلویزیون هم همچون سینما است. هیچ ضابطهای ندارد و اگر هم در کارنامهام چند نقشی دارم که در میانِ اذهان ماندگار شده، خیلی تصادفی بوده است. برای اینکه من هیچوقت جزو گزینههای اول انتخاب بازیگران تلویزیون نبودهام و شاید آن زمان که برای این چند نقش انتخاب شدهام آن همیشگیها یا دستشان پُر بوده و یا دستمزدهایی که پیشنهاد کردهاند سنگین بوده است که به سراغم آمدهاند، وگرنه در تلویزیون کسی به من فکر نمیکند. /تسنیم