به گزارش صبا، محمدمهــدی عســگرپور، کارگــردان و دبیــر انجمن صنفی شــرکت های نمایش ویدئویی برخط، درباره وضعیت و حواشی اخیر شبکه خانگی گفت: «وقتی درباره ایــن موضوع صحبت می کنیم، بایــد نکتهای را در نظر داشــت. گاهی اوقــات برخی افراد و نهادهــا تلاش میکنند اظهارنظرهای موافق یا مخالف در هر حوزهای را که ممکن است تبدیل به چالش شود، سادهسازی کنند. سادهسازی کردن در کشور ما معمولا از سوی برخی نهادها تکلیفش روشن است. اینکه گفته میشود افرادی که انتقاد میکنند یا نقدی دارند، سرسپرده هستند. یا در ســطح پایینتر مثل روزنامهنگاری که باقــی روزنامهنگارها را متهــم بــه پول گرفتن از پلتفرمهـا میکند. این داســتان تقریبا همیشگی است. البته این نهادهای حاکمیتی در حوزه ما به هرحال طرفدار هم دارند. بعضی اوقات ممکن است این طرفداری از روی اعتقاد به یک نگاه باشــد و گاهی اوقات ممکن است به مناسبات مالی و اقتصــادی برگردد. نهادها یا افراد دیگر هم از دیگر ســو، ممکن است گاهی در مبانی و نقدهای هیجانی مطرح کنند که خب همه این موارد در این سال ها تجربه شده است. در سینما که زیاد با آن مواجه شــدهایم امــا چیزی که معمولا نادیده گرفته میشود و از بین میرود، بحثهای کارشناسی دقیق است. قطعا در این میان یکســری بحث هیجانی یا شعاری اتفاق میافتد اما بحث کارشناسی کمتر شکل میگیرد».
او در بخــش دیگــری از صحبتهایــش گفت: «مــا درباره حوزهای صحبــت میکنیم که قبل از اینکــه مفهومش تعریف شود، قانونگذاری آن شــکل می گیرد. درحال حاضر واژه صوت و تصویر فراگیر تعریف نشــده اســت و برخی وارد مصادیق آن شدند. انگار عجله داشتند. خســته شدند از اینکه متوجه شدند این واژه را نمیتوان تعریف کرد. من با بســیاری از این دوســتان همجلسهای بودم. متوجهم برخی از آنها از ارائه تعریف مناسب و به دردبخور که حتی خودشــان را راضی کند، خســته یا عاجز شــدند. برخی از آنها هــم معتقدند که این واژه توســط افرادی ابداع شده، بدون اینکه بدانند درباره چه چیزی صحبت میکنند. در مقطــع تاریخی خاص با پخش زنده روبه رو بودیم، دوســتان نمیدانســتند با این پدیده چگونه رفتار کنند، چراکه پخش زنده همواره در صداوســیما معنا پیدا می کرده است. بعد سکوهایی به وجود آمدند که میتوانســتند از فضای اینترنت استفاده کنند و پخش زنده داشــته باشــند. برای اینکه واژه پرطمطراقی هم پیدا کرده باشــند، اسم صوت و تصویر فراگیر را روی آن گذاشتند. بدون اینکه آن را درست فهم کرده باشند. اصلا کدام صدا فراگیر اســت چقدر باشد مصداق فراگیری اســت؟ ۱۰۰ نفر یا دو هزار نفر؟ یا اساســا از طریق چه مدیومی پخش شــود، فراگیر است؟ آیا همین که در بستر اینترنت باشد فراگیر محسوب می شود؟».
عســگرپور ادامه داد: «آیا وقتی کســی در خانه شخصیاش کاردســتی درســت میکند یا آشــپزی می کند و از خودش فیلم میگیــرد و روی پلتفرمی میگذارد، این صــوت و تصویر فراگیر است یا نیست؟ اگر پنج یا صد نفر ببینید، فراگیر است؟ اگر کسی در خیابــان موزیک میزند و میخوانــد و در اطراف مخاطبانی شنونده او هســتند، این تصویر فراگیر است یا نیست؟ هزار و یک ســؤال ممکن است دراین باره ایجاد شــود که در اینجا نهادهای آییننامهنویــس و قانون گــذار از ایــن مرحله عبــور کردهاند. با خودشــان میگویند ایــن مباحث را رها کنیم و برویم ســر اصل مطلب. سریال ســازی یعنی چه؟ از اول همین را میگفتید. چرا با واژهها بازی کردید. چرا جلسات متعدد گذاشتید؟ چرا شورای عالی فضای مجازی درگیر این کار شــد؟ چرا شوراهای مختلف تشــکیل شد؟ چرا حکم به شورای عالی فضای مجازی داده شد که خودشــان ایــن کار را انجام دهند ولی وســط راه از آنها هم گرفتید و باز خســته شدید و احســاس کردید که این مسیر انگار شما را زودتر به هدف نمی رساند».
او ادامه داد: «در فعالیتهای فرهنگی این حجم از ناپختگی، بدون اینکه مقدمات را درســت طی کرده باشید، تبعات زودهنگام و بلندمدت دارد. در کوتاه مدت همین التهاب و بی نظمی را که ایجاد شده است، میبینید. به نظر من اینکه با چند بخشنامه شدید و غلیظ و اینکه نهادهای دیگــر کمک کنند و بگیر و ببند ایجــاد کنند که آن را جا بیندازند، تصور غلطی است. به این دلیل که تکنولوژی در حال رشد است و ما ممکن است به زودی با چیز دیگری روبه رو شویم که اساسا همین پلتفرم ها دیگر موضوعیت نداشته باشند؛ بنابراین دوستان درباره موضوعی درگیر هستند و ممیزی آن در ذهنشان است که اساسا دیگر موضوعیت ندارد».
کارگــردان فیلم «میهمان داریم» ادامه داد: «به عنوان فردی که سال هاســت در این حــوزه کار می کنم، بــه جرئت می گویم امثال ما تشنه مباحث این چنینی هستیم. اینکه حاکمیت اجرائی فضایی ایجاد کند کــه ما بتوانیم به این کلیات بپردازیم. به جای اینکه به سرعت وارد این مباحث شویم که کدام نهاد باید ممیزی انجام بدهد. به نظرم تا به امروز هم موضوع ساده ســازی شــده اســت؛ یعنی همین که وقتی از فیلم سینمایی صحبت شده آن را به ارشــاد مرتبط دانستند و وقتی از سریال حرف به میان آمده، صداوسیما را مسئول آن می دانند. چون سریالسازی در تلویزیون انجام میشــود. متأسفانه به همین شکل موضوع را حل کردند. درصورتی که اصال متوجه نشــدند که بــا یک عرصه کاملا جدید و مدرن طرف هســتند. در تمام دنیا مثال بــارز این ماجرا وجود دارد کــه درباره پدیدهای جدید نمیتوان با نهادهای ســنتی که مســائل قدیمی خودشــان را پیگیری می کنند و حتی به روز هم نشــدهاند، یک جریان تنظیمگری مدرن طراحی کرد. صرف اینکه من دو یا ســه کارمند یا مدیــر دارم که آنها زبان انگلیســی هم میدانند، مشــکل شــما را حل نمیکند. این فقط اطلاعات غلط منتقل میکند؛ آدمهایی که اطلاعاتشان را از جاهایی مونتاژ شده بــه مدیران گزارش میدهند که در انگلیس و فرانســه شــرایط به چه صورت اســت و از تجربیات هرکدام از کشــورها تیکهای مونتــاژ میکنند و ارائــه میدهند. معمولا اطلاعات را هم به زبان خارجی مقابل مدیر مربوطه میگذارند که یعنی خیلی کار کارشناسی شــدهای است. برخی از مسئولان مربوطه هم متوجه نیســتند درمورد چه چیزی تصمیم می گیرند. به همین دلیل ما وارد عرصهای این چنین میشــویم. البتــه می دانم مصوبه اخیر ممکن اســت پیچیدگیهای دیگری هم داشــته باشد. کمااینکه به نظرم با بخشــی از بدنه هنر و هنرمندان در ارتباط با جریانات ماههای قبل میتواند تسویه حســابی صورت بگیرد یا صف آرایی جدیدی شکل بگیرد».
او ادامــه داد: «چنین تصمیاتی هم معمولا تأثیرگذار اســت. به نظرم شــورای عالی انقلاب فرهنگی میتوانست پیش از این مصوبه توضیح بدهد. نه اینکه با کســانی که شــبیه خودشــان هســتند، یک مناظره تلویزیونــی راه بیندازنــد و یک مدل حرف بزنند و ما احســاس کنیم مناظرهای شــکل میگیــرد. این موارد هم به نظرم ممکن اســت مشکل این هفته آنها را حل کند، ولی مشــکل هفته بعد را حل نمیکند. بــه همین دلیل فکر میکنم آن نگاه کلاننگر که میتواند این اتفاق را به یک فرصت بســیار مهــم برای صنعت تصویر و فیلم در کشــور تبدیل کند که اتفاقا میتواند ما را به نقطه بهتری منتقل کند، آن را تبدیل به زحمت میکند. اینکه همه درگیر شــویم و ببینیم با این مصیبت تازه باید چه کار کنیم. به هر حال از معدود کشــورهایی هســتیم که توان تولیــد بالا هم داریم. چون بخشــی از عملکرد مدیران فرهنگی در سالهای اخیر باعث شــده این موارد در حد توان باقی بماند و بخشــی از آن هم تحلیل برود. این طور نیســت که توان امروز ما مثل توان ۱۰ ســال پیش باشد. چون این توان را داریم. پلتفرم هم داریم و البته نت درســت و حســابی نداریم. به نظرم با این امکانــات همچنان میتوانیم کارکردهایی در وســعت منطقه و دنیا داشته باشیم. متأسفانه افرادی این نوع تصمیمات را گرفتند و ظاهرا قرار اســت بازهم در ســینما تصمیمات این چنین اتخاذ شــود و معادالت جهانی هم انگار برای آنها هیچ اهمیتی ندارد. وقتــی با آنها درباره این موضوع صحبت میکنید که نقش ما در جهان و معادلات فرهنگی چطور میتواند باشــد، نه تنها اشتیاق ندارنــد بلکه به نظرم فکر میکننــد بهتر که اصال ارتباط جهانی نداریم. این نوع مدیران مدلهایی در ذهنشــان است که فقط به درد خودشان و وایتبردشان میخورد. اینکه روی تخته اشکالی رســم کنند و از آمال و آرزوهای عجیب و غریبشان صحبت کنند. نه به پتانســیلهای موجود توجه می کنند و نه تمایلی به انتقال تجربــه به مدیران بعدی دارند و نه می توانند با هنرمندان درباره این موارد صحبت کنند. تصمیمات آنها فقط به درد گزارشهای تلویزیــون میخورد که ما احســاس کنیم در ایــن حوزه ها هم بالاخره صحبت میشود…
٭ نشر اول: شرق
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است