مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان | پایگاه خبری صبا
امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۴۵
تالارِ شعرخوانیِ صبا

مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان

گاه زخمی که به پا داشته‌ام | زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است

تالارِ شعرخوانیِ صبا

تجربه‌های زندگی، رو‌به‌رو شدن با افراد مختلف و زخم خوردن‌ها و محبت دیدن‌ها…

سهراب این چنین سرود:

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم

دیده‌ام گاهی در تب، ماه می‌آید پایین

می رسد دست به سقف ملکوت

دیده‌ام ، سهره بهتر می‌خواند

گاه زخمی که به پا داشته‌ام

زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است

گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابرشده است

و فزون تر شده است، قطر نارنج، شعاع فانوس

و نترسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست

مرگ وارونه ی یک زنجره نیست

مرگ در ذهن اقاقی جاری است

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید

مرگ با خوشه ی انگور می‌آید به دهان

مرگ در حنجره ی سرخ ـ گلو می‌خواند

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است

مرگ گاهی ریحان می چیند

مرگ گاهی ودکا می نوشد

گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد

و همه می دانیم

ریه های لذت ، پراکسیژن مرگ است

سهراب سپهری

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است