به گزارش خبرنگار سینما صبا، طرح موضوع تغییر مدیران سینمایی در مقطع فعلی وقتی میتواند درست به نظر برسد که روش انجام و اعلام آن اقناعی باشد، وگرنه به حاشیهسازی و جنجال ختم میشود.
از منظر رسانهای، پس از اعلام حضور پررنگ فارابی در فجر۴۲، طرح کناررفتن مدیر فارابی عجیب به نظر نمیرسد؟ بالطبع وقتی یک مدیر آمده و اعلام کرده فیلمهای زیادی را در دست تولید دارد، تغییر او نمیتواند یک امر عادی تلقی شود.
سه، چهار روز پس از اعلام حضور مجید زینالعابدین به جای سیدمهدی جوادی، کانالهای خبری مختلفی در این زمینه، همچنان در حال حاشیهسازی هستند و البته کسی هم سوال نمیکند که دلیل تغییر مدیر بنیاد سینمایی فارابی چه بوده؟ آیا دعوایی صورت گرفته؟
در روزهایی که وزیر ارشاد در مسکو به سر میبرد و رئیس سازمان سینمایی در سفر استانی است، طرح موضوع تغییر رئیس سازمان سینمایی به چه منظور صورت میگیرد؟
آیا تخلفی از او سر زده؟
آیا مقام بالاتر (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) که در ماههای گذشته بارها از عملکرد خزاعی (و جوادی) تعریف کرده، درباره آن دو تغییرنظر داده است؟
آیا سفر مدیر فارابی به مسکو قبل از سفر وزیر ارشاد به مسکو کار نادرستی بوده است؟
آیا شکل حضور سینمای ایران در جشنوارههای خارجی مسالهساز بوده؟
آیا برکناری مطرح است یا استعفایی از سوی سیدمهدی جوادی [حال به هر دلیلی، دخالتهای بیشمار از افراد مختلف گرفته تا اختلاف با مشاور یا مشاوران وزارتخانه یا تصمیم برای ادامه فعالیت در حوزهای دیگر] در بین بوده که مسکوت مانده است؟
در این بین چه اتفاقی رخ داده است؟
اگر میل به تغییر در شبکه مستند سیما [ولوی توجه یا عدم توجه به کیفیت مدیریت] از سوی رئیس سازمان صداوسیما، به دلیل ثابت ماندن مدیر مذکور، منطق خاص خودش را دارد، دلیل تغییر خزاعی و جوادی چه میتواند باشد؟
حضور محمدحسین نیرومند و مجتبی امینی و مجید زینالعابدین به عنوان مشاوران وزیر ارشاد، باعث شده همه حواشی به سمت این افراد برود؟
اگر شائبهها و شایعهها حقیقت داشته باشد، چرا مجتبی امینی باید چنین مشاورهای بدهد؟
چرا او باید تصمیم به تغییر مدیر ارزشیابی و نظارت، مدیر مرکز گسترش و انجمن سینمای جوان و… داشته باشد؟
آیا قصوری از معاون نظارت و ارزشیابی در صدور پروانه نمایش آثار سر زده؟ اگر چنین است چرا متولیان سینما و فرهنگ دائم از آمار استقبال مردم مثال میزنند؟
اگر دقت کنید این گزارهها به هم نمیخوانند. بحث، بر سر مطالبات کارشناسان و منتقدان و هنرمندان و تصمیم مدیران و مشاوران نیست، بحث بر سر آن است که وقتی روش مدیریت در یک فضای تعریفشده، جواب داده، توجیهی برای این فعل و انفعالات شتابزده ایجاد نمیشود و ناخودآگاه، حاشیه جای متن را میگیرد.
این در حالی است که جنس فرهنگ و هنر با ورزش متفاوت است. آنجا یک بازیکن میتواند چند روز ملتی را سر کار بگذارد و بعد به تیم سابقش برگردد و یا بازیکنی از یک تیم برود با یک تیم دیگر قرارداد ببندد. آنجا فضا، فضای بازارگرمی و افزایش دستمزد و … است. اینجا ماجرا چیست؟ و چرا باید رفتن و آمدن مدیران (بی دلیل یا با دلیل) شبیه فوتبالیها به رنگ زرد و نارنجی میل پیدا کند؟
و چرا روابط عمومی سازمان سینمایی به عنوان بالاترین تشکل سینمایی کشور در واکنش به این حجم از شایعه ساکت است و نظاره میکند؟
آیا این حجم سکوت نشانه تایید شایعات است؟
خیلی ساده میشود آمد گفت به دلایلی (مثلا خسته شدن افراد از قیافه مدیران فعلی) قرار است این تغییرات را داشته باشیم. والسلام! چه نیازی هست به نظاره عامدانه این حجم از فضاسازی رسانهای؟!
جز این است که چند روزی را به دادن خوراک زرد به رسانههای این سو و آن سوی آب و بازی در زمین مخالفین اتحاد و یکپارچگی در حوزه فرهنگ گذراندهایم؟ [نفوذ واژه منصفانهای نیست، اما ندانمکاری اینجا بهشدت کار میکند!]
به فرض که همه تغییرات، قریبالوقوع باشد. طرح خبر آن، میتواند به شدت ساده باشد و نیازی به این حجم هیجانآفرینی و در افتادن با افراد در فضای مجازی نیست چون [قاعدتا قرار است!] جنس این آدمها با آدمهای میدان فوتبال تفاوت داشته باشد!
There are no comments yet