به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، در نمایش «جریان» مخاطب با جریانات آرمانخواهی تعدادی از افراد یک نشریه فرهنگی و تقابلشان با صاحبان قدرت قرار میگیرد. یکی از این شخصیتها زنی با نام خانم نگارش است که زنی مصمم، آرمانگرا، نترس و شجاع است. نقشی که به واسطه بازی روان و درست الهه شهپرست برای مخاطب قابلباور میشود. الهه شهپرست بازیگر باتجربهای است و با کارگردانهای بزرگ تئاتر همکاری موثری داشته است. بالاخره این زندگی مال کیه؟، ناسور، اتاق عروس، رگ، بالستیک زخم، توفان، کبوتر با کبوتر ،کافه کات، روز عقیم ، پسر و … از جمله کارهای مهم کارنامه بازیگری شهپرست محسوب میشوند. داستان نمایش «جریان» درباره مصطفی، سردبیر مجلهای است که در آن علیه یک جریان مینویسد و در پی این اتفاق ماجراهایی پیش میآید، انگار همیشه یک جریان روبهرویت ایستاده، یا باید روبهرویش بایستی یا باید بگذاری از روی تو رد بشود.
روزبه حصاری، وحید نفر، الهه شهپرست، صالح لواسانی، مازیار مهرگان، محمد نیازی، مهدی رحیمیسده، فرزاد تجلی، محمدحسین ثمری، ضحی رجاییفر، خسرو احمدی بازیگران، محمد کاظمتبار مجری طرح و حسن جودکی مدیر تولید، میترا رضایی، نگار امیری و علی کیهانی گروه رسانه، روابط عمومی و تبلیغات، پرهام بزاز آهنگساز و حمید رضا قاسمی طراح گریم نمایش جریان هستند که تا اواخر مرداد درسالن اصلی مجموعه تئاتر روی صحنه است.
با شهپرست در باره ویژگی نقش خانم نگارش و جهان نمایش جریان گفتوگویی انجام دادهام.
احمد محمد اسماعیلی
٭٭٭ نمایش «جریان» با توجه به مضمون، فضا و شخصیتهایش یک اثر مردانه محسوب میشود. برای شما بازی در چنین نمایش چه ویژگیهایی داشت؟
– مهمترین ملاک برای من مضمون و داستان اثر است و خیلی به این قضیه فکر نکردم که نمایش فضای مردانهای دارد و من تک بازیگر زن هستم. حرف متن و درونمایهاش برایم همیشه جلب توجه کننده است. با اغلب بچههای نمایش در گذشته سابقه همکاری مشترک داشتم و پیشنهاد بازی را در «جریان» را پذیرفتم.
٭٭٭ خانم نگارش [شخصیتی که شما در «جریان» بازی میکنید] یک خبرنگار است. آیا از این شغل اطلاعات کافی داشتید و آیا از دوستان خبرنگارتان برای بازی مشورتی گرفتید؟
– از شخص خاصی مشورتی نگرفتم. از جنس خانم نگارش در جامعه نمونههای زیادی وجود دارد…
٭٭٭ کدام ویژگی او برایتان جذابیت بیشتری داشت؟
– خانم نگارش زنی قوی است که برای کاری که قصد انجامش را دارد، ارزش قائل هستند و آن را به بهترین شکل انجام میدهد. پای حرف و اعتقادش هم میایستد و هیچگاه بهخاطر ترس و فشار از اعتقادش عدول نمیکند.
٭٭٭ مصمم و پیگیر بودنش او را متمایز میکند…
– بله، او از تهدیدهایی که میشود هم ابایی ندارد و تکلیفش با خودش روشن است.
٭٭٭ و کدام شاخصه نمایشنامه «جریان» برای شما مهمتر بود؟
– در نمایش به فشار و فضای سنگینی که برای یک خبرنگار ایجاد میشود تا حرفش را بیان نکند، اشاره میشود که برایم مهم است. مواقعی قانون را میپذیریم و باید بدانیم هر کشوری قوانین مخصوص به خودش را دارد. اما جاهایی فشار و خفقان و سانسور هیچ دلیل و ریشه قانونی ندارد و آدمها به طور سلیقهای اعمال سانسور میکنند و به تعبیری قانون مسئله و دغدغهشان نیست. اغلب این سانسورها ریشه جناحی دارد و اصلا قابلپذیرش نیست. موقعی که متن را خواندم احساس کردم دو تا دست روی گلویم هست و مشغول فشار دادن است!
٭٭٭ آرمانخواهی خانم نگارش با جملاتی مثل اینکه من دوست ندارم مردم در مطبوعات دروغ بخوانند، باعث میشود او در تنگنا قرار بگیرد؟
– هر اعتقاد و عملی بهایی دارد و باید پرداخته شود. آدمها انتخاب میکنند و حاضرند برای رسیدن به اعتقاداتشان بهایش را هم بپردازند. جایی خانم نگارش بیان میکند که فقط بلد است بنویسد و از خیاطی و سایر مشاغل سررشتهای ندارد… موقع بازی این دیالوگ را از ته دلم بیان میکنم و معتقدم این بهترین دیالوگم در این نمایش است…
٭٭٭ به چه دلیل چنین اعتقادی دارید؟
– زیرا خود من هم چنین شرایطی دارم و به جز بازیگری به هیچ شغل و تخصص دیگری احاطه ندارم. بلد نیستم معنیاش این نیست که نمیتوانم یادشان بگیرم. به نظرم به درد شغل دیگری به جز بازیگری نمیخورم و این دیالوگ را حین بازیم از صمیم قلبم میگویم. اکثر آدمها هم چنین اعتقادی دارند و حتی مثل قدیمی هم دربارهاش وجود دارد.
٭٭٭ و رمز موفقیت هر شخصی عشق و اعتقادداشتن به حرفهاش است…
– درست است و این علاقه باعث ارتقا میشود.
٭٭٭ لباس بازیگران به دو طیف کت وشلوارپوشها و پیراهن و شلوارپوشها طبقهبندی میشود و شما هم از کت و شلوار استفاده کردید…
– اجرای «جریان» فرمالیستی است و چندان با یک اثر رئالیستی روبه رو نیستیم. بخشی از این طراحی به سلیقه و نظر شخصی کارگردان مرتبط است. در صحبتهای ابتدایی که با کارگردان در این مورد داشتم، ایشان خانم نگارش را با لباس فرم اداری تصور میکند شامل مانتو و شلوار، که معمولا پوشش رسمی خانمهای شاغل است. موقعی که متوجه شدم اغلب شخصیتهای نمایش قرار است کت و شلوار بپوشند، من پیشنهاد کردم که برای خانم نگارش هم از کت و شلوار استفاده شود…
٭٭٭ به چه دلیل چنین خواستهای را مطرح کردید؟
– بنا به شرایط این زن، او تلاش میکند در محیط بیرون، از شرایط زنانهاش فاصله بگیرد و پابه پای مردان همکار در دفتر مجله فعالیت کند و در مواردی هم که همکاران مردش از شرایط و فشارهای بیرونی احساس ترس دارند، او بسیار شجاع و نترس کارش را انجام میدهد و جسارتش به او کمک میکند تا در این راه گامهای صحیحی بردارد و به غلط بودن این باور عامیانه که زنها ضعیفتر از مردان هستند و خیلی از کارها را نمیتوانند انجام بدهند، خط بطلان بکشد. به هر حال این موارد در تعامل با کارگردان به انجام رسید.
٭٭٭ آیا رابطه بین خانم نگارش و مصطفی، یک رابطه مرید و مرادی و یا عاشقانه است؟
– یکی از بازیگران نمایش در شروع تمرینات پیشنهاد داد که رابطه عاطفی بین خانم نگارش و یکی از همکارانش در قصه گنجانیده شود که کارگردان به دلیل تعدد داستانکهای درون نمایشنامه با آن موافقت نکرد، بنابراین رابطه عاطفی بین خانم نگارش و مصطفی وجود ندارد و خانم نگارش در مونولوگ پایانی به دلخوریاش از مصطفی اشاره میکند و میگوید «بهخاطر شغل و کارم از همه چیز گذشتم، اما تو کجا بودی». این در حالی است که خانم نگارش از اتفاقات رخ داده و بازداشت مصطفی اطلاعی ندارد.
٭٭٭ بازی در نمایشی که فاقد دکور و آکساسوار است از بازی در نمایشهایی که دکور و وسیله دارد، سختتر نیست؟
– خیلی دشوارتر است. میگویند بازیگر روی صحنه نمایش، بی پناه است. چند روز قبل با بچهها درباره بازی در نمایشی که نه آکساسوار و نه دکور دارد آن هم در سالن بزرگ و قاب صحنه تئاتر شهر صحبت میکردم. واقعا کار دشواری است. البته یک محک و چالش جدی و جذاب برای بروز تواناییهای بازیگری هم هست!
There are no comments yet