ماشالا قصاب کجاست؟! | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۱۲
تاملی بر نفوذ به سبک لمپنیسم

ماشالا قصاب کجاست؟!

محسن سوهانی مدیرکل هنرهای نمایشی رادیو و مدیرکل رادیو نمایش نوشت: ماشالا قصاب نه فقط یک فرد، بلکه جریان موریانه واری است که باید نسبت به آن هوشیار بود!

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، محسن سوهانی مدیرکل هنرهای نمایشی رادیو و مدیرکل رادیو نمایش، یادداشتی با محوریت تاملی بر واژه لمپنیسم نگاشت.

یادداشت سوهانی مدیرکل هنرهای نمایشی رادیو بدین شرح است:

«ماشاءالله کاشانی ‌خواه ملقب به ماشالا قصاب که تا پیش از سال ۵۷ در میدان خراسان، روبروی خیابان زیبا قصابی داشت؛ گنده لات، چاقوکش و باجگیر بود. در آخرین ایام منتهی به پیروزی انقلاب، به خرج ظاهرسازی با یک دست اورکت، پیراهن روی شلوار و ریشی پرپشت از فرصت بهره برد تا خود را قاطی صف انقلابی‌ها جا بزند. البته این سبک از نفوذ فقط مختص او نبود. آن اوایل هر دار و‌دسته‌ای که زوری در بازو یا سلاحی در دست داشت، بی هیچ آدابی و ترتیبی به کمیته‌ها می‌پیوست. طبیعی بود که در فقدان گزینش و نظارت راه برای هر نوع سوءاستفاده ای باز باشد. کار به جایی رسید که حتی امثال اسماعیل افتخاری (معروف به اسمال تیغ زن، باج‌گیر محله بدنام شهر نو) و پرویز بادپا (بوکسور و بادیگارد کاباره میامی) هم خود را کمیته‌ای نامیدند تا تحت این پوشش دروغین بر تجاوزها، شرارت‌ها و جنایت‌های خودسرانه خویش که در تناقض کامل با جریان اصیل انقلاب اسلامی قرار داشت سرپوش بگذارند. این چنین برای نخستین بار کلیدواژه‌های افراطی و نیروی خودسر مطرح شد و برای جلوگیری از این جریان بود که در اوایل دهه ۶۰ فرمان معروف هشت‌ ماده‌ای امام با تاکید بر حفظ حریم خصوصی صادر گردید.

اقدام برای تسخیر سفارت آمریکا، نخستین بار در صبح روز ۲۵ بهمن ۵۷ توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق صورت گرفت. بلافاصله ابراهیم یزدی با سه گروه از دسته‌های خودجوش و تازه تاسیس کمیته به آن جا رفت و حوالی ظهر با بیرون راندن چریک‌ها قائله پایان یافت. قرار شد یکی از گروه‌ها برای حفاظت از سفارت باقی بماند و قرعه به نام دار و دسته ماشالا که بزن بهادرتر بودند افتاد. به قول معروف: گوشت را سپردند دست گربه. ماشالا قصاب که حالا بین نوچه هایش حاج ماشالا خطاب می‌شد و یک گروه حدودا ۵۰ نفره متشکل از اوباشی چون: غلام خونی، هاشم سلاخ، عباس پنجه، احمد فرش فروش و… تشکیل داده بود، به همین سادگی شد فرمانده کمیته مستقر در سفارت!
در و تخته خیلی زود باهم جور شدند و بین ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران با ماشالا قصاب رفاقتی شکل گرفت. دار و دسته ماشالا بساطشان را به جای جلوی در، داخل باغ سفارت پهن کردند و او با کلت به کمر و یوزی بر پشت بنا را گذاشت بر کارچاق‌کنی و گرفتن رشوه‌های مالی و جنسی از متقاضیان ویزا. به گواه اسناد و شواهد موجود دار و دسته ماشالا طی این حضور فسادهای گسترده‌ای از میگساری گرفته تا تجاوز و آزار و اذیت رقم زدند. دست آخر هم سالیوان و هیات همراه وی از جمله چارلز ناس، مسئول اداره امنیت سفارت آمریکا در تهران را به فرودگاه اسکورت و با بدرقه آغوش و بوسه از ایران فراری دادند.
اما قابل تامل ترین بخش این برهه، جاسوسی و عملیات اطلاعاتی و میدانی گنده لات انقلابی نما و نوچه‌هایش برای آمریکایی‌هاست.
به عنوان نمونه می‌توان به گفت و گوی خواندنی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی با یکی از مسئولان ارشد اداره کل هشتم ساواک (ضد جاسوسی) که پس از انقلاب نیز ضمن اعلام وفاداری به نظام با شهید چمران برای احیای دستگاه اطلاعاتی کمک کرده بود اشاره کرد:
[-مراجعات بیشتر شد و دوستان می‌آمدند سوالاتی می‌کردند و می‌رفتند. تا اینکه از طرف نخست‌وزیری کسی آمد سراغ ما به نام کاشانی و او هم دنبال اطلاعات بود.

-ماشاءالله کاشانی که نبود؟ ماشالا قصاب کمیته مستقر در سفارت امریکا؟

-بله، خودش بود، ماشاءالله کاشانی. می‌آمد و درباره اعضای سفارت امریکا سوال می‌کرد که اینها را می‌شناسید؟ اینها کی هستند؟ چه‌کاره‌اند؟ تلفنشان چیست؟ آدرسشان کجا است؟ سراغ چند نفر از همکاران ما در ضدجاسوسی رفته بود و همین سوال‌ها را می‌پرسید. رها نمی‌کرد و دنبال اطلاعات بود…]
توجه به منابعی از این دست ابعاد نفوذ ماشالا قصاب را روشن تر می‌سازد. با این همه، به رغم اخراج او از نهاد کمیته و انحلال گروهش پس از افتضاح فراری دادن سالیوان، اما بازهم به کل از صحنه خارج نشد. به صادق خلخالی و ستاد مبارزه با مواد مخدر پیوست و پس از آن دیگر رد‌پای روشنی از این چهره مرموز در دست نیست. هر چند برخی شواهد مدعی اند طی دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ شمسی مشغول به کار مشاور املاک در محله اعیان نشین زعفرانیه بوده و با بنزی آجری رنگ به ویلایی در تنکابن آمد و رفت داشته است.
اما سرنوشت اسرارآمیز این لات حقه باز هرچه هم بوده باشد؛ ماشالا قصاب نه فقط یک فرد، بلکه جریان موریانه واری است که باید نسبت به آن هوشیار بود: نفوذ به سبک لمپن ها…
«لمپنیسم» برآمده از ریشه آلمانی «لمپن» یا «لومپن» (Lumpen) در مفهوم لغوی به کسی اطلاق می گردد که به گروه یا طبقه خاصی وابسته نباشد. بنابراین می توان آن را آدم بی اصل و ریشه، باری به هر جهت و هرهری مسلک معنی کرد.
به عبارت ساده: برای یک لمپن فرقی ندارد که چه چیز و چه کسی را تایید یا تکذیب می‌کند، هر آن چیز و آن کس که در لحظه به او نفع و سودی برساند مغتنم است، هدف برایش وسیله را توجیح می‌کند و در این راه هیچ ابایی از نفاق، ریا و ظاهرسازی ندارد‌.
پدیده نفوذ شکل های مختلف، و به ویژه در معادلات عصر فضای مجازی شیوه‌های پیچیده‌ای دارد، اما در این بین از آن جا که لمپن‌ها گاه با تکیه بر قلدری و هوچی‌مآبی، ظاهرسازی افراطی و کاسه داغ تر از آش شدن گوی سبقت را از دیگران می‌ریایند، باید بسیار مراقب آفت نفوذشان بود… .»

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰