به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «سایه روشن» یک درام اجتماعی درباره رفتار شناسی زندگی آدمهای روشنفکر طبقه متوسط شهری است و آجربندیان نویسنده و کارگردان اثر در فضایی رئالیستی مخاطب را درگیر فضای نمایش میکند. سعیده آجربندیان هنرمندی چند بعدی است و در اغلب حوزههای نمایشی مثل آموزش، طراحی ماسک، کارگردانی و گریم و داوری فعالیت میکند. او اینک دانشجوی مقطع دکترای فلسفه هنر است و کارشناسی ارشد را در رشته ادبیات نمایشی و مدرک کارشناسی را در رشته کارگردانی دریافت کرده است. نمایشنامه رادیویی بیبازگشت، یازده شاخه زنبق سفید (رزیتا اصلمند)، جادهای به سوی کعبه (نوشته آثول فوگارد)، نمایشنامه آسمان پا به ماه، در قابهای تمام قد (مهدی محمدی)، تفنگهای ننهکارار (مهدی محمدی)، غریبهای در خانه کارگردان (دلارا نوشین)، نوبت یعنی بعدی (مرتضی شاهکرم)، معرکه اهل طرب (رهام مخدومی)، کارگردانی نمایش ناگهان همه بر میخیزند…، تهیه مستند نمایش شبیه اکبر و…. از جمله کارهای مهم آجربندیان در حوزههای نوشتاری، گریم، طراحی ماسک و کارگردانی و تهیه فیلم مستند است. وی سابقه داوری در چند جشنواره را نیز دارد. نمایش «سایه روشن» که برگرفته از نمایشنامه آسمان پابهماه است به ارتباط افراد یک خانواده هنری در خلال ماجرای یک سرقت ادبی میبردازد، مرداد ماه در ساعت ۱۸ و در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. در این نمایش سیدجواد یحیوی، فائقه شلالوند، فربد فرهنگ و سحر گلشیرازی ایفای نقش میکنند. تهیهکنندگی این اثر نمایشی را فاطمه کوهستانی و مدیریت تولید و برنامهریزی آن را محمدحسین درباغیفرد برعهده دارند. در گروه طراحان این نمایش سینا ییلاقبیگی طراحی صحنه، رضا خضرایی طراحی نور، مهسا اسمعیلزاده طراحی لباس، شبنم روزبهانه طراحی گریم، بهزاد جاودان فرد طراحی حرکت را بر عهده دارند. مدیر روابط عمومی این نمایش زهرا شایانفر، مشاور رسانهای محمد وفایی و مهدیه سادات شاهمرادی هستند و آهنگسازی کار را بهزاد عبدی انجام داده است. با سعیده آجربندیان در باره اجرای نمایش گفتوگویی انجام دادهام.
احمد محمد اسماعیلی
٭٭٭ نمایش قبلی شما «ناگهان همه برمیخیزند به آوازی» اثری بود که در قالب رئالیسم جادویی تعریف داشت. نمایش «سایه روشن» یک اثر رئالیستی اجتماعی است. آیا به تنوع ژانری اعتقاد دارید؟
-در کارهایی که روی صحنه میبرم، خیلی به دنبال تنوع ژانری نیستم. در بحث نوشتن هم ژانر کاریام بسته به سوژهام دارد. نمایش «سایه روشن» یک کار رئالیستی و ساختارش مینیمال است.
***آیا «سایه روشن» را میتوان یک درام اجتماعی دانست؟
-بله ، «سایه روشن» مختصات ژانر درام اجتماعی را دارد.
***علیرغم اینکه سوژه نمایش درباره سرقت ادبی است، اما در ساختار نمایش بیشتر روی واکاوی زندگی یک زن و شوهر میانسال طبقه متوسط شهری متمرکز هستیم که زن میخواهد تصمیم مهمی در زندگیاش بگیرد و ….
-در مقدمه نمایشنامه هم نوشتهام که ماجرا، سرقت ادبی در کنار واکاوی روابط بین دو شخصیت اصلی داستان (سایه و علی) است.
***آیا سایه با توجه به اتفاقاتی که در طول داستان برایش رخ میدهد، رویه دیگری را دنبال میکند و دوباره به سراغ سرودن شعر و نوشتن میرود؟
– به روشنی میرسد و یک تولد دوباره دارد.
***آیا سایه و گیتی نماینده دو طیف از زنان جامعه با تفکرات خاص خودشان هستند؟
-سایه میخواهد به هر ترتیبی از روزمرگی که دچارش است دور شود و گیتی هم دوست دارد نقش برندهها را بازی کند، اما میبینیم در زیر متن زندگی خودش آدم شکست خوردهای است. درباره سایه، نکته مهم این است که زندگی مرفهای دارد اما با توجه به شرایطی که تجربه میکند این رفاه خیلی پوشالی به نظر میرسد.
***درباره شخصیت حامد معتقدم که با توجه به اینکه قربانی به نظر میرسد، نخواستید مخاطب با او سمپاتی داشته باشد و جایی در نمایش، سایه به او میگوید آدم محتاط و ترسویی است…
-اساسا آدمهای نویسنده خیلی اهل حرف نیستند و در ضمن خواستم طرح کنم که آیا نویسندگان میتوانند کنشگر درست اجتماعی باشند و یا فقط میتوانند در قالب تئوریسین ایفای نقش کنند. درباره حامد که نویسنده است، چنین مسائلی برایم مهم بود و من طرح سوال کردم. به نظرم مخاطب نمایش باید ادراک خودش را از شخصیتهای نمایش داشته باشد.
***نمایشنامه «آسمان پا به ماه» را سال ۱۳۹۱ نوشتید و اجرای «سایه روشن» ده سال بعد انجام شد. با توجه به شرایط روز جامعه چقدر در متن برای اجرا تغییراتی را اعمال کردید؟
-مسئله مهم نمایشنامه «آسمان پا به ماه» بحث سرقت ادبی است و اینکه خالق اثر چقدر میتواند خیالش بابت رعایت حقوق مادی و معنوی اثرش راحت باشد و بتواند از این امتیازات استفاده کند. شاید امروز و در سال ۱۴۰۲ راحتتر بتوان درک کرد چرا یک زن میآید و برای زندگیش تصمیم میگیرد و الان راحتتر و قابل باورتر تنهایی سایه درک میشود. اینکه زندگی کردن امروز نسبت به ده سال قبل لایههای پیچیده بیشتری دارد. من در اجرا اسم نمایشنامه را به «سایه روشن» تغییر دادم. نمایشنامه «آسمان پا به ماه» اثری کاملا رئالیستی بود و از رفت و برگشتها در آن خبری نبود.
***آیا «سایه روشن» را میتوانیم یک کار فمینیستی بدانیم؟
-خیلی با این واژهها همسو نیستم. شخصیت اصلی نمایش زنی است که برای زندگیاش تصمیمگیری میکند و دنبال عدالت و تساوی است.
***ریتم نمایش آرام و کند است… با توجه به کمحوصله شدن مخاطب امروزی، این باعث عدم ارتباط با نمایش نمیشود؟
-ریتم در فضای اجرایی نمایش شکل میگیرد و نخواستم سرعت قصه را از سرعت واقعی آهسته و آرامتر کنم…
*** البته با زمانبندی بیان دیالوگ و اینکه بازیگران با ریتم سریعتری حرف بزنند، ریتم نمایش ناخودآگاه افزایش پیدا میکند….
-درست است. نمایش دیالوگمحور است و دیالوگها در همین ریتم میتوانند اثرگذار باشند. به این مسئله که ریتم دیالوگها را به بهای ارتباط بهتر تماشاگر و خستهنشدنش تندتر کنم، چندان اعتقادی ندارم و کنترلش کردهام. در معماری نمایش پاگرد خاصی وجود ندارد که بخواهیم در ریتم تغییراتی بدهیم. جاهایی که میخواستم ریتم گویش بازیگران تندتر شود، خود بازیگران مقاومت میکردند، زیرا بهدرستی فضا و جنس نمایش را درک کرده بودند. از طرفی زمان نمایش کمتر از یک ساعت است و بهنظرم مخاطب تئاتری این صبوری را دارد که بخواهد اثر را با دقت کشف کند. تکلیف مخاطب هدف نمایش «سایه روشن» مشخص است؛ مخاطبی که مخاطب جدی تئاتر است.
***دکور نمایش مینی مال، ساده و کار بردی است…
-سینا ییلاقبیگی طراح هنری نمایش است و با گفتوگوییهایی با او داشتیم، در ابتدا در مورد مدل باکسی بحث کردیم و اینکه نیاییم فضای رئالیستی را در لوکیشنهای مختلف (خانه، دفتر کار و کافیشاپ) در بحث دکور طراحی کنیم و بعد در تمرینات، کاربرد این باکسها مشخص شد.
***نکته حائز اهمیت در «سایه روشن» استفاده شما از نامهای حرفهای و برند در بخشهای بازیگری، موسیقی، طراحی هنری و… است…
-اعتقاد دارم نباید در هیچ بخش نمایش، کمکاری داشته باشم و بهترینها باید انتخاب شوند، اما با توجه به مباحث اقتصادی ریسک بزرگی انجام دادم که هم به قصهای که باور دارم، روایت کنم و در ضمن از حرفهایها در تمام بخشهای نمایش استفاده کنم. البته برخی از دوستان همکار مثل بهزاد عبدی چون متن را دوست داشتند، علیرغم اصرار تهیهکننده، ریالی دستمزد نگرفت.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است